بایگانی برچسب برای: قتل

قتل

قتل خانوادگی رئیس بانک در غرب تهران

آدمکش‌های اجاره‌ای که در ازای ۲ میلیارد تومان از سوی خانواده‌ مقتول استخدام شده بودند تا یک رئیس بانک را در غرب تهران به قتل برسانند، دستگیر شدند.

روز سه‌شنبه سیزدهم شهریورماه امسال، زن جوانی با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و به اپراتور گفت: برادرم که مدیر یکی از بانک‌های غرب تهران است، از صبح تلفن را جواب نمی‌داد به خانه‌اش آمدم و پس از بازکردن درب جسد خونین وی را در اتاق خوابش مشاهده کردم؛ لطفا برای کمک‌رسانی اقدام کنید.

طولی نکشید که ماجرای قتل مرد جوان در بی‌سیم‌های ماموران کلانتری ۱۳۳ شهرزیبا پیچید و دقایقی بعد قاضی محمدمهدی براعه؛ بازپرس ویژه قتل شعبه سوم دادسرای امور جنایی به همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، متخصصان پزشکی قانونی و تیم تشخیص هویت پای در خانه موردنظر گذاشتند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.

تجسس‌های اولیه نشان می‌داد با توجه به آثار ردپای خون موجود در صحنه جنایت، ۲ مرد ناشناس به صورت مخفیانه وارد خانه شدند و با انگیزه نامشخص مقتول را در اتاق خوابش هدف بیش از ۱۶ ضربه چاقو قرار داده‌اند؛ گزارش پزشک صحنه نیز حکایت از آن داشت احتمالا ضربات چاقو را یک نفر به بدن مرد میانسال وارد کرده است.

پیگیری‌ها ادامه داشت تا اینکه با بررسی‌های بی‌وقفه تیم تحقیق در اجرای دستورات به موقع بازپرس جنایی مشخص شد، مقتول با شوهر همسر سابقش و دختر ۱۷ ساله خود اختلاف داشته و دختر نوجوان قبل از به قتل رسیدن پدرش در خانه بوده است که همین کافی بود تا وی هدف تحقیق قرار گیرد.

دختر ۱۷ ساله با اظهارات ضد و نقیضی به کارآگاهان جنایی گفت: بخاطر برقراری ارتباط با برخی از دوستانم، اختلافی میان من و پدرم ایجاد شده بود، اما این باعث نمی‌شود که وی را به قتل برسانم! روز حادثه من زودتر از روز‌های دیگر خانه را ترک کردم و خبری از جنایت ندارم.

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی که در جریان تحقیقات متوجه وجود دوربین‌های مداربسته اطراف خانه موردنظر شده بودند به بازبینی آن‌ها پرداختند و متوجه شدند، متهمان با تاکسی اینترنتی به غرب تهران آمده و پس از پیاده‌روی مسیر طولانی برای ارتکاب جنایت خیلی راحت از درب ورودی وارد خانه شده‌اند.

تجزیه و تحلیل‌های اطلاعاتی گسترده نیز مشخص کرد، شوهر همسر سابق مقتول به نام داریوش، به دلیل اختلافات خانوادگی با خود مقتول مشاجره داشته و دختر ۱۷ ساله چند روز قبل از جنایت به ملاقات داریوش و مادرش رفته است.

همچنین از سوی دیگر، اقدامات فنی و مخابراتی نشان داد دختر ۱۷ ساله، مادر و همسر مادرش می‌دانستند متهمان به زودی سراغ مقتول خواهند رفت که همین کافی بود تا مرد جوان و همسر سابق و دختر مقتول با دستور قضایی بازداشت شود.

داریوش که در جریان بازجویی‌ها مانند همسر و دختر‌خوانده‌اش منکر جرم خود بود پس از مواجه با شواهد و مدارک موجود، اعترافات هولناکی را به زبان آورد و گفت: چندی قبل دختر مقتول به خانه ما آمد و مدعی شد که دیگر نمی‌تواند با پدرش زندگی کند، من نیز با مقتول اختلافات خانوادگی گسترده‌ای داشتم به همین دلیل با همسرم (زن سابق مقتول) و دختر جوان تصمیم گرفتیم تا ۲ مرد را برای کتک زدن مقتول اجیر کنیم.

متهم مدعی شد: مقتول رئیس بانک بود و ثروت زیادی داشت که به همین‌خاطر دخترش برای رسیدن به ارث و میراث، قبول کرد تا پدرش را به قتل برساند؛ ما ۲ مرد را اجیر کردیم و به آن‌ها وعده دادیم تا در ازای دریافت ۲ میلیارد تومان پول، مقتول را کتک بزنند، اما این در حالی بود که در روز‌های آینده پی بردیم ۲ مرد جوان مرتکب قتل شده‌اند!

به دنبال اعترافات صریح داریوش، رصد‌های اطلاعاتی کلید زده شد و در نخستین گام، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی مخفیگاه ۲ مرد جوان را در استان البرز شناسایی کردند و پس از تعقیب و مراقب‌های چند ساعته موفق به دستگیری آن‌ها در یک عملیات غافلگیرانه شدند.

متهمان به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منتقل شدند؛ یکی از آن‌ها هنگامی که متوجه شد، داریوش، همسر سابق و دختر مقتول از این جنایت رازگشایی کردند، به جرم خود معترف شد و به بازپرس پرونده گفت: چند روز قبل همدستم مدعی شد که میخواهد برای ۲ میلیارد تومان رئیس یک بانک را گوشمالی دهد؛ او از من درخواست کرد برای اینکه تنها نباشد در خانه حضور پیدا کنم.

وی ادامه داد: من پیشنهاد همدستم را قبول کردم؛ افرادی که ما را اجیر کرده بودند برای ما تاکسی اینترنتی گرفتند؛ با توجه به هماهنگی‌های صورت گرفته دختر مقتول درب خانه را باز کرد و خودش از ساختمان خارج شد؛ پس از اینکه وارد خانه شدیم همدستم به اتاق خواب مقتول رفت و در آنجا با ضربات چاقو وی را به قتل رساند؛ پس از ارتکاب جنایت، ما سعی کردیم تا با صحنه‌سازی محل وقوع قتل، ردی از خود برجا نگذاریم، اما پس از فرار دستگیر شدیم.

پس از دستگیری ۲ مرد جنایتکار و اعتراف یکی از متهمان به ارتکاب جنایت، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ماموریت یافتند تا با اقدامات اطلاعاتی هویت همدستان احتمالی ۵ متهم پرونده را شناسایی و سپس نسبت به دستگیری آن‌ها اقدام کنند.

گفتگو با متهم

سابقه‌داری؟

نه ۲۴ سال سن دارم هیچگونه سابقه کیفری ندارم.

همدستت سابقه دارد؟

بله او سابقه‌های کیفری زیادی دارد.

شغلت چیست؟

نقاش ساختمان هستم.

چه تحصیلاتی داری؟

تا دیپلم درس خواندم.

اعتیاد داری؟

نه، هیچگونه موادمخدری مصرف نمی‌کنم.

با همدستت چگونه آشنا شدی؟

از بچگی با او دوست و هم محله‌ای بودم.

با داریوش چگونه آشنا شدی؟

از طریق یک دوست مشترک

چه شد که قبول کردی قتل را انجام دهید؟

من نمی‌داستم که برای قتل به خانه موردنظر می‌رویم؛ فکر می‌کردم فقط قصد کتک زدن او را داریم.

چه شد که مقتول به قتل رسید؟

نمی‌دانم، دوستم به اتاق مقتول رفت و مرتکب جنایت شد.

قبل از جنایت پیش پرداخت هم گرفتید؟

نه، ما یک قرارداد سوری خرید و فروش طلا با داریوش، دختر و همسر سابق مقتول به ارزش ۲ میلیارد تومان امضا کردیم، اما پشت‌پرده قرار بود که در ازای کتک زدن رئیس بانک مبلغ را دریافت کنیم.

پس از قتل چه کار کردید؟

پس از اینکه دوستم رئیس بانک را به قتل رساند، صحنه را پاکسازی کردیم و به کرج رفتیم.

حرف آخر مقتول چه بود؟

مقتول روی تخت خواب بود، اما هنگامی که ما را دید نام دخترش را فریاد زد و درخواست کمک کرد.

با دستور قاضی محمد مهدی براعه؛ بازپرس ویژه قتل شعبه سوم دادسرای امور جنایی، متهمان برای روشن شدن زویای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند و تحقیقات همچنان ادامه دارد.

سرهنگ بیگدلی

قتل مرد جوان با اسلحه شکاری در شوشتر

فرمانده انتظامی “شوشتر” از دستگیری قاتل و کشف قتل در این شهرستان خبر داد.

به گزارش آرمان آرا سرهنگ روح اله بیگدلی در بیان جزئیات این خبر اظهار داشت: در پی وقوع یک فقره قتل در فروردین ماه سال جاری در شهرستان شوشتر، بررسی موضوع و دستگیری قاتل به صورت ویژه در دستور پلیس آگاهی این فرماندهی قرار گرفت.

وی افزود: ماموران پلیس آگاهی با بررسی صحنه جرم و جمع آوری ادله و اقدامات فنی و تخصصی، قاتل را شناسایی و در یک عملیات ضربتی با هماهنگی مقام قضائی وی را در مخفیگاهش دستگیر کردند.

فرمانده انتظامی شهرستان شوشتر با بیان اینکه در بازرسی از مخفیگاه متهم یک قبضه سلاح شکاری 2 لول به کار رفته در قتل کشف شد، تصریح کرد: متهم در تحقیقات پلیس به بزه انتسابی ( قتل) اعتراف و انگیزه خود را اختلافات قبلی عنوان کرد.

سرهنگ بیگدلی بیان داشت: متهم پس از تشکیل پرونده جهت سیر مراحل قانونی تحویل مرجع قضائی شد.

 

قاتلی که بعد از بازگشت به ایران دستگیر شد

تسنیم نوشت: فرمانده انتظامی تهران بزرگ از دستگیری ۳۲۱ تبهکار در تهران خبر داد.

سردار حسین رحیمی؛ رئیس پلیس تهران بزرگ صبح امروز در مراسمی اظهار کرد: پنجمین طرح کاشف در سال جاری، توسط کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ به اجرا گذاشته شد.

وی افزود: کارآگاهان پلیس آگاهی در این طرح ۳۲۱ نفر سارق، زورگیر، کیف‌قاپ، موبایل‌قاپ، کلاهبردار و … را در غالب ۶۸ باند دستگیر کردند.

رحیمی گفت: در این طرح ۵ قبضه سلاح جنگی کشف و بیش از ۲ هزار فقره سرفت توسط کارآگاهان پلیس آگاهی کشف شد.

ببینید | لحظه دستگیری عاملان حمله تروریستی در اصفهان ؛ خالکوبی‌هایشان را ببینید | از اراذل و اوباش معروف اصفهان هستند - همشهری آنلاین

وی بیان کرد: کارآگاهان پلیس آگاهی یک باند سارق حرفه‌ای تلفن همراه دستگیر که یک میلیارد تومان تلفن همراه سرقتی را جمع‌آوری کرده بودند و قصد ارسال به کشور افغانستان داشتند را دستگیر کردند.

رئیس پلیس پایتخت با اشاره به کشفیات پلیس امنیت اقتصادی گفت: مأموران پلیس امنیت اقتصادی به ۳۸ پرونده رسیدگی کردند و ۶۷ متهم را در این زمینه شناسایی کرده اند که در نتیجه یک میلیارد و ۷۳۰ هزار میلیون تومان اموال بیت‌المال برگردانده شد.

وی گفت: همچنین سه نفر که فرار مالیاتی به ارزش ۱۴ هزار میلیارد تومان داشتند دستگیر شدند و ۱۷ نفر از متهمان فراری در حوزه ارز نیز دستگیر شدند.

رحیمی گفت: ۱۰۴ نفر از افرادی که اختلاس، فرار مالیاتی و ارتشاء داشتند، شناسایی و دستگیر شدند و همچنین ۶۳ متهم در حوزه اخلال در نظم اقتصادی دستگیر شدند.

وی با بیان اینکه این متهمان به مبلغ ۳ میلیون و ۳۱۴ هزار انواع ارز به ارزش ۳۶ هزار میلیارد تومان ضرر اقتصادی به کشور وارد کرده بودند، گفت: سه پرونده در این زمینه تشکیل شده است.

فرمانده انتظامی تهران بزرگ با بیان اینکه اقدامات پلیس در حوزه لیزینگ خودرو کماکان ادامه دارد، گفت: در این زمینه یک شرکت که از ۲۰۰ نفر کلاهبرداری کرده بودند شناسایی و اعضای آن دستگیر شده است.

وی ادامه داد: همچنین باندی که ۴۵ فقره خودرو را به روش سند نمره به سرقت برده بودند و ۳۰ فقره موتورسیکلت را هم سرقت کرده بودند دستگیر شدند.

رحیمی بیان کرد: فردی که دو قتل در طول یک سال انجام داده بود و بعد از قتل اول به ترکیه فرار کرده و مجدد به کشور بازگشته بود توسط مأموران آگاهی شناسایی و دستگیر شد.

وی گفت: در دو ماه گذشته ۱۰ درصد افزایش وقوع انواع جرایم را در تهران داشته ایم و ۳۰ درصد کاهش کشفیات را نیز شاهد بودیم.

این قاتل فراری خطرناک در تهران را شناسایی کنید + عکس

باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: عکس قاتل فراری توسط پلیس آگاهی پایتخت منتشر شد. چنانچه شهروندان متهم فراری مذکور را شناسایی کردند، موضوع را به اداره دهم پلیس آگاهی با شماره تماس ۵۱۰۵۵۵۱۰ اطلاع دهند.

رئیس پلیس آگاهی پایتخت، از انتشار عکس مرد جوانی که یک زن سالخورده را به قتل رسانده و متواری شده است، خبر داد.

سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی اظهار کرد: بهمن ماه سال ۱۴۰۰، رسیدگی به پرونده قتل یک زن سالخورده در خانه خود واقع در ولنجک توسط تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی آغاز شد.

قاتل فراری

وی افزود: در تحقیقات میدانی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی مشخص شد، زن سالخورده که آثار کبودی روی گردنش مشهود بود توسط فردی ناشناس در اثر خفگی به قتل رسیده و طلاهایش به سرقت رفته است.

رئیس پلیس آگاهی تهران ادامه داد: کارآگاهان که در جریان تحقیقات متوجه شدند پرستار مقتول مردی جوان بوده و از زمان وقوع جنایت توسط خانواده‌اش مشاهده نشده است، به این موضوع مشکوک شدند و بررسی‌های کارآگاهی را کلید زدند.

این مقام انتظامی تصریح کرد: کارآگاهان در گام نخست با بهره‌گیری از اقدامات اطلاعاتی متوجه شدند قاتل زن سالخورده پرستار وی بوده که پس از ارتکاب این جنایت به مکانی نامعلوم متواری شده است.

سرهنگ کارآگاه ولیپور گودرزی ادامه داد: با توجه به اینکه تحقیقات همچنان از سوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ادامه دارد، دستور بدون پوشش عکس متهم از سوی بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران جهت شناسایی از سوی شهروندان صادر شده است.

رئیس پلیس آگاهی پایتخت خاطرنشان کرد: چنانچه شهروندان متهم فراری مذکور را شناسایی کردند موضوع را به اداره دهم پلیس آگاهی با شماره تماس ۵۱۰۵۵۵۱۰ اطلاع دهند.

“سیروس را هم مثل امیر کشتی؟” این پیامک زن جوان راز شوهرش را فاش کرد

ایران نوشت: ساعت 11 صبح 30 شهریور، مرد ضایعات جمع کنی، وقتی به سراغ یک گونی که در کنار سطل زباله افتاده بود رفت، با جسد مردی داخل آن مواجه شد.

کشف جسد از سوی مأموران کلانتری به بازپرس محمد جواد شفیعی و تیم جنایی اعلام شد و دقایقی بعد تیم جنایی راهی خیابان زمزم تهران شدند. آنها داخل گونی با جسد مرد جوان در حالی مواجه شدند که داخل چندین کیسه نایلونی پیچیده شده و بعد از آن داخل گونی قرار داده شده بود.

از زمان مرگ حدود 5 روز می‌گذشت اما در بررسی‌های صورت گرفته از سوی متخصصان پزشکی قانونی آثار جراحت و زخم ناشی از چاقو مشاهده نشد. هیچ مدرک شناسایی که هویت مرد ناشناس را برملا کند نیز به دست نیامد. از آنجایی که جسد داخل کیسه‌های نایلونی و گونی پیچیده شده بود، احتمال قتل او پررنگ شد.

در نخستین گام، مأموران به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل رها شدن جسد پرداختند. دوربین‌ها نشان می‌داد مردی موتورسوار جسد را در کنار سطل زباله رها کرده و متواری شده است. با کمک دوربین‌ها، تصویر مرد موتورسوار در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

از سوی دیگر با شناسایی هویت مقتول مشخص شد وی قبلاً به اتهام سرقت بازداشت شده بود. همزمان خانواده مقتول نیز شناسایی شدند.ردپای یک مالخر در پرونده

در ادامه تحقیقات کارآگاهان جنایی دریافتند مقتول با مردی به نام شاهین ارتباط دوستانه داشته و وسایل سرقتی را به شاهین فروخته است. از سویی تحقیقات نشان می‌داد که برای آخرین بار مقتول با شاهین قرار داشته و به خانه او رفته است.

با برملا شدن این موضوع تحقیقات برای شناسایی شاهین ادامه یافت و معلوم شد وی از مالخران حرفه‌ای است. زمانی که تصویر او به‌دست آمد، تیم جنایی خیلی زود او را شناسایی کرد، چرا که وی همان مرد موتورسواری بود که جسد را کنار سطل زباله رها کرده بود.

سقوط هنگام فرار

پس از هماهنگی‌های قضایی مأموران راهی خانه وی در محدوده گمرک شدند اما شاهین با مشاهده مأموران تصمیم گرفت از طبقه سوم خانه‌اش فرار کند که تعادلش را از دست داد و سقوط کرد. شاهین بلافاصله برای درمان به بیمارستان منتقل شد.

در بازرسی از خانه سه طبقه شاهین، لوازم سرقتی زیادی پیدا شد. در پارکینگ خانه شاهین نیز گودالی حفر شده بود که به نظر می‌رسید برای دفن مقتول آن را کنده است اما به‌دلیل رفت و آمد زیاد سارقان و معتادان به خانه‌اش، موفق نشده این نقشه را اجرا کند.

در تحقیق از دوستان شاهین آنها مدعی شدند که چند روز پس از ناپدید شدن مقتول به نام سیروس، بوی تعفن شدیدی از خانه شاهین به مشام می‌رسید و زمانی که آنها از مالخر جوان علت بو را پرسیده بودند شاهین مدعی شده بود که مرغ کشته است و بوی تعفن به خاطر مرغ است. بدین ترتیب این احتمال نیز مطرح شد که شاهین چند روزی جسد مقتول را در خانه نگهداری کرده و باتوجه به بوی تعفن و از آنجایی که نتوانسته آن را دفن کند، مجبور شده که جسد را به بیرون منتقل کند.

در بررسی پیام‌های تلفنی شاهین با همسرش آنها به پیامی رسیدند که نه تنها قتل سیروس به دست مرد مالخر را تأیید می‌کرد بلکه این احتمال را مطرح کرد که او جنایتی دیگر نیز مرتکب شده است. همسر شاهین در پیامکی که به شوهرش داده بود نوشته بود سیروس را هم مثل امیر کشتی؟

بدین‌ترتیب این فرضیه از سوی تیم جنایی مطرح است که سارق با مالخر بر سر قیمت درگیر شده و درنهایت سیروس به قتل رسیده است. تحقیقات تا زمان بهبودی شاهین و برملا شدن راز این جنایت به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران ادامه دارد.

ماجرای یک قتل/ با همسرم برای مشاوره پیش خانم روانشناس رفتیم؛مشکل مان حل نشد اما من عاشق آن روانشناس شدم

ایران نوشت: زن روانشناس که متهم است با همدستی مردی جوان، همسرش را به قتل رسانده، بزودی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه می‌شوند.

رسیدگی به این پرونده از خرداد سال گذشته با گزارش قتل یک مهندس 45 ساله به نام خسرو با سلاح گرم مقابل خانه‌اش آغاز شد. پس از تحقیقات اولیه، جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.

در ادامه بررسی‌ها مأموران متوجه شدند که خسرو با همسرش سحر که یک روانشناس بود، رابطه خوبی نداشتند. به همین خاطر زن جوان به اداره آگاهی احضار شد اما در این باره گفت: من و خسرو زندگی خوبی داشتیم و اختلافی هم بین ما نبود واقعاً نمی‌دانم چه کسی او را به قتل رسانده است.

با این حال مأموران رفتار او را زیر نظر گرفتند و با بررسی مکالمات و تماس‌های تلفنی سحر دریافتند وی از چند ماه قبل با مردی به نام کیوان که یکی از مراجعانش بوده، ارتباط پنهانی برقرار کرده است. با مشخص شدن این مسأله کیوان شناسایی و بازداشت شد و در همان مراحل ابتدایی بازجویی به قتل مهندس جوان با سلاح گرم اعتراف کرد.

وی درباره جزئیات این ماجرا به مأموران گفت: من متأهلم و یک فرزند هم دارم اما سال‌ها است که ارتباط خوبی با همسرم ندارم تا اینکه تصمیم گرفتیم به یک روانشناس مراجعه کنیم تا در صورت امکان مشکلات زناشویی‌مان حل شود.

وقتی پیش سحر رفتیم، جلسات متعددی را با او گذراندیم اما پس از چند جلسه من و همسرم به این نتیجه رسیدیم که مشکلات‌مان قابل حل نیست و باید از هم جدا شویم. در این میان من به سحر علاقه‌مند شدم و باز هم به بهانه مشاوره پیش او می‌رفتم تا اینکه در یکی از جلسه‌ها به او ابراز علاقه کردم.

سحر که همیشه در جلسه‌های مشاوره از زندگی خوب خود مثال می‌زد تا متوجه شد که او را دوست دارم، به من گفت که زندگی خودش هم بهتر از زندگی من نیست و چند سالی است که با همسرش اختلاف دارد. او حتی گفت که من خیلی خوش شانس بودم که همسرم قبول کرد تا جدا شویم چون خسرو راضی به طلاق دادنش نیست و زندگی را برایش دشوار کرده است. کم کم روابط ما بیشتر شد و من فهمیدم خسرو او را اذیت می‌کند و از آنجایی که من رابطه عاطفی با سحر برقرار کرده بودم، حس کردم که باید به او کمک کنم.

وی درباره روز جنایت هم گفت: تصمیم گرفتم تا با کشتن خسرو، آرامش را به زندگی سحر برگردانم. از این رو کلتی با 3 فشنگ خریداری کردم و صبح زود به جلوی خانه آنها رفتم و منتظر خروج خسرو از خانه‌شان شدم. به محض اینکه از خانه خارج شد، او را با گلوله زدم و پس از آن هم به‌سرعت متواری شدم.

پس از آن مأموران بار دیگر سحر را بازداشت کردند و تحت بازجویی قرار دادند اما وی منکر ارتباط با کیوان و دخالت در قتل شوهرش شد و گفت: کیوان یکی از مراجعان من بود و من هیچ ارتباط عاطفی با او نداشتم.

وی در پاسخ به این سؤال که آیا در مورد شوهرت با متهم صحبتی کرده‌ای، گفت: وقتی کیوان با من در مورد همسرش درد دل کرد، من برای آرام کردن او گفتم همه در زندگی مشکلاتی دارند مثلاً همسر من اعتقادی به دین و مذهب ندارد و هروقت من راجع به این مسائل حرف می‌زنم، او من را مسخره می‌کند که یکدفعه کیوان ناراحت شد. فکر می‌کنم چون به من علاقه‌مند شده بود، تصمیم به قتل خسرو گرفته بود. اما من در جریان این تصمیمش نبودم.

با پایان تحقیقات و اظهارات متهمان، کیفرخواست اتهام قتل عمد و حمل و نگهداری سلاح جنگی برای کیوان و معاونت در قتل عمد برای سحر صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا متهمان بزودی محاکمه شوند.

 

جسد سلاخی شده زن جوان در سطل زباله شهری پیدا شد

خراسان نوشت: جسد زنی که در حدود ۱۰ پلاستیک مشکی درون گاری زباله شهرداری رها شده بود، صبح روز گذشته کشف شد.

جسد زنی که در حدود ۱۰ پلاستیک مشکی درون گاری زباله شهرداری رها شده بود، صبح روز گذشته در حالی کشف شد که عامل یا عاملان جنایت، پوست بدن او را نیز سلاخی کرده بودند.

دقایقی بعد از اعلام این خبر به قاضی ویژه قتل عمد مشهد، بی درنگ قاضی دکتر صادق صفری عازم بولوار ابوطالب ۶۲ شد و به تحقیق در این باره پرداخت.

در بررسی های مقدماتی هویت این زن ۳۰ ساله مشخص شد و تلاش کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی برای دستگیری عامل یا عاملان این قتل فجیع ادامه دارد.

جسد سلاخی شده زن جوان در سطل زباله شهری پیدا شد

پایان‌شوم یک ارتباط شیطانی/ در دادگاه شاهرخ و مونا چه گذشت؟

جام جم نوشت: زن میانسال و مرد جوان که متهم هستند پس از ارتباط پنهانی با یکدیگر، مرتکب قتل شوهر زن شده بودند در جلسه دادگاه منکر قتل شدند. متهمان شش سال پنهانی در ارتباط بودند.

جلسه محاکمه دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران. متهمان پرونده زن و مردی هستند که براساس کیفرخواست دادسرای جنایی در قتل مرد میانسالی همدستی داشتند. زن میانسال به‌نام مونا و همدستش که مردی جوان است، با قرار وثیقه آزاد هستند و در تمام مراحل تحقیق منکر قتل شدند.

در کنار آن‌ها اولیای دمی نشسته‌اند که اصرار دارند مونا پس از ارتباط پنهانی با شاهرخ، نقشه قتل شوهرش را اجرا کرده و قاتل و همدستش باید به اشد مجازات برسند.

پایان‌شوم یک ارتباط شیطانی/ در دادگاه شاهرخ و مونا چه گذشت؟

پس از رسمیت جلسه محاکمه، رئیس دادگاه از نماینده دادستان خواست کیفرخواست را قرائت کند. قاضی جوان در جایگاه نماینده دادستان ایستاد و گفت: «این پرونده دو متهم به نام‌های شاهرخ و مونا دارد. آن‌ها متهم به مباشرت و معاونت در قتل محمود، همسر مونا هستند. زمان قتل ۲۰فروردین۱۳۹۷ و محل آن خانه مقتول در یکی از محلات مرکزی تهران بود. آن‌ها بعد از قتل، جسد مقتول را با لباس زیر در حاشیه شهر و زیر نخاله‌ها مخفی کردند. متهمان با هم ارتباط پنهانی داشتند و شاهرخ قبل از مرگ محمود مقابل خانه آن‌ها حضور داشت. با توجه به دلایل موجود در پرونده برای دو متهم درخواست مجازات دارم.»

سپس وکیل اولیای دم در جایگاه قرار گرفت و از طرف برادر و خواهرهای مقتول برای شاهرخ قصاص و برای مونا اشد مجازات معاونت در قتل را درخواست کرد. این وکیل دادگستری درباره شکایت اولیای دم گفت: «متهمان از زمان دقیق مرگ مقتول اطلاع داشته، اما در تحقیقات مقدماتی منکر همه چیز بودند. همچنین مخفی‌کردن جسد زیر نخاله در بیرون از شهر توسط متهمان نشان از قتل دارد. یکی دیگر از دلایل موجود در پرونده، تلاش متهمان برای گمراه‌کردن مسیر تحقیقات است. کشف جسد با لباس خانه نیز از دلایل داخل پرونده است. تلاش متهمان برای مخفی‌کردن مرگ به کیفیتی که در این پرونده منعکس است، هیچ توجیهی ندارد و نشان از جنایت توسط متهمان و تلاش برای فرار از مجازات دارد. رابطه پنهانی متهمان نیز فرضیه مرگ محمود با تصمیم قبلی را تقویت می‌کند.»

رئیس دادگاه سپس با تفهیم اتهام به شاهرخ از او خواست از خود دفاع کند که مرد جوان با رد اتهامش گفت: «من از ابتدا هیچ قتلی را قبول نکرده و قبول ندارم.»

رئیس دادگاه: قبول دارید آخرین نفری که نزد مرحوم بود شما بودید؟

شاهرخ: بله، اما او را نکشتم. او در حال بازگشت از ورزش بود که روی زمین افتاد. اشتباه کردم او را سوار ماشین کردم و مجبور شدم جسد را انتقال دهم.

رئیس دادگاه: چرا جسد را مخفی کردید؟

شاهرخ: مخفی نکردم، برعکس، جایی گذاشتم که زود پیدا شود، اما روی او نخاله ریختند.

رئیس دادگاه: اگر مرتکب قتل نشدید، چرا از ابتدا منکر همه چیز بودید؟

شاهرخ: مقصرش مونا است. او با من تماس گرفت و گفت جسد شوهرش پیدا شده و او را با چاقو کشته‌اند. فکر کردم وقتی رهایش کردم زنده بوده و بعد از آن فردی سراغش رفته و او را کشته است. آنجا بود که تصمیم گرفتم منکر همه چیز شوم تا قتل گردن من نیفتد. وقتی در اداره آگاهی گفتند روی جسد آثار ضربه چاقو نبوده اعتراف کردم.

رئیس دادگاه: چرا منکر ارتباط با مونا بودید؟

شاهرخ: ما از سال ۹۱ ارتباط داشتیم، اما به لحاظ مسائل خانوادگی و روابط کاری‌ام منکر آن شدم.

رئیس دادگاه: در تحقیقات ابتدایی اعتراف کردی با مقتول مشاجره داشتی، این را هم انکارمی‌کنی؟

شاهرخ: تحت فشار بازجویی اعتراف کردم. تنها اشتباه من در این پرونده رها نکردن جسد در محل سکته بود. یک‌بار سوار تاکسی شدم و راننده تعریف کرد که مسافری در خودرویش سکته کرده و چند ماه درگیر ماجرا بوده است. آن لحظه یاد این موضوع افتادم و جسد را در بیرون از شهر رها کردم.

رئیس دادگاه: چرا مقتول لباس به تن نداشت؟

شاهرخ: می‌ترسیدم اثرانگشتم روی لباسش باقی مانده باشد.

سپس مونا، دومین متهم پرونده در جایگاه قرار گرفت و او هم منکر اتهامش شد و گفت: «هیچ نقشی در مرگ همسرم نداشتم. شاهرخ را از سال۱۳۹۱ می‌شناسم، اما هیچ رابطه‌ای با او ندارم.»

رئیس دادگاه: چرا ناپدید شدن همسرتان را دیر گزارش کردید؟

مونا: آن زمان بچه‌هایم بیمار بودند و درگیر بیماری آن‌ها بودم، اما به بیمارستان و کلانتری رفتم، ولی اثری از شوهرم نبود. نمی‌دانستم باید با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرم. روز بعد با برادرشوهرم تماس گرفتم و به او اطلاع دادم.

در ادامه وکیل دو متهم از آن‌ها دفاع کرده و به گزارش پزشکی‌قانونی اشاره کردند که مرگ او را با بیماری زمینه‌ای که به آن مبتلا بود مرتبط دانسته بودند.

پس از آخرین دفاعیات متهمان، قضات برای تصمیم‌گیری و صدور رای وارد شور شدند.

کشف جسد سوخته مرد جوان روی تخت/ ماجرا چه بود؟

رکنا نوشت: کشف جسد سوخته مرد جوان در حریق عمدی آپارتمان طبقه هفتم، دو فرضیه را پیش روی بازپرس جنایی قرار داد.

ساعت ۴:۳۷ بامداد شنبه ۷ آبان گزارش آتش‌سوزی یک ساختمان ۷ طبقه در خیابان اشرفی اصفهانی، خیابان خجسته‌پور به آتش‌نشانی اعلام شد. با حضور سه ایستگاه آتش‌نشانی، امدادگران دریافتند واحد طبقه هفتم در حال سوختن است و شعله از پنجره‌های شکسته به بیرون زبانه می‌کشد.

کشف جسد سوخته مرد جوان روی تخت/ ماجرا چه بود؟

جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش‌نشانی تهران گفت: در طبقه هفتم این ساختمان یک واحد ۹۰ متری بود که آتش‌سوزی در آن رخ داده بود، با توجه به شکستن شیشه‌ها احتمال می‌رفت انفجار کوچکی نیز رخ داده باشد. پس از اطفای حریق با جسد مردی حدوداً ۴۵ ساله مواجه شدیم که موضوع به پلیس و اورژانس اعلام شد.

مرد جوان روی تختی در اتاق نشیمن

با گزارش کشف جسد سوخته از سوی مأموران کلانتری ۱۴۰ باغ فیض به بازپرس محمدرضا صاحب‌ جمعی تحقیقات تیم جنایی شروع شد. بررسی‌های اولیه حکایت از آن داشت مرد جوان روی تختی در اتاق نشیمن بوده که بر اثر آتش‌ سوزی جان خود را از دست داده است. همسایه‌ها در تحقیقات مدعی شدند مرد جوان با برادرش اختلاف شدیدی داشته و بارها صدای درگیری آنها را شنیده‌اند. این در حالی بود که متوفی سابقه خودکشی نیز در پرونده خود داشت.

باتوجه به اینکه کارشناسان آتش‌نشانی اعلام کردند که حریق عمدی بوده است، دو فرضیه از سوی بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران مطرح شد؛ نخستین فرضیه قتل مرد جوان و حریق عمدی بوده و دومین فرضیه خودکشی است. بنابراین تحقیقات برای برملایی راز مرگ مرموز مرد تنها به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.

بیشتر بخوانید:

۲۷۱ ۳۵

زن خیانت کار با همدستی مرد غریبه شوهرش را کشت/ هر دو متهم قتل را انکار کردند؛ بیماری قلبی داشت مرد

ایران نوشت: اواسط فروردین سال 97 زنی در تماس با پلیس خبر ناپدید شدن همسرش را اعلام کرد.

مریم 51 ساله در حالی که چهره‌ای نگران داشت با حضور در اداره پلیس مدعی شد: همسرم هر روز صبح به سرکار می‌رفت و عصر هم برمی گشت در طول روز هم چند بار با من تماس می‌گرفت اما امروز تماس نگرفت. من فکر کردم که شاید درگیر کار شده و نتوانسته با من تماس بگیرد عصر منتظر برگشتش بودم ولی به منزل نیامد هرچه با تلفن محل کارش تماس گرفتم کسی پاسخ نداد و تلفن همراهش هم خاموش بود. با هر کسی که فکر می‌کردم ممکن است از او خبری داشته باشد تماس گرفتم اما به نتیجه نرسیدم و در نهایت تصمیم گرفتم از پلیس کمک بخواهم.

پس از اظهارات این زن مأموران تحقیقات خود را برای یافتن مرد ناپدید شده آغاز کردند و چند روز بعد گزارش کشف یک جسد در نخاله‌های اطراف شهر پردیس به مأموران گزارش شد که مشخصات آن با مرد ناپدید شده شباهت زیادی داشت از این رو همسر وی با مشاهده جسد هویت همسرش محمود را تأیید کرد.

مأموران در گزارش کشف جسد اعلام کرده بودند که مقتول لباسی بر تن نداشته و به نظر می‌رسد در محل دیگری به قتل رسیده و سپس به درون نخاله‌ها انداخته شده است.در ادامه تحقیقات برای کشف راز این جنایت مأموران به رفتارهای همسر محمود مشکوک شده و با بررسی تلفن همراهش متوجه شدند که وی از چند ماه قبل با مرد غریبه‌ای به نام بهنام 36 ساله ارتباط پنهانی داشته است.

با روشن شدن این ارتباط مریم و بهنام بازداشت شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند. بهنام وقتی در برابر مستندات قرار گرفت علاوه بر پذیرش ارتباط پنهانی با مریم به قتل محمود هم اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: من و مریم قبل از ازدواج او با محمود باهم آشنا بودیم تا اینکه هر دو ازدواج کردیم و بعد از آن دوباره همدیگر را دیدیم و ارتباط ما به صورت خانوادگی و همراه با همسران‌مان ادامه پیدا کرد. در این میان من و مریم به خاطر علاقه‌ای که از قبل به هم داشتیم ارتباط‌مان بیشتر شد تا اینکه محمود متوجه ماجرا شد.

وی درباره روز حادثه نیز گفت: آن روز من و محمود همدیگر را در خیابان دیدیم و سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و من با مشت ضربه‌ای به قفسه سینه او زدم و محمود حالش بد شد و روی زمین افتاد به سرعت او را سوار خودروام کردم تا به بیمارستان برسانم اما چون او بیماری قلبی داشت در میانه راه فوت کرد و من هم از ترسم جنازه‌اش را به پردیس بردم و همانجا رها کردم.

پس از اعترافات صریح متهم و تکمیل تحقیقات برای بهنام کیفرخواست اتهام قتل عمد و برای مریم اتهام معاونت در قتل عمد صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه دادگاه خواهر و برادرهای مقتول به عنوان اولیای دم برای قاتل درخواست قصاص کردند.

در ادامه وکیل اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: ما معتقدیم که این جنایت با برنامه‌ریزی قبلی صورت گرفته چرا که جسد مقتول بدون لباس کشف شده و این موضوع نشان می‌دهد که آنها مقتول را در خانه‌اش به قتل رسانده‌اند و بعد با قصه پردازی چنین اعترافاتی را مطرح کرده‌اند و موکل‌های من به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستند.

سپس دو متهم که با قرار وثیقه آزاد بودند یک به یک به جایگاه رفتند.

در ابتدا بهنام در دفاع از خودش گفت: من اتهام قتل عمد را قبول ندارم. محمود بیماری قلبی داشت و در جریان درگیری خیابانی حالش بد شد. آن روز از ترس اینکه کسی من را از روی اثر انگشتم شناسایی کند لباس هایش را درآوردم.

قاضی از متهم سؤال کرد: چرا در بازجویی‌های اولیه سعی داشتی موضوع را پنهان کنی؟

متهم جواب داد: مریم به من گفته بود جسد شوهرش در حالی که چاقو خورده در حاشیه تهران پیدا شده است. من هم فکر کردم فرد دیگری محمود را کشته چون من به او چاقو نزدم به همین خاطر در ابتدا قضیه را پنهان می‌کردم. شما گزارش پزشکی قانونی را هم ببینید مشخص است که او سال‌های زیادی بود که از بیماری قلبی رنج می‌برد و او سکته کرد.

پس از متهم ردیف اول مریم به جایگاه رفت و گفت: من دخالتی در مرگ شوهرم نداشتم و نمی‌دانم چه کسی او را به قتل رسانده است. از این رو اتهامم را قبول ندارم.

با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

 

قاتل پسر پولدار به قصاص محکوم شد

ایران نوشت: مرد جوانی که با همدستی دوستش پسر جوان ثروتمندی را با سلاح گرم به قتل رسانده و جسدش را سوزانده بود به قصاص محکوم شد.

رسیدگی به این پرونده از دی سال گذشته با گزارش صاحب یکی از باغ‌های شهریار مبنی بر کشف یک جسد سوخته در باغش آغاز شد.

در ادامه جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس شناسایی عامل جنایت را در دستور کارش قرار داد. از سوی دیگر مأموران موفق شدند هویت مقتول را که پسر ثروتمندی به نام شهاب بود شناسایی کنند و با بررسی مکالمات تلفنی وی مشخص شد که از چندی پیش با مردی به نام اکبر اختلاف مالی داشته است.

به این ترتیب اکبر بازداشت شد و به جنایت با همدستی یکی از دوستانش اعتراف کرد و گفت: با شهاب در یک میهمانی آشنا و دوست شدم.

بعد از مدتی از او خواستم تا باهم به‌صورت شراکتی کار کنیم که شهاب هم مبلغ یک میلیارد تومان پول نقد و 150 سکه طلا را برای راه‌اندازی یک کسب و کار به من داد تا بعد از رسیدن به سود، پول و سودش را به او برگردانم. اما من بخشی از پول را بابت بدهی که داشتم دادم و نتوانستم کار خاصی انجام دهم.

بعد از مدتی شهاب موضوع را فهمید و با تهدید از من خواست تا پول و سکه‌هایش را برگردانم. وقتی دیدم امکان پرداخت پولش را ندارم نقشه قتلش به ذهنم رسید، او را به یک باغ در شهریار کشاندم و با اسلحه او را کشتم. بعد هم با کمک دوستم قاسم جسد شهاب را به باغ دیگری بردیم و آتش زدیم.

پس از اعتراف صریح متهم، همدست او نیز دستگیر شد و پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.

پس از آن اکبر به جایگاه رفت و با رد اتهامش گفت: در بازجویی‌ها تحت فشار روانی به قتل اعتراف کردم. اما من او را نکشتم.

قاسم نیز پس از متهم ردیف اول به جایگاه رفت و گفت: من نقشی در قتل نداشتم و تنها برای آتش زدن جسد با او همکاری کردم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و متهم ردیف اول را به قصاص و پرداخت دیه به خاطر جنایت بر میت و متهم ردیف دوم را به 15سال حبس محکوم کردند.

 

همسرکشی هولناک در کرج / قاتل در کمتر از ۶ ساعت دستگیر شد

حادثه ۲۴ نوشت:‌ فرمانده انتظامی شهرستان ساوجبلاغ گفت: شخصی که در یک درگیری خانوادگی اقدام به قتل همسرش کرده بود، در کمتر از ۶ ساعت شناسایی و دستگیر شد.

فرمانده انتظامی شهرستان ساوجبلاغ گفت: شخصی که در یک درگیری خانوادگی اقدام به قتل همسرش کرده بود، در کمتر از ۶ ساعت شناسایی و دستگیر شد.

سرهنگ علی سلیمانی گفت: ساعت ۱۵ روز گذشته خبری مبنی بر کشف جسد یک خانم جوان در اطراف کردان به مرکز پیام پلیس آگاهی شهرستان ساوجبلاغ اعلام و بلافاصله کارآگاهان برای بررسی موضوع به محل حادثه اعزام شدند.

او می گوید: بررسی‌های اولیه پلیس حاکی از این بود که مقتول یک خانم ۲۲ ساله است که بر اثر اصابت ضربه به سرش فوت شده است.

همسرکشی هولناک در کرج / قاتل در کمتر از ۶ ساعت دستگیر شد

فرمانده انتظامی شهرستان ساوجبلاغ افزود: در ادامه هویت مقتول توسط کارآگاهان شناسایی و با انجام تحقیقات میدانی مشخص شد که قتل او به دلیل اختلاف خانوادگی توسط همسرش انجام شده است.

او با بیان این که قاتل در کمتر از ۶ ساعت توسط پلیس آگاهی شناسایی و دستگیر شد، گفت: در تحقیقات تکمیلی متهم ضمن اقرار به انجام قتل، انگیزه خود از انجام آن را اختلافات شدید خانوادگی اعلام کرد.

 

ماجرای وحشتناک زن بارداری که به دست شوهرش خفه شد

رکنا نوشت: در جلسه محاکمه که در دادگاه کیفری یک استان هرمزگان برگزار شد پدر و مادر مقتول که عمو و زن عموی متهم هستند برای او درخواست صدور حکم قصاص کردند و گفتند حاضر به گذشتن از خون دخترشان نیستند و برای اجرای حکم حاضر به پرداخت تفاضل دیه هستند.

شامگاه ۱۵ آبان سال ۹۵ مردی در تماس با اورژانس بندرعباس با اعلام اینکه وضعیت همسرش وخیم است از امدادگران کمک خواست. این مرد مدعی شد دقایقی قبل وقتی وارد خانه‌شان شده، همسرش را دیده که بی‌حال در وسط خانه افتاده و به‌احتمال زیاد فرد ناشناسی وارد خانه شده و این بلا را بر سر او آورده است.

دقایقی پس از این تماس بود که امدادگران اورژانس به محل حادثه رسیدند اما در همان معاینه اولیه معلوم شد که زن جوان به‌دلیل خفگی جانش را از دست داده است. در این شرایط بود که ماجرا به پلیس و بازپرس جنایی بندرعباس گزارش شد. همسر مقتول پیش از آنکه حادثه را به اورژانس اطلاع دهد با پدر و مادرش تماس گرفته و از آنها کمک خواسته بود. آنها که پیش از اورژانس به محل حادثه رسیده بودند نیز می‌گفتند که وقتی رسیدند بدن عروس‌شان سرد بود و نفس نمی‌کشید. در شرایطی که آثار کبودی دور گردن زن جوان و گزارش پزشکی قانونی جای تردیدی در به قتل رسیدن او باقی نمی‌گذاشت، تجسس‌های کارآگاهان جنایی برای شناسایی عامل قتل این زن آغاز شد.

ماجرای وحشتناک زن بارداری که به دست شوهرش خفه شد

ماموران در تحقیقات اولیه پی بردند مقتول و شوهرش دخترعمو و پسرعمو بودند و از چند سال قبل با یکدیگر ازدواج کرده و صاحب فرزندی یکساله بودند. همچنین معلوم شد که مقتول به تازگی باردار شده بود و قرار بود تا چند ماه دیگر دومین فرزند آنها نیز به دنیا بیاید. هرچند خانواده‌های آنها می‌گفتند که این زن و شوهر زندگی خوب و آرامی داشتند اما تجسس‌های پلیس حاکی از آن بود که آنها از چندی قبل با یکدیگر دچار اختلاف شده و حتی چند مرتبه نیز درگیر شده بودند. همین موضوع نخستین سرنخ برای کشف حقیقت را در اختیار کارآگاهان قرار داد. آنها در بررسی صحنه جنایت آثاری مبنی بر حضور فردی غریبه در آنجا پیدا نکرده بودند و شواهد به‌دست آمده انگشت اتهام را به‌سوی شوهر مقتول نشانه می‌گرفت.

اولین سرنخ

مأموران به‌طور نامحسوس این مرد را به‌عنوان تنها مظنون جنایت تحت نظر گرفتند. آنها کمی بعد پی بردند که این مرد از مدت‌ها پیش با زن دیگری به‌طور پنهانی در ارتباط بوده و از آن زمان با همسرش دچار اختلاف و کشمکش شده است. در این شرایط بود که او با دستور قضایی بازداشت شد. متهم وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، هرچند دست داشتن در قتل همسرش را انکار می‌کرد اما وقتی فهمید مأموران از پشت پرده رابطه پنهانی او و اختلافات با همسرش با خبر شده‌اند به قتل اعتراف کرد.

او در اعترافاتش گفت: ما دخترعمو و پسرعمو بودیم و چند سال قبل با اصرار خانواده‌هایمان با یکدیگر ازدواج کردیم. ما زندگی خوبی داشتیم و سال قبل هم صاحب فرزند شدیم. از آن زمان بود که به‌تدریج اختلافات در زندگی مان شروع شد. وقتی کمی گذشت همسرم برای دومین مرتبه باردار شد. زندگی و روابط مان سردتر از قبل شده بود و مدام باهم اختلاف و درگیری داشتیم. درست در همین زمان بود که من با زن جوانی آشنا شدم. برای او از مشکلاتی که با همسرم داشتم درددل کردم و حرف‌های پنهانی ما ادامه پیدا کرد و هرچه می‌گذشت رابطه‌مان صمیمی و نزدیک‌تر از قبل می‌شد. به او علاقه‌مند شده بودم و از سویی نمی‌توانستم همسر و فرزندم را با یک بچه در راه رها کنم.

متهم در ادامه گفت: اختلافات من و همسرم روزبه‌روز بیشتر می‌شد تا اینکه شب حادثه رسید. آن شب از سر کار برگشتم و خسته بودم. همسرم شروع به صحبت کرد و باز هم از همان اختلافات قدیمی گفت. حس کردم که از رابطه مخفیانه من و زن جوان بو برده و به همین دلیل است که مدام بهانه‌جویی می‌کند. ابتدا با یکدیگر بگومگو کردیم اما وقتی عصبانیتم بیشتر شد کار به زد و خورد کشیده شد و من دستانم را دور گردنش انداختم و او را خفه کردم. به هیچ وجه قصد کشتن او را نداشتم اما آن لحظه آنقدر عصبانی بودم که کنترلی بر رفتارم نداشتم و وقتی به‌خودم آمدم او دیگر نفس نمی‌کشید.

این مرد اعترافاتش را اینطور ادامه داد:‌ نمی‌دانستم باید چکار کنم. ابتدا با پدر و مادرم تماس گرفتم و از آنها کمک خواستم. آنها در راه بودند که با اورژانس هم تماس گرفتم. با خودم گفتم شاید هنوز امیدی باشد و همسرم زنده بماند. وقتی آنها رسیدند وانمود کردم که تازه از سر کار رسیده‌ام و وقتی به خانه آمدم همسرم در همین وضعیت روی زمین افتاده بود و ممکن است فردی ناشناس برای سرقت به خانه‌مان آمده و همسرم را به قتل رسانده است. به‌دنبال اعترافات این مرد، او در مقابل بازپرس جنایی بندرعباس صحنه جنایت را بازسازی کرد و مدتی بعد پرونده‌اش با صدور کیفرخواست به دادگاه فرستاده شد.

صدور حکم قصاص

در جلسه محاکمه که در دادگاه کیفری یک استان هرمزگان برگزار شد پدر و مادر مقتول که عمو و زن عموی متهم هستند برای او درخواست صدور حکم قصاص کردند و گفتند حاضر به گذشتن از خون دخترشان نیستند و برای اجرای حکم حاضر به پرداخت تفاضل دیه هستند. سپس متهم به دفاع از خودش پرداخت و گفت: من و همسرم از بچگی با هم بزرگ شده بودیم و به یکدیگر علاقه‌مند بودیم. من فریب زن جوان را خوردم. با اینکه من همسر و فرزند داشتم اما او با من ارتباط برقرار و کاری کرد که از زندگی و همسرم زده شوم. او با حرف‌هایش باعث ایجاد اختلاف بین من و همسرم شد و زندگی‌ام را نابود کرد. باور کنید که من نیتی برای قتل همسرم نداشتم و از عمو و زن عمویم می‌خواهم که به‌خاطر فرزندمان من را ببخشند. با وجود پشیمانی این متهم اما از آنجا که همه شواهد و مدارک علیه او بود قضات دادگاه پس از شور او را گناهکار تشخیص داده و به قصاص محکوم کردند. این رأی مدتی بعد در دیوان عالی کشور نیز تأیید و به واحد اجرای احکام فرستاده شد. با وجود قطعی شدن حکم قصاص اما اجرای آن برای مدتی به تعویق افتاد. هرچند این مرد مرتکب جرم بزرگی شده بود اما مسئولان قضایی استان هرمزگان امیدوار بودند که اولیای دم او را به‌خاطر فرزندش عفو کنند.

در چنین شرایطی بود که رایزنی‌ها برای جلب رضایت اولیای دم آغاز شد. کاظم شاهرخ نیا، از اعضای شورای حل اختلاف زندان بندرعباس با اعلام جزئیات این پرونده گفت: متهم این پرونده در طول مدت 6 سالی که در زندان بود تغییرات زیادی کرد. طوری که ندامت و پشیمانی در رفتارش مشخص بود. از سویی فرزند او که زمان وقوع حادثه یک‌ سال داشت در این مدت بزرگ شد و نیاز به نگه‌داری داشت. به همین دلیل در شورای حل اختلاف زندان تلاش کردیم که رضایت اولیای دم را جلب کنیم. با وجود اینکه 6سال از قتل گذشته بود اما اولیای دم همچنان برای اجرای حکم قصاص پافشاری می‌کردند. در این مرحله مصطفی کیشانی، مدیرکل زندان‌های استان هرمزگان و الهام پوردهقان، معاون دادستان بندرعباس وارد عمل شدند و در چندین جلسه تلاش‌های زیادی برای جلب رضایت اولیای دم انجام دادند تا اینکه سرانجام آنها حاضر به بخشش دامادشان شدند و به این ترتیب این مرد پس از 6سال از قصاص نجات یافت.

براساس این گزارش، هم‌اکنون متهم آخرین روزهای حبسش را در زندان بندرعباس می‌گذراند و قرار است در روزهای آینده با انجام تشریفات قانونی از زندان آزاد شود.

درخواست خواهران برای قصاص برادرشان به خاطر قتل پدر/ قاتل:پدرم عضو فرقه انحرافی بود و اجازه نمی داد مسلمان شوم/ پزشکی قانونی:او بیماری روانی دارد

ایران نوشت:پسر جوانی که متهم است به دنبال اختلاف شدید و قدیمی با پدرش او را با ضربات چاقو به قتل رسانده در حالی محاکمه شد که خواهرانش خواهان قصاص وی شدند.

رسیدگی به این پرونده از تیر سال 98 با گزارش یک درگیری مرگبار خانوادگی در شرق تهران آغاز شد.

زن میانسال که با پلیس تماس گرفته بود، گفت: پسرم نادر با پدرش درگیر شده و با ضربات چاقو او را مجروح کرده است. با این گزارش، مأموران بلافاصله به محل درگیری اعزام شدند و مشخص شد مرد 70 ساله بر اثر شدت جراحات وارده و خونریزی شدید جان باخته و پسر 30 ساله‌اش پس از درگیری متواری شده است.

در ادامه جسد مقتول با دستور قضایی به پزشکی قانونی انتقال داده شد و مأموران ردیابی و بازداشت نادر را در دستور کارشان قرار دادند و موفق شدند خیلی زود وی را دستگیر کنند.

نادر پس از انتقال به اداره آگاهی در ابتدا منکر قتل پدرش شد و سعی داشت با گمراه کردن مأموران خودش را تبرئه کند اما وقتی دید مدارک و شهادت مادرش اتهام او را اثبات می‌کند ناچار به اعتراف شد و گفت: چند سالی بود با پدرم درگیر بودم. او مدام تحقیرم می‌کرد. به خاطر اینکه با اعتقادات فرقه ای او مخالف بودم همیشه به من توهین می‌کرد و پیش دوست و فامیل و آشنا مرا بی‌اعتبار می‌کرد حتی یک بار قصد داشت خفه‌ام کند و جانم را بگیرد.

در حالی که متهم انگیزه خود را از قتل پدرش بدرفتاری و تحقیر کردن عنوان کرده بود در مراحل بعدی بازجویی گفت: روز حادثه دوباره با هم بحث کردیم. او اصرار داشت باید مطابق فرقه انحرافی او رفتار کنم و من هم چون می‌دانستم اساس آن فرقه دروغ و ناراستی است زیر بار نرفتم. بارها گفته بودم نمی خواهم معتقد به فرقه انحرافی او باشم و می خواهم مسلمان شوم اما پدرم مخالفت جدی می‌کرد و روبه‌رویم می‌ایستاد تا اینکه بحث‌مان به درگیری کشید و من هم از شدت عصبانیت چند ضربه چاقو به او زدم و از خانه بیرون رفتم.

از آنجایی که متهم در اظهاراتش به موضوعات مختلفی اشاره کرده بود و مأموران احتمال می‌دادند او در اعترافاتش ضد و نقیض گویی دارد با دستور قضایی وی را برای معاینات روانی به پزشکی قانونی معرفی کردند و کارشناسان این سازمان هم پس از معاینات لازم در گزارشی اعلام کردند: «نادر به اختلالات روانی مبتلا است و بررسی پزشکان نشان می‌دهد او در حین ارتکاب جرم مسئول اعمال خود نبوده است.»

پس از اعلام این گزارش، اولیای‌دم به آن اعتراض کردند و متهم برای انجام آزمایش‌های دقیق‌تر به کمیسیون 5 نفره پزشکی قانونی معرفی شد و اعضای این کمیسیون پس از بررسی‌های لازم اعلام کردند: «نادر به بیماری روانی مبتلا است و برای مداوا باید در بیمارستان روانی بستری شود و تحت مداوا قرار گیرد.»

بدین‌ترتیب وی تحت درمان قرار گرفت و چند ماه بعد پزشکان بیمارستان اعلام کردند متهم به بهبودی نسبی رسیده و می‌تواند ترخیص شود. به این ترتیب پرونده تکمیل و برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه وکیل اولیای‌دم از طرف دو دختر مقتول به جایگاه رفت و عنوان کرد: موکلان من درخواست قصاص برادرشان را دارند و حاضر به مصالحه نیستند.

بعد از آن مادر متهم به جایگاه رفت و گفت: همسرم مشکلات روانی داشت و رفتارش با فرزندانم خوب نبود و نادر درست می‌گوید پدرش با او بدرفتاری می‌کرد.

در ادامه متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش گفت: من در زمان بازجویی هم گفتم. می‌خواستم مسلمان شوم و پدرم اجازه نمی‌داد. آنقدر با خواسته قلبی من مخالفت کرد تا درگیری همیشگی ما منجر به ضرب و جرح و در نهایت قتل او شد. باور کنید قصدی برای کشتن پدرم نداشتم، آن روز حالم خوب نبود به همین خاطر چیزی به خاطر نمی‌آورم. حتی نمی‌دانم چند ضربه چاقو زدم و محل اصابت چاقو کجا بود.

نادر در جواب این پرسش که چرا در اظهاراتت دو انگیزه را برای قتل مطرح کردی گفت: همان‌طور که گفتم هم بدرفتاری می‌کرد و هم اختلافات دینی داشتیم.

قاضی پرسید: حالا که اینقدر تمایل به مسلمان شدن داشتی می‌توانی نماز بخوانی؟

متهم جواب داد: آن زمان بلد نبودم اما حالا بلدم و در زندان هم همیشه در نماز جماعت شرکت می‌کنم.

نادر در جواب این پرسش قاضی که آیا مشکل روانی داری گفت: خیر. آن زمان هم گفتم که مشکلی ندارم اما با اصرار پزشکان به بیمارستان روانی منتقل شدم و در آنجا هم داروهایی به من می‌دادند که اصلاً حال خوبی نداشتم اما حالا حالم بهتر شده است. در این چند ماه که حالم بهتر شده خیلی سعی کردم با خواهرانم تماس بگیرم و رضایت‌شان را جلب کنم اما موفق نشدم.

پس از اظهارات متهم، وکیل او به جایگاه رفت و گفت: با توجه به مدارک پزشکی موکلم که خلاصه‌ای از آن را طی صورتجلسه‌ای به هیأت قضایی داده‌ام، از 6 سال قبل مبتلا به بیماری روانی بوده است بنابراین از شما می‌خواهم هنگام صدور حکم این موضوع را در نظر داشته باشید. ضمن اینکه در گزارش پزشکی قانونی هم به صراحت آمده که موکلم در زمان ارتکاب جرم مسئول اعمال خود نبوده است. پس از پایان اظهارات وکیل متهم، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.

درگیری در منطقه مال آقا باغملک ۲ کشته برجای گذاشت

فرمانده انتظامی شهرستان باغملک از یک درگیری منجر به قتل و خودکشی در منطقه مال آقا خبر داد.

 

به گزارش پایگاه خبری آرمان آرا ، سرهنگ عبدالکریم قربان پور  گفت :خبری مبنی بر وقوع یک فقره درگیری منجر به قتل در منطقه مال آقا از توابع بخش قلعه تل، شهرستان باغملک به پلیس گزارش شد و موضوع به صورت ویژه در دستور کار ماموران انتظامی قلعه تل قرار گرفت.درگیری در منطقه مال آقا باغملک۲ کشته برجای گذاشت

وی ادامه داد: در بررسی مأموران مشخص شد ۲ نفر با هویت نامعلوم بر سر کرایه در مال آقا به طرف یک جوان اهل منطقه ذکر شده تیراندازی می‌کنند که بر اثر شدت جراحات وارده جان خود را از دست می‌دهد.

قربان پور افزود: متهمان پس از رویت ماموران به کوه‌های اطراف روستا متواری می‌شوند و به طرف ماموران نیز تیراندازی می‌کنند و سپس با یک دستگاه خودروی سمند مسروقه به سمت قلعه تل حرکت می‌کنند که به دلیل سرعت بالا سمند واژگون می‌شود و یک نفر از عاملان قتل با مشاهده ماموران با اسلحه خودکشی می‌کند و نفر دیگر دستگیر می‌شود.

فرمانده انتظامی شهرستان باغملک در پایان گفت: ۲ اسلحه بکار رفته در این حادثه کشف وضبط شدند و اجساد نیز با هماهنگی مقام قضایی به پزشکی قانونی منتقل شدند.

بازداشت

استاد دانشگاه دوست خود را کشت

میزان نوشت: متهم به قتل، پس از بازداشت گفت: چندسالی است که استاد دانشگاهی در شمال کشور هستم اما در این مدت با مشکلات مالی فراوانی روبرو بودم

 

به گزارش سایت پی ان یو نیوز PnuNews.com رسیدگی به این پرونده 26 دی سال گذشته همزمان با کشف جسد مرد میانسالی در اطراف بومهن آغاز شد.

با حضور تیم جنایی در محل مرد جوانی که جنازه را پیدا کرده بود، مدعی شد: من دامدار هستم و ساعتی قبل برای جمع کردن تعدادی سنگ به این محل آمدم. حین جمع آوری سنگ‌ها متوجه وجود پاهای یک مرد در زیر سنگ ها شدم. وقتی سنگ ها را کنار زدم با جسد پتو پیچیده شده مرد میانسالی روبرو شدم.

در ادامه با شناسایی هویت جسد به نام رضا 45 ساله مشخص شد؛ او پس از فوت همسر اولش دوباره ازدواج کرده، اما فرزندانش هیچ رابطه خوبی با پدرشان نداشته و مرد میانسال به تنهایی در شرق تهران زندگی می کرده است.

در ادامه با احضار فرزند مقتول مشخص شد 200 میلیون تومان از حساب مقتول برداشته شده است. پسر رضا در بازجویی ها با بیان اینکه هیچ ارتباطی با پدرش ندارد گفت: پدرم تنها با یکی از دوستانش به نام حمید که استاد دانشگاه است، ارتباط دارد.

با شناسایی هویت حمید، مرد 42 ساله شناسایی و دستگیر شد.

متهم به قتل، پس از بازداشت با اعتراف به جنایت گفت: چندسالی است که استاد دانشگاهی در شمال کشور هستم اما در این مدت با مشکلات مالی فراوانی روبرو بودم. چندی قبل برای دریافت مقداری پول به مقتول مراجعه کردم؛ اما او از دادن قرض خودداری کرد. می‌دانستم او مرد پولداری است؛ به همین خاطر با نقشه قبلی، روز جنایت به خانه اش رفتم و شیرکاکائویی را که در آن 20 قرص خواب حل کرده بودم، به خوردش دادم. وقتی دوستم بیهوش شد، او را با پارچه خفه کردم و سپس جسدش را شبانه با وانت خودش به اطراف بومهن بردم.

مرد قاتل اضافه کرد: بعد از قتل، 200 میلیون تومان از حساب او برداشت کردم و 10 میلیون بدهی مقتول را دادم و بقیه را برای خودم برداشتم.

با اعترافات قاتل و بازسازی صحنه جنایت، قرار جلب به دادرسی متهم از سوی سعید احمد بیگی بازپرس ویژه قتل تهران صادرشد.

با صدور کیفرخواست متهم استاد دانشگاه، به زودی به اتهام قتل دوست قدیمی اش در دادگاه کیفری محاکمه می شود.