بایگانی برچسب برای: آمریکا

معنای «عزت» در اسلام، تلاش برای دستیابی به زندگی اصیل و با کرامت است

خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه-عصمت علی آبادی: ایام محرم و صفر، نه تنها یادواره‌ای برای سوگواری و ماتم، بلکه فرصتی برای تعمق در پیام‌های عمیقی است که حضرت امام حسین علیه‌السلام در میدان کربلا به جهانیان آموخت. آنچه در این روزهای سراسر اندوه و بصیرت بیش از هر چیز نمایان می‌شود، مسئله عزت و کرامت انسانی است که امام حسین علیه‌السلام متعهدانه و تا پای جان، بر آن پای فشرد. در میان انبوه مفاهیم عالی که حول حماسه حسینی شکل گرفته است، عزت نفس، اعتلا و غیرت جایگاهی ویژه دارند. امام حسین علیه‌السلام معلم بزرگ مقاومت و آزادگی است؛ او کسی است که نه تنها در برابر سلطه‌جویی و خواسته‌های غیرالهی ایستاد، بلکه در مراحل مختلف رسالت و قیام خویش، ارزش زندگی بر اساس کرامت انسانی را بارها تبیین کردد. پرسش اساسی اینجاست که آنچه واقعاً به زندگی انسان معنا می‌بخشد، چیست؟ آیا به راستی می‌توان عزت و سرافرازی را بدون هزینه‌کرد و گذشت، در زندگی فردی و اجتماعی تحقق بخشید؟

عاشورا، روزی است که حیات انسانی با مرزهای جدیدی تعریف شد و امام حسین علیه‌السلام با فداکاری بی‌نظیر، راه هر انسانی را برای رسیدن به مراتب بالای سربلندی و عزت هموار ساخت. اینجاست که نگرش انسان به مقوله مرگ و زندگی دچار تحولی اساسی می‌گردد و هر انسان وارسته‌ای در برابر دو انتخاب مهم، یعنی مرگ سرخ آمیخته به کرامت یا زندگی تیره در ذلت، قرار می‌گیرد. حال، این سوال مطرح می‌شود که چرا امام حسین علیه‌السلام تا بدین حد بر مسئله عزت پای فشرد و آن را فراتر از جان و حیات مادی دانست؟

بر همین اساس با حجت الاسلام محمد عابدی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به گفتگو پرداختیم که حاصل آن در ادامه تقدیم می‌شود:

*پرداخت «هزینه عزت»، چه مفهومی در اندیشه امام حسین علیه‌السلام دارد و چه آموزه‌هایی در پذیرش این هزینه برای امروز ما نهفته است؟

امام حسین علیه‌السلام تصریح فرمودند که سقف هزینه در برابر سلطه خواست غیرالهی بر جامعه، مرگ است؛ بدین معنا که بالاترین هزینه‌ای که یک انسان می‌تواند بپردازد، هستی و جان خویش است. من جان خود را فدای آن می‌کنم تا اراده غیر الهی بر جامعه اسلامی حاکم نشود. ارزشمند است که انسان جان خود را تقدیم کند تا جامعه الهی دچار ذلت نشود و عزت حاکم بماند، و انسانی به ذلت و خواری تن ندهد.

بنابراین، زندگی در جامعه ذلیلان برای انسان‌های عزت‌جو، بی‌معنا و تهی از محتواست؛ چنین زیستی فاقد معناست. زمانی که زندگی معنا و ارزش خود را از دست می‌دهد، مرگ ترجیح داده می‌شود؛ البته مرگی که همراه با عزت باشد، زیرا همین عزت است که عنصر معنابخش برای انسان به شمار می‌رود و زندگی را ارزشمند می‌کند. از منظر امام حسین علیه‌السلام، پرداخت بالاترین هزینه، یعنی مرگ، بر پذیرش زندگی در کنار انسان‌های ذلیل و با مناسبات ذلیلانه و تنفس در فضای جامعه‌ای که ذلت را می‌پسندد، ترجیح دارد. این نکته، حقیقتی بسیار عمیق است که شایستهٔ تأمل و توجه فراوان است.

خداوند رحمت کند حضرت امام خمینی (ره) را که در کتاب صحیفه نور، جلد چهار، صفحه ۲۶۶، بیان می‌دارند: «مرگ سرخ به مراتب بهتر از زندگی سیاه است و ما امروز به انتظار شهادت نشسته‌ایم تا فردا فرزندانمان در برابر کفر جهانی با سرافرازی بایستند.» امروزه به روشنی مشاهده می‌کنیم که فرزندان همان نسل که دوران امام خمینی را درک کردند، چگونه در برابر کفر جهانی سرافرازانه ایستادگی می‌کنند. حاجی‌زاده‌ها و دانشمندان ما که به مقام شهادت نائل آمدند، با نهایت عزت و سرافرازی در برابر سلطهٔ جهانی ایستادند. از این رو، یکی از پیام‌های محوری در شعارها و آموزه‌های امام حسین علیه‌السلام این است که: «مرگ سرخ به مراتب برتر از زندگی سیاه است.»

این سخن به این معنا نیست که انسان باید خود را به استقبال مرگ بیفکند، بلکه بدان معناست که برای دستیابی به یک زندگی اصیل، باکرامت و معنوی باید تلاش کرد و اگر کسی قصد داشت این زندگی سفید و آرمانی را از انسان سلب کند، باید تا مرز ایثار و فداکاری، حتی جانفشانی، در راه دفاع از آن ایستادگی کرد. هدف و آرمان ما، زیستنی پاک، آرمانی و خداپسندانه است؛ اما اگر قرار باشد این زندگی اصیل و الهی را از ما بگیرند، حاضر به پذیرش «مرگ سرخ» هستیم، چرا که مرگ سرخ، شرافتمندانه بر زندگی سیاه ارجحیت دارد. بر این اساس، پیشنهاد می‌شود عنوان این گفتگو را «مرگ سرخ یا زندگی سیاه» انتخاب کنیم.

*چگونه می‌توان مفهوم «مرگ سرخ» را در مقابل «زندگی سیاه» در سیره امام حسین علیه‌السلام و اندیشه امام خمینی (ره) تحلیل کرد و مصادیق عملی آن در دوران معاصر چیست؟

در این مقطع، باید به این نکته اساسی توجه داشت که استقبال از مرگ در مسیر عقیده و آرمان، امری ستودنی در میان تمامی ملت‌هاست؛ آن‌ها که عقاید درست و سالمی دارند و انسان‌های آزاده، چنین مرگی را تقدیس می‌کنند و به‌خاطر باورهایشان حاضر به فدا کردن جان خود هستند. نکته کلیدی در سخن امام حسین علیه‌السلام، تلاش برای تحقق زندگی الهی و هدایت جامعه به سوی این سبک زندگی است. هنگامی که ایشان مشاهده می‌کنند بشریت به سمتی سوق داده شده که زندگی، سیاه و ذلت‌بار گشته است، قوانین الهی به فراموشی سپرده شده، حیات انسان بی‌ارزش گردیده، کرامت انسانی لگدمال شده و انسان‌ها به ابزار و برده ساختارهای حکومتی بدل گشته‌اند و همگان در خدمت طاغوت قرار گرفته‌اند؛ در چنین شرایطی است که امام حسین علیه‌السلام ترجیح می‌دهند مرگ را انتخاب کنند تا انسان به جای زندگی ذلیلانه، عزیزانه بمیرد. همان‌گونه که فرمودند: «مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ»

در اینجا، مایلم روایتی از ایشان را نیز نقل کنم: «لَیسَ فِی سَبیلِ العِزِّ إلّا الحَیاةُ الأَبَدِیَّةُ.» این جملهٔ بسیار تأمل‌برانگیز از امام حسین علیه‌السلام است که بیان می‌دارد: مرگ در مسیر عزت، تنها به حیات جاودانه منتهی می‌شود و زندگی همراه با ذلت، چیزی جز مرگی تهی از حیات نیست. شما انسان‌هایی را مشاهده می‌کنید که ظاهراً زندگی می‌کنند، سازه‌ها و بناهای عظیم دارند، ویلاهای لوکس و تمدن‌های درخشان در مقیاس جهانی بنا کرده‌اند و زندگی‌های پر زرق و برق و عجیبی دارند، اما هنگامی که به مناسبات درونی زندگی آن‌ها می‌نگرید، درمی‌یابید که اینان در واقع زندگی ذلت‌باری را تجربه می‌کنند؛ آن‌ها «مرگ تهی از حیات» را زندگی می‌کنند.

*چگونه این گزاره «مرگ در مسیر عزت، حیات جاودانه است» را می‌توان در پرتو تمدن‌های مادی‌گرا و جوامع به ظاهر پیشرفته تحلیل کرد و پیامدهای آن برای انسان امروز چیست؟

اینجا با نوعی از «مرگ» روبرو هستیم؛ مرده‌ای که نماینده حیات است. جوامعی وجود دارند که به‌نوعی «مرده زنده نما» هستند؛ ظاهراً فعالند و تحرک دارند، اما در حقیقت از لحاظ عقاید، آرمان‌ها، انسانیت و کرامت مرده‌اند. جامعه‌ای که در آن ارزش زن به حد کالا تنزل می‌یابد، جامعه‌ای که شهروندانش به ابزاری در دست حکومت‌ها تبدیل می‌شوند و در صورت مخالفت با حاکمیت، آزادی‌شان سلب شده و با مجازات مواجه می‌شوند؛ نمونه آشکار این وضعیت، اتفاقی است که در آمریکا رخ داد و اعضای آن فرقه، توسط دولت آمریکا سوزانده و نابود شدند. زندگی در چنین جامعه‌ای، حتی اگر با عظیم‌ترین برج‌های دنیا و ثروتمندترین کشورهای جهان همراه باشد، «مرگ تهی از حیات» تلقی می‌شود؛ چرا که ذلت حاکم است. لذا، این پیام، پیامی واقعی و بنیادین است: مرگ در راه عزت، تنها به حیات جاودانه دست می‌یابد و هر انسانی باید تلاش کند که عزیزانه زندگی کند و برای حفظ این زندگی عزت‌مندانه بکوشد.

اگر این حیات عزت‌مندانه یا زندگی در سایه پروردگار و بر پایه قوانین الهی از او ستانده شد، باید مقاومت کند، استقامت ورزد و بردبار باشد تا بتواند آن نظام و سیستم را به سوی الهی بودن بازگرداند، تا جایی که حاضر باشد جان خود را در این راه فدا کند. بنابراین، امام حسین علیه‌السلام می‌فرماید: «لَیسَ فِی سَبیلِ العِزِّ إلّا الحَیاةُ الأَبَدِیَّةُ»؛ مردن در راه عزت، همان حیات جاودانه است. حقیقتِ حیات جاوید آن است که انسان در راه عزت خود جان دهد و این بزرگ‌ترین افتخار برای یک انسان محسوب می‌شود. بر همین اساس است که شهیدان ما، که در راه عزت و سربلندی کشور اسلامی به شهادت رسیده‌اند، به مرتبه‌ی حیات جاودان و خالد نائل شده‌اند، چرا که برای عزت جنگیدند و جان خود را در این مسیر فدا کردند.

*در مقابل دیدگاه الهی، انسان گاهی دیدگاه‌هایی را بعضاً در جوامع مدرن مشاهده می‌کند که دیدگاه‌های ضد انسانی است.

در مقابل، دشمنان ما را می‌بینید که زندگی آن‌ها با ذلت همراه است؛ آن‌ها به زندگی ذلیلانه تن داده‌اند. در جوامع و نظام‌های آنان، قوانین الهی اجرایی نمی‌شود، انسانیت نابود شده و دیگر کشورها را صرفاً طعمه‌ای برای خود می‌پندارند. نمونه‌ای از این نگاه ضد انسانی آن است که یکی از آنان گفته بود: «یک ناخن یک یهودی از میلیون‌ها عرب ارزشمندتر است.» این نگاه و رفتارها نشان‌دهنده‌ی تزلزل بنیادهای اخلاقی و انسانی در آن جوامع است؛ حفظ کرامت دیگران، انسانیت و برابری در آن‌ها جایی ندارد. چنین نظام و حاکمیتی دچار حیاتی ذلیلانه و زندگی بی‌ارزش است؛ و این معنای واقعی مرگ است، حتی اگر در ظاهر، بزرگ‌ترین ثروت‌های دنیا را در اختیار داشته باشند.

ارزش انسان‌ها وابسته به ثروت، دارایی و لذات مادی نیست؛ بلکه ارزش هر انسانی به شیوه‌ی زندگی و طریقه‌ی کسب روزی اوست. آنچه مهم است، نه میزان اندوخته‌ها، بلکه چگونگی رسیدن به آن‌ها و رعایت اصول انسانی و الهی در کسب روزی است. اگر انسانی با پایمال کردن حقوق دیگران، برده‌داری، استثمار انسان‌ها و استعمار کشورها به ثروت افسانه‌ای و تمدن ظاهرپسند برسد، این در نزد خدای متعال کوچک‌ترین ارزشی ندارد، حتی اگر جلوه و زرق و برق آن چشم جهانیان را خیره سازد. این‌گونه حیات در حقیقت مرگ است؛ مجموعه‌ای از انسان‌های مرده که به ظاهرشان تحرک و حرکت مصنوعی داده می‌شود، همانند انسانی که صرفاً با تنفس مصنوعی زنده نگه داشته شده است.

از این رو، باید بکوشیم تا نخستین و مهم‌ترین درسی که از عاشورا فرا می‌گیریم، تلاش برای حیات عزت‌مند باشد؛ با همه وجود برای عزیز زیستن مجاهدت کنیم و دریابیم که حتی اگر در این راه به سختی و مشقت بیفتیم، و به بالاترین مرز یعنی مرگ نیز برسیم، آن‌گاه به حقیقتِ حیات جاودان نائل آمده‌ایم. چرا که حیات جاودان، در سایه‌ی حفظ عزت و کرامت انسانی معنا پیدا می‌کند. امید است این بخش از مباحث، مورد عنایت و توجه قرار گیرد.

🚨 سپاه پاسداران: تلاش برای بازگشت به مذاکره از سوی آمریکا،نشانه شکست است/ دوگانه‌انگاری میدان و دیپلماسی امری خطاست

به گزارش آرمان آرا، نشریه روزانه معاونت سیاسی سپاه پاسداران در یادداشتی نوشت:

آمریکا که به اتفاق رژیم صهیونی و با اهداف مشخص، اقدام نظامی علیه ایران اسلامی را طراحی کرده بود، چون خود را در یک قدمی شکست دید، موضوع توقف جنگ را مطرح کرد؛ درخواست آتش‌بس از طرف آمریکا مطرح و چند واسطه به‌طور همزمان پیگیر تحقق آن بودند و در حالی که ایران هنوز پاسخ رسمی نداده بود، ترامپ آتش‌بس مورد تقاضای خود را اعلام کرد. معنای این رخداد برای صاحبان تحلیل بسیار معنا دارد.

بیان این نکته اهمیت دارد که طرفی که مذاکره را ترک و مداخله نظامی کرده، بعد از درخواست آتش‌بس، اکنون دوباره در تلاش برای بازگشت به میز مذاکره است. تلاش برای بازگشت به میز مذاکره نشانه پذیرش شکست از سوی آمریکا در استفاده از گزینه نظامی علیه ایران است.

در اینجا توجه به یک نکته کلیدی و تعیین‌کننده است؛ جمهوری اسلامی ایران در همه ادوار گذشته مسیر دیپلماسی را برای دفاع از منافع کشور باز نگه داشته است. مذاکره در هیچ دولتی متوقف نشده و به اقتضای منافع ملی درباره آن تصمیم گرفته شده است. مهم مذاکره یا عدم مذاکره نبوده و نیست؛ مهم اصرار بر خطوط قرمز ترسیم شده است که نباید از آن‌ها عقب‌نشینی صورت گیرد.

جنگ ۱۲ روزه از یک منظر، جنگی جامع و مستمر است و از این نگاه جنگ تمام نشده است؛ نه در بعد نظامی آن و نه در ابعاد سیاسی، رسانه‌ای و تبلیغاتی آن. دشمنان در جنگ ترکیبی پیش رو از همه ابزارها و مسیرها برای تحت فشار قرار دادن ایران اسلامی استفاده می‌کنند. در شرایط سرنوشت‌ساز کنونی، میدان نظامی، میدان سیاسی و دیپلماسی، میدان رسانه و اقتصاد همگی در هم تنیده‌اند.

در شرایط حساس کنونی، دیپلماسی از قضا مسیری است که می‌تواند به یک روش مبارزه برای دفاع از حقانیت نظام و منافع ملی تبدیل شود. دیپلماسی و مذاکره به معنای سکوت و تسلیم نیست؛ در این شرایط، مسیر سیاست خارجی دقیقاً ابزار مبارزه ملت ایران است. به طور طبیعی، کم و کیف اقدامات مهم و رویکردهای حساس در عرصه سیاست خارجی، آن هم در شرایط جنگی، توسط مسئولان عالی نظام با مدیریت شورای عالی امنیت ملی معین خواهد شد.

این نکته صحیح است که دستگاه دیپلماسی در جنگ تحمیلی و شرایط فعلی همسو و در کنار میدان بوده و توانسته به تقویت میدان کمک کند؛ لذا دوگانه‌بینی و دوگانه‌انگاری میدان و دیپلماسی امری خطاست. البته شرایط موجود می‌تواند دغدغه‌های مهمی برای افراد جامعه ایجاد کند، لذا مذاکرات در صورتی مقبول حاکمیت قرار می‌گیرد و به آن پاسخ مثبت داده می‌شود که منطبق بر منافع ملی و خطوط قرمز معین شده باشد.

در حالی که جمهوری اسلامی ایران همواره آمادگی خود را برای گفت‌وگو، تفاهم و راه‌حل‌های دیپلماتیک اعلام کرده، ظاهراً طرف اروپایی از مسیر تعامل سازنده فاصله گرفته و با تهدید به فعال‌سازی مکانیسم ماشه، بار دیگر به سمت تشدید تنش‌ها حرکت می‌کند. بدیهی است که این اقدام، در صورت وقوع، می‌تواند تحریم‌های سازمان ملل را بازگرداند و پیامدهایی از جنبه‌های حقوقی، عملی و روانی بر اقتصاد ایران مترتب نماید.

این وضعیت، اگرچه هنوز در حد یک احتمال است، اما تأثیر روانی آن می‌تواند در بازارهای داخلی بازتاب یافته و نشانه‌هایی از رشد انتظارات تورمی، افزایش نرخ ارز، تقاضا برای طلا و سایر دارایی‌های غیرمولد را پدیدار سازد. در چنین شرایطی، آنچه بیش از تحریم‌ها اقتصاد را تهدید می‌کند، واکنش‌های هیجانی، بی‌برنامگی و نبود مدیریت انتظارات است.

البته تجربه دهه‌های گذشته نشان داده که شوک‌های سیاسی و اقتصادی در همان ماه‌های نخست، بیشترین اثرگذاری را دارند و پس از آن، با اندکی تدبیر، امکان «هضم شوک» و کاهش تبعات منفی وجود دارد. اما شرط آن، اقدام هوشمندانه و به‌موقع دولت در همین دوره ابتدایی است. روشن است که در غیاب واکنش منطقی و سریع، بی‌اعتمادی عمومی تشدید می‌شود و موج‌های دوم و سوم تورمی با شدت بیشتری سر بر می‌آورند.

لذا اهمیت مدیریت این دوره کوتاه اولیه نباید دست‌کم گرفته شود؛ چرا که سکوت یا بی‌عملی سیاست‌گذار در همین بازه می‌تواند به تقویت بی‌اعتمادی و شکل‌گیری موج‌های ثانویه منجر شود. در نهایت، آنچه بیش از خود تهدید تحریم‌ها خطرناک است، بی‌برنامگی در مواجهه با آن است.

لذا در چنین شرایطی چند اقدام کلیدی می‌تواند مسیر اقتصاد را از یک چالش به سمت یک گذار موفق هدایت کند:

۱. اجرای جدی مالیات بر عایدی سرمایه (CGT) به‌عنوان ابزاری مهم برای مهار سفته‌بازی؛ این سیاست می‌تواند گردش نقدینگی را به سمت تولید سوق دهد و از سفته‌بازی در بازار ارز و طلا جلوگیری کند.

۲. نظارت و شفاف‌سازی صرافی‌های دیجیتال و رمزارزها ضروری است؛ در غیاب مقررات، این حوزه به گذرگاه خروج سرمایه و افزایش التهابات ارزی تبدیل شده است.

۳. اعمال کنترل کوتاه‌مدت سرمایه و محدودسازی معاملات پرریسک دلاری در روزهای ناآرام، به‌ویژه از طریق پلتفرم‌های بین‌المللی، راهکاری ضروری برای جلوگیری از فرار سرمایه است.

۴. تغییر لحن سیاست‌گذاری از امیدسازی مطلق به سمت آماده‌سازی روانی جامعه و فعالان اقتصادی نیز اهمیت دارد؛ باید مخاطب را آماده کرد، اما نه با ترس‌آفرینی، بلکه با صراحت، آگاهی و دعوت به مشارکت در مدیریت اقتصاد ملی.

اقتصاد ایران از بحران‌های سخت‌تری نیز عبور کرده و تاب‌آوری خود را نشان داده است. تهدید امروز، اگر درست مدیریت شود، می‌تواند تبعات منفی آن کاهش یابد و به فرصتی برای بازسازی اعتماد و اصلاح سیاست‌ها بدل شود.

۲۹۲۲۱

عاقبت سازش؛ چگونه دمشق در بانک اهداف رژیم صهیونیستی قرار گرفت؟

خبرگزاری مهر، گروه بین‌الملل: پس از روی کار آمدن رژیم جولانی، در قاب رسانه‌های جریان اصلی تصویر آسیب دیده و آتش گرفته بشار اسد رئیس جمهور سابق سوریه بر فراز یکی از ساختمان‌های دولتی، نشان دهنده آغاز دوران جدید برای سوریه جنگ زده و حرکت به سمت «دموکراسی»، «آزادی» و «توسعه» بود!

تروریست‌های دیروز که نام برخی از سران اصلی آنها در لیست سیاه آمریکا و کشورهای اروپایی نیز قرار داشت، ناگهان تبدیل به «رهبران آزادی» و الگوی کشورهای ضدآمریکایی برای گذار به آینده جدید شدند! در حالی که دوربین خبرنگاران در حال نمایش شادی مخالفان اسد بود، نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی بخش‌های باقی مانده از بلندی‌های جولان را اشغال و سرکوب گسترده ارتش سوریه را در نقاط مختلف این کشور آغاز کردند. سوریه امروز شاید حمایت بخش بزرگی از کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را داشته باشد اما بدون داشتن توان دفاعی لازم تبدیل به «هدفی آسان» برای ماشین جنگی رژیم صهیونیستی شده است.

چه اتفاقی رخ داد؟

عصر روز چهارشنبه شانزدهم ژوئیه ۲۰۲۵، یسرائیل کاتس وزیر جنگ رژیم صهیونیستی از آغاز حملات دردناک رژیم صهیونیستی به سوریه خبر داد! ماجرا از آنجا آغاز شد که تل آویو با دستاویز قرار دادن احساسات دروزی‌های ساکن فلسطین اشغالی، خود را به عنوان حامی اصلی حقوق دروزی‌ها در جنوب سوریه معرفی و به نیروهای جولانی هشدار داد که هرگونه حضور سنگین نظامی- امنیتی در این منطقه با واکنش تل آویو مواجه خواهد شد. تبلیغ این روایت سبب شد تا در میان دروزی‌ها چند دستگی افتاده و بخشی از آنها تل‌آویو را واقعاً حامی خود در منطقه شناسایی کنند.

اکنون نیز برخی از رهبران دروزی‌ها خواستار روابط حسنه با دمشق هستند، اما برخی دیگر همچون شیخ حکمت الهاجری خواستار مقاومت در برابر نیروهای دولتی شده‌اند و از تل آویو کمک خواسته‌اند؛ رویکردی که همه رهبران دروزی، آن را نمی‌پسندند. به عنوان مثال، ولید جنبلاط یکی از رهبران سیاسی بزرگ جریان دروزی که در ماجرای مشکوک «مجدل الشمس» نیز روایت اسرائیلی را رد کرده بود، اقدامات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی در جنوب سوریه را قویاً محکوم کرد.

دور جدید درگیری‌ها میان نیروهای رژیم جولانی و دروزی ها در حالی اتفاق افتاد که جولانی با گسیل نیروهای خود به سمت استان سویدا قصد داشت دامنه نفوذ رژیم خود را گسترش دهد. همزمان اسرائیل به نیروهای جولانی هشدار داد که اگر وارد این منطقه شوند، مورد حمله قرار خواهند گرفت.

رد شدن نیروهای جولانی از خط قرمز رژیم صهیونیستی، نقطه آغاز حملات هوایی تل آویو به نقاط مختلف سوریه بود. پس از پایان موج اول حملات هوایی، واشنگتن مدعی شد که نوعی وضعیت «آتش‌بس» در سویدا حاکم کرده و قرار شد تا نیروهای جولانی با برپایی ایست و بازرسی در سویدا کنترل منطقه را به دست گیرند. عصر پنج شنبه ۱۷ ژوئیه اما رژیم جولانی اعلام کرد که دروزی ها و ارتش اسرائیل با انجام حملات جدید، آتش‌بس را نقض کردند.

عادی سازی با طعم جنگ

جولانی برای حکام ترکیه، سعودی و قطر نماد بازگشت مجدد به میدان شام و گسترش نفوذ کشورهای یاد شده در منطقه شرق مدیترانه است. آنها از نخستین روزهای روی کار آمدن جولانی وعده داده بودند که تحریم‌های این کشور را به سرعت بردارند و زمینه بازگشت دمشق به جامعه جهانی را فراهم آورند.

همچنین کشورهای یاد شده قول دادند تا به رژیم جدید سوریه کمک کنند تا در کمترین زمان ممکن این کشور جنگ زده را بازسازی کند. در سوی مقابل، حکام جدید دمشق نیز وعده دادند که با نشان دادن انعطاف زیاد، بدون در نظر گرفتن حقوق مردم سوریه همچون بازگشت بلندی‌های جولان به این کشور، تن به عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی داده و از طریق همکاری امنیتی نزدیک با واشنگتن و تل آویو، تبدیل به بخشی از پروژه امنیتی تضعیف مقاومت در جبهه شرق عربی شوند.

برهمین اساس روز جمعه ۱۸ آوریل ۲۰۲۵ جولانی با کوری میلز و مارلین استازمن نمایندگان جمهوری خواه کنگره آمریکا در مورد مسائل مختلف دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی به بحث و گفتگو پرداخت. میلرز در مصاحبه با بلومبرگ اعلام کرد که دو مسئله «رفع تحریم‌های سزار» و «عادی سازی روابط با اسرائیل» در دستورکار مذاکرات تیم آمریکایی با جولانی بوده است. بعد از این دیدار و سپس میانجی‌گری سعودی، زمینه دیدار جولانی و ترامپ در عربستان سعودی و اعلام لغو تحریم‌های سزار فراهم شد.

پس از سلسله تحولات یاد شده اکثر کارشناسان بر سر نزدیک بودن عادی سازی روابط دمشق- تل‌آویو اجماع داشته و تنها زمان عملیاتی شدن این رخداد برای آنها و برخی امتیازات پیشنهاد شده به سوریه محل اختلاف بود. تحولات هفته گذشته اما تمام این پیش‌فرض‌ها را تغییر داد و سبب شد تا به جای صلح آبراهام، گمانه‌زنی‌ها در خصوص آینده سیاسی و حتی حفظ جان جولانی تبدیل به تیتر اصلی رسانه‌ها شود!

مقابله با کشور بدون ارتش

پس از سقوط دولت مرکزی در دمشق بسیاری از فعالان سیاسی خارج نشین «فریاد پیروزی» سر دادند! این کارزار تبلیغاتی زمانی اوج گرفت که جولانی در ریاض با دونالد ترامپ دیدار و کمی بعد سایه «تحریم‌های سزار» از سر این کشور برداشته شد. پشت دوربین‌ها اما آنچه از افکار عمومی پنهان شد، بیش از ۵۰۰ حمله ارتش اسرائیل به امکانات پدافندی- آفندی سوریه بود که سبب شد تا بخش اعظمی از نیروی هوایی، دریایی، پدافندی و راداری این عربی از بین برود.

همزمان نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی با زیرپا گذاشتن موافقت نامه ۱۹۷۴ تمام بلندی‌های جولان از جمله کوه حرمون را اشغال و نیروهای ویژه خود را در استان سویدا مستقر کردند. تجاوز اخیر جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به دمشق و هدف قرار دادن مراکز حیاتی مانند ساختمان وزارت دفاع، کاخ ریاست جمهوری و تلاش برای ترور مقامات ارشد رژیم جولانی امری غیرقابل پیش‌بینی یا عجیب نبود. حمله رژیم صهیونیستی به سوریه و تلاش نتانیاهو برای تحکیم قدرت این رژیم در سراسر غرب آسیا، درحالی رخ داد که پیشتر، جولانی ضمن گرفتن عکس یادگاری با ترامپ، موافقت خود با عادی سازی روابط با تل آویو را اعلام کرده بود.

جورج عبدالله: بسیج هوادارانم عامل آزادی من است

به گزارش آرمان آرا به نقل از المیادین، جورج عبدالله مبارز لبنانی که بیش از ۴۰ سال در زندان‌های فرانسه بوده و به تازگی امکان آزادی او فراهم شده است، تاکید کرد که فشار روزافزون حامیانش دستگاه قضائی فرانسه را مجبور به آزادی او کرده است.

وی که این اظهارات را در دیدار با آندریه تورینا نماینده حزب «فرانسه قهرمان» وابسته به چپ رادیکال مطرح کرده است، افزود که زمانی که پشت میله‌های زندان سپری می‌شود، برای زندانیان سیاسی هیچ تأثیری ندارد و مدت باقی ماندن در زندان، چه ۵ سال باشد یا ۴۰ سال، عامل خروج فرد از زندان نمی‌شود.

جورج عبدالله علت آزادی از زندان‌های فرانسه را تأثیرگذاری فراگیر حامیانش دانست و تاکید کرد که بسیج مردان و زنان در خارج از زندان باعث می‌شود که فعال سیاسی زندانی‌شده، آزاد شود.

دستگاه قضائی فرانسه بعد از ۴۱ سال بازداشت، در نهایت روز گذشته دستور آزادی این مبارز لبنانی را صادر کرد. در طول این مدت آمریکا و رژیم صهیونیستی فشار زیادی برای آزاد نشدن جورج عبدالله به فرانسه وارد کرده بودند.

قرار است جورج عبدالله در تاریخ ۲۵ جولای آزاد شود، اما همچنان نگرانی‌هایی در مورد فشارهای موجود برای عدم آزادی وجود دارد.

اهداف پیدا و پنهان صهیونیست‌ها در فتنه سویدا؛ پروژه تجزیه در دستور کار

به گزارش آرمان آرا به نقل از المیادین، طی روزهای اخیر اشغالگران صهیونیست حملات هوایی متعددی را به مناطقی در جنوب سوریه انجام داده و این حملات شدید را به داخل دمشق و ۲ مقر حساس دولتی یعنی کاخ ریاست جمهوری و ستاد ارتش رساندند.

مقامات نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی گفتند که هدف آنها از این حملات، محافظت از امنیت این رژیم بوده و همچنین مدعی شدند به دنبال حمایت از اقلیت دروزی در سوریه هستند.

اما واقعاً منافع پنهان رژیم صهیونیستی در پشت شعار حمایت از اقلیت‌ها و در اینجا به طور خاص دروزی‌های سوریه چیست؟

اقلیت دروزی در منطقه حساس امنیتی

اقلیت دروزی سوریه در نزدیکی ارتفاعات جولان اشغالی که یک منطقه حساس امنیتی است زندگی می‌کنند و بیشتر دروزی‌ها در جنوب سوریه و عمدتاً در استان سویدا در امتداد مرز شمال شرقی با فلسطین اشغالی هستند؛ جایی که رژیم صهیونیستی آن را به عنوان یک منطقه حائل امنیتی برای خودش در نظر گرفته است.

اهمیت استان سویدا در نزدیکی ارتفاعات جولان موجب شده تا بسیاری از مقامات صهیونیست به ویژه اسرائیل کاتس، وزیر جنگ رژیم اشغالگر این منطقه و سایر مناطق جنوب سوریه به ویژه مناطق نزدیک به جولان اشغالی را به عنوان نقاط استراتژیک و حساس توصیف کنند.

در ۲۳ فوریه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اشغالگر با سو استفاده از سیاست‌های سرکوبگرانه و وحشیانه رژیم ابومحمد جولانی علیه اقلیت‌ها مدعی محافظت از جامعه دروزی سوریه شده و اعلام کرد که جنوب سوریه و مشخصاً استان‌های قنیطره، درعا و سویدا باید غیرنظامی شوند.

طی روزهای گذشته هم که عناصر تروریستی رژیم جولانی کشتارهای خونینی علیه دروزی‌ها در سویدا به راه انداختند، رژیم صهیونیستی به همان بهانه تکراری محافظت از دروزی‌ها وارد میدان شده و وزیر جنگ این رژیم گفت که سیاست غیرنظامی سازی جنوب سوریه باید اجرا گردد.

با این تفاسیر، صهیونیست‌ها حضور دروزی‌ها در جنوب سوریه و نزدیکی ارتفاعات جولان اشغالی را بهانه‌ای برای غیرنظامی سازی آن قرار داده‌اند تا یک منطقه حائل میان مرز سوریه و فلسطین اشغالی ایجاد گردد.

در همین راستا مقامات رژیم اشغالگر به دنبال جلب حمایت برخی از شخصیت‌ها و گروه‌های دروزی در سویدا هستند که البته اکثریت دروزی‌ها تاکنون از همکاری با اشغالگران تحت هر بهانه‌ای خودداری کرده‌اند اما موج فتنه همچنان ادامه دارد.

در اینجا موفق طریف، رهبر معنوی جامعه دروزی در فلسطین اشغالی که مهره رژیم صهیونیستی بوده و به جاسوسی برای این رژیم شهرت دارد از کابینه رژیم اشغالگر خواسته تا بعد از موج خشونت در سویدا فوراً اقدام کند. موفق طریف ادعا کرد که اگر از برادران سوری خود محافظت نکنیم، شاهد یک درگیری مردمی فراگیر خواهیم بود.

آمار نشان می‌دهد که دروزی های اراضی اشغالی ۱۹۴۸ بخشی از ساختار نظامی رژیم صهیونیستی به شمار می‌روند و تقریباً سالانه ۵ درصد نیروهای عادی این رژیم را تشکیل می‌دهند. از این رو طرح شعار محافظت از دروزی‌های سوریه با توجه به سابقه‌ای که عرب‌های دروزی در ارتش صهیونیستی دارند بهانه خوبی برای اشغالگران جهت گسترش نفوذ و اشغالگری‌های خود در خاک سوریه است.

رژیم صهیونیستی و پروژه تجزیه سوریه

از زمان تأسیس رژیم جعلی صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ هدف اصلی این رژیم تضعیف و تجزیه کشورهای منطقه برای تضمین امنیت خود بوده و سوریه در همسایگی فلسطین اشغالی، راهبردی‌ترین کشوری بود که صهیونیست‌ها سعی داشتند در آن نفوذ کنند و دائماً درباره تجزیه آن حرف می‌زدند.

به عنوان مثال موشه یعلون، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در کنفرانس امنیتی مونیخ ۲۰۱۶ گفت که سوریه آنطور که ما می‌دانیم در آینده نزدیک هرگز متحد نخواهد ماند.

تام بن باراک، وزیر اطلاعات وقت رژیم صهیونیستی هم در همین زمینه گفته بود: من معتقدم که در نهایت سوریه باید به چند منطقه تبدیل شود و تجزیه تنها راه حل ممکن است. از این رو ناظران معتقدند که حملات شدید اخیر رژیم صهیونیستی به سوریه به بهانه حمایت از دروزی‌ها در نهایت ممکن است منجر به کلید خوردن پروژه تجزیه سوریه شود که خطرات گسترده‌ای در پی دارد.

تجزیه سوریه همچنین فرصت‌هایی را برای اتحاد رژیم صهیونیستی با گروه‌های معارض رژیم جدید دمشق ایجاد می‌کند؛ کاری که به نظر می‌رسد صهیونیست‌ها سعی دارند با دروزی‌ها انجام دهند.

در نتیجه، سوریه فاقد یک نهاد تصمیم گیری مرکزی متحد خواهد بود؛ به ویژه اینکه رژیم جولانی کاملاً بی‌کفایتی خود را اثبات کرده و نشان داده برخلاف ادعاهای خود هیچ اهمیتی به سوریه و مردم آن نمی‌دهد و حاضر است برای ماندن در قدرت هر امتیازی که آمریکا و رژیم صهیونیستی می‌خواهند به آنها بدهد؛ از جمله واگذاری رسمی جولان به اشغالگران.

استفاده از دروزی‌ها به عنوان یک کارت فشار دیپلماتیک و اطلاعاتی

چند روز قبل وب سایت آی ۲۴ نیوز رژیم صهیونیستی گزارش داد که ابومحمد جولانی در آذربایجان با مسئولان صهیونیستی دیدار کرده و هدف از این جلسات بحث در مورد جزئیات بیشتر توافق‌نامه امنیتی بود که قرار است میان دمشق و تل آویو امضا شود.

همچنین برخی منابع آگاه از فضای مذاکرات جولانی با مسئولان صهیونیست گزارش دادند که جولانی حاضر شده در ازای دریافت حمایت این رژیم برای ماندن در قدرت جولان را رسماً به صهیونیست‌ها واگذار کند.

اما با وجود گذشت تنها چند روز از این مذاکرات، در پی درگیری‌های خونین در استان سویداء، رژیم صهیونیستی با ادعای محافظت از دروزی‌ها در این منطقه وارد عمل شد و مقرهای دولتی سوریه در دمشق را هم بمباران کرد. همزمان با آن نتانیاهو گفت که اجازه نخواهد داد نیروهای نظامی سوری وارد جنوب دمشق شوند.

برخی از تحلیلگران معتقدند که رژیم صهیونیستی به بهانه محافظت دروزی ها در پی افزایش فشارهای میدانی در مذاکرات با رژیم جولانی برای امتیاز گرفتن از آن است؛ هرچند که امتیاز گرفتن از جولانی نیاز به تلاش زیادی ندارد.

اهمیت اطلاعاتی همگرایی با دروزی‌ها

در ۹ دسامبر ۲۰۲۴ شلومی بندر، رئیس اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی به دستور اسرائیل کاتس با شیخ موفق طریف دیدار کرد تا در بحبوحه تشدید تنش‌ها در نزدیکی ارتفاعات جولان زمینه همکاری اطلاعاتی این رژیم با دروزی های سوریه را فراهم کند.

در همین زمینه وب سایت عبری آینده یهود، اخیراً گزارشی در مورد اهمیت دروزی‌ها در کار اطلاعاتی رژیم صهیونیستی منتشر و اعلام کرده که تل‌آویو نقش دروزی‌ها در سطح اطلاعاتی را بسیار مهم می‌داند؛ زیرا آنها درک عمیقی از هنجارهای فرهنگی، ساختارهای خانوادگی و افکار عمومی جامعه عرب دارند که برای عملیات‌های محرمانه اطلاعاتی بسیار مهم و مفید است.

با وجود تلاش‌های فشرده و توطئه آمیز رژیم صهیونیستی برای جذب دروزی‌های سوریه در کار اطلاعاتی، این تلاش‌ها هنوز به نتیجه ملموسی نرسیده است.

یوسف الجربوع، شیخ عقل جامعه دروزی سوریه در این زمینه تاکید کرد که مردم سویدا به سرزمین خودشان وفادارند و هیچ گونه مداخله و جهت‌گیری خارجی را نمی‌پذیرند. ولید حنبلاط، رهبر جامعه دروزی لبنان و رئیس سابق حزب سوسیالیست ترقی‌خواه این کشور نیز در جریان فتنه‌ای که اخیراً رژیم صهیونیستی در سویدا ایجاد کرده، بارها درباره افتادن در دام صهیونیست‌ها هشدار داده است.

در همین زمینه چند روز قبل ولید جنبلاط با تاکید بر اینکه رژیم صهیونیستی از هیچکس محافظت نمی‌کند و هدف آن دامن زدن به تنش‌ها و کشتار در سویداست از مردم این استان خواست تا مراقب تحرکات و فتنه‌های اشغالگران باشند و در دام آنها نیفتند.

اما محتمل‌ترین سناریویی که ناظران در مورد تحرکات رژیم صهیونیستی در سوریه پیش‌بینی می‌کنند، پروژه تجزیه این کشور با حمایت آمریکا و متحدان آن بوده و رژیم جولانی راه را برای اجرای این نقشه‌های خطرناک آمریکایی- صهیونیستی علیه سوریه هموار کرده و باید منتظر تحولات آینده در این کشور باشیم.

🚨 چین دومین ابرقدرت هوایی در دریا با ناو فوجیان و جنگنده J-۳۵

غزال زیاری: ناو هواپیمابر تیپ ۰۰۳ “فوجیان” در حقیقت جهش فناورانه بزرگی برای نیروی دریایی چین محسوب می‌شود. این ناو که در ژوئن ۲۰۲۲ به آب انداخته شد، نخستین ناو چینی است که به سامانهٔ EMALS مجهز است؛ سیستمی که پرتاب جنگنده‌ها را سریع‌تر و انعطاف‌پذیرتر از کاتاپولت‌های بخار سنتی امکان‌پذیر می‌کند.

ناو فوجیان با طول ۳۱۵ متر و جابه‌جایی تقریبی ۸۰ هزار تن و عرشهٔ پرواز تخت کامل برای پشتیبانی از هواگردهای سنگین‌تر و با قابلیت بیشتر طراحی شده و نرخ پروازهای رزمی (سورتی) بیشتری دارد.

برآوردها نشان می‌دهد که این ناو می‌تواند از اسکادرانی با حدود ۶۰ فروند هواگرد شامل جنگنده‌های J-۳۵، هواپیماهای هشدار زودهنگام KJ-۶۰۰ و بالگردها پشتیبانی کند.

آزمایش‌های دریایی این ناو از ماه می سال ۲۰۲۴ میلادی آغاز شد و به‌سرعت در حال پیشرفت است. تحلیلگران نظامی چینی پیش‌بینی می‌کنند که این ناو ممکن است در نیمه دوم سال ۲۰۲۵ به‌طور رسمی عملیاتی اعلام شود.

چین دومین ابرقدرت هوایی در دریا با ناو فوجیان و جنگنده J-۳۵

ترکیب بهره‌گیری از سامانه EMALS و جنگنده J-۳۵  این امکان را برای نیروی دریایی چین فراهم خواهد کرد تا عملیات‌های هوایی پر شدت و مداوم را در فواصلی دورتر از قبل انجام دهد.

سازندگان کشتی‌های جنگی و تولیدکنندگان الکترونیک دفاعی چین در حال حاضر به تلاش‌هایشان برای ادغام سامانه‌های ارتباطی بومی، نرم‌افزارهای مدیریت نبرد و فناوری‌های کنترل ترافیک هوایی سرعت بخشیده‌اند تا هر چه زودتر فوجیان را به سطحی هم‌تراز با ابر ناوهای هسته‌ای آمریکا برسانند؛ البته باید بدانیم که خود ناو هواپیمابر فوجیان فاقد پیشرانه هسته‌ای است.

ترکیبی جادویی از دو فناوری روز دنیا

همراهی جنگنده‌های J-۳۵ و ناو فوجیان، امیدواری‌های زیادی برای چینی‌ها ایجاد کرده است. با این سامانه‌ها، چین به دومین کشور جهان پس از آمریکا تبدیل می‌شود که جنگنده‌های نسل پنجمی رادار گریز را از روی ناوهای CATOBAR به پرواز در می‌آورد.

این موضوع توانمندی نیروی دریایی چین برای انجام حملات دقیق دوربرد، حفظ برتری هوایی در مناطق مورد مناقشه و انجام مأموریت‌های اطلاعاتی، شناسایی و دیده‌بانی (ISR) را در عمق منطقهٔ هند-پاسیفیک به‌شدت افزایش می‌دهد.

چین دومین ابرقدرت هوایی در دریا با ناو فوجیان و جنگنده J-۳۵

پروفایل جنگنده رادار گریز J-۳۵ در کنار هم‌گرایی حسگرهای شبکه‌ای، این امکان را برای این جنگنده فراهم خواهد کرد تا در محیط‌های به‌شدت متخاصم وارد عمل شده و چالشی جدی برای سامانه‌های دفاع هوایی و موشکی منطقه ایجاد کند.

این پیشرفت و توسعه برای کشورهای منطقه هند-پاسیفیک، یک تهدید واقعی و جدید به حساب می‌آید. توانایی چین برای استقرار جنگنده‌های پنهان‌کار از ناوی که می‌تواند دور از سواحل خود فعالیت کند، باعث افزایش شعاع نفوذ دریایی چین خواهد شد و همین موضوع سبب شده تا کشورهایی مثل هند و ژاپن هم سرمایه‌گذاری‌هایشان در توانمندی‌های هوایی ناوپایه را افزایش دهند. از سوی دیگر آمریکا هم با افزایش گشت‌های گروه‌های رزمی ناو هواپیمابر و رزمایش‌های مشترک با متحدان منطقه‌ای‌اش، حضور خود را برای حفظ آزادی کشتیرانی و امنیت دریایی تقویت کرده است.

چین دومین ابرقدرت هوایی در دریا با ناو فوجیان و جنگنده J-۳۵

حالا و در آستانه استفاده چین از نهایت قابلیت عملیاتی جنگنده J-۳۵ و بهره‌برداری رسمی از فوجیان، فصل جدیدی در توازن قدرت دریایی هند-پاسیفیک آغاز می‌شود. پیگیری نرخ تولید و میزان ادغام J-۳۵ در عملیات‌های ناو پایه، برای تحلیل‌گران نظامی و تصمیم‌گیرندگان سیاسی، نکته‌ای کلیدی در درک دکترین رو به تحول چین و اهداف آینده‌اش در منطقه خواهد بود.

منبع: armyrecognition

۲۲۷۲۲۷

🚨 یک مقام ارشد امنیتی ایرانی: دست‌ روی ماشه، آماده شلیک هستیم/ در صورت هرگونه محاسبه غلط، منتظر شلیک نخست دشمن نخواهیم ماند

به گزارش آرمان آرا، یک مقام ارشد امنیتی در تهران در گفت‌وگویی اختصاصی با شبکه روسی راشا تودی اعلام کرد که ایران آماده است در صورت عدم مجازات اسرائیل و پرداخت غرامت از سوی آمریکا بابت حملاتش به تأسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، دست به اقدام بزند.

بنابر روایت فارس، این منبع ناشناس هشدار داد «ایران آماده است برای احیای بازدارندگی تاریخی خود علیه این رژیم، اقداماتی انجام دهد».

به گفته این مقام ایرانی، تهران هنوز با آتش‌بس دائمی موافقت نکرده و مذاکرات را در حال حاضر زودهنگام می‌داند. 

وی گفت «آمریکایی‌ها در پی آغاز مذاکرات هستند، اما ایران… در وضعیت توقف موقت درگیری‌ها قرار دارد».

مقام مورد استناد رسانه دولتی راشاتودی هشدار داد که نیروهای ایرانی کاملاً آماده پاسخ به هرگونه تجاوز بیشتر هستند و گفت «دست‌هایمان روی ماشه است؛ در صورت هرگونه محاسبه غلط از سوی رژیم کودک‌کش، این بار منتظر شلیک نخست دشمن نخواهیم ماند».

او تأکید کرد که ایالات متحده باید «نیروی نیابتی خود را در منطقه مهار کند».

۲۹۲۱۹

🚨 حماقت مجدد دشمن با پاسخ محکم‌تر جمهوری اسلامی ایران مواجه خواهد شد

در گفت‌و‌گو با آرمان آرا مطرح شد؛