خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: با گذشت ۸ ماه از اعلام آتشبس در لبنان، همچنان وضعیت امنیتی در جنوب این کشور غربی «سیال» بوده و رژیم صهیونیستی با هدف قرار دادن نیروها و تجهیزات نظامی حزب الله به دنبال جلوگیری از «بازسازی» خرابیها و توان نظامی مقاومت در حوزههای مختلف است. در حالی که نیروی زمینی ارتش اسرائیل همچنان در پنج نقاط راهبردی در جنوب لبنان مستقر است و خاک این کشور را ترک نکرده، فشارها از سمت واشنگتن و تلآویو برای خلع سلاح مقاومت افزایش یافته است.
براساس گزارشها، دولت جوزف عون این پیام را به تام باراک داده است که خلع سلاح حزب الله در شرایط کنونی، به هیچ وجه گزینهای «آسان» نخواهد بود و باید پس از انجام تعهدات اسرائیل به تدریج انجام شود. همزمان تشدید تحرکات نظامی از سوی نیروهای وابسته به جولانی در جنوب سوریه و تلاش برای سرکوب «دروزیها» مانند «علویها» در منطقه ساحل، این پیام را برای حزب الله دارد که تن دادن به سیاست «خلع سلاح» به معنای آماده شدن برای جنگی جدید این بار از ناحیه سوریه است. در چنین شرایطی مقامات رژیم صهیونیستی مجدداً تهدید کردند که اگر فرایند خلع سلاح حزب الله تکمیل نشود، اسرائیل آماده است تا موج جدید حملات علیه حزب الله لبنان را آغاز کند.
تام باراک به دنبال چیست؟
تام باراک نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه اخیراً با تغییر تاکتیک در قبال مسئله خلع سلاح حزب الله سعی کرده است تا راهی برای فریب مقاومت و تحمیل خواستههای اسرائیل پیدا کند. دولت جوزف عون صراحتاً به طرف آمریکایی اعلام کرده است که تلاش جدی برای خلع سلاح حزب الله میتواند سبب تشدید درگیریها شده و لبنان را به دوران جنگ داخلی بازگرداند.
در عین حال حزب الله اعلام کرده است که در خصوص مسئله «سلاح مقاومت» حاضر به گفتگو با دولت برای تدوین یک استراتژی دفاعی مشترک است. پیش از این، مورگان اورتگاس فرستاده ویژه آمریکا از دولت لبنان خواسته بود تا با اعلام جدول زمانبندی در خصوص خلع سلاح حزب الله، زمینه لازم برای قطع بازوهای مالی حزب الله و خلع سلاح ۱۲ اردوگاه فلسطینی فراهم شود. عدم تحقق کامل این هدف سبب شده است تا تام باراک با تمایز قائل شدن میان شاخههای «نظامی» و «سیاسی» حزب الله و در عین حال ارائه پیشنهاد «خلع سلاح گزینشی» بتواند «بن بست» کنونی را بشکند اما فعلاً به نظر نمیرسد توفیقی در این زمینه به دست آورده باشد.
نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه برای پیشبرد نقشه جدید خود حتی به دنبال ارتباطگیری مستقیم با حزب الله بوده است. خلیل نصرالله از کارشناسان نزدیک به مقاومت در توئیتی نوشت که تام باراک ابتدا قصد داشت با حزب الله ارتباط برقرار کند اما این گروه از هرگونه ارتباط مستقیم با آمریکاییها خودداری کرد. حزب الله بخشی از دولت لبنان است و در آن چارچوب صحبت میکند. حزب الله طرفدار گفتگوهای لبنانی- لبنانی است و آمریکا در این مسیر ایجاد اخلال میکند.
دستها روی ماشه
قطع ارتباط میان شبکه بانکی و مالی لبنان با مؤسسه قرض الحسن را میتوان ناشی از فشارهای آمریکا بر بیروت با هدف تضعیف سیستماتیک حزب الله در سپهر سیاسی و اجتماعی لبنان دانست. به بیان دیگر ترامپ و نتانیاهو مخالف به سرانجام رسیدن پروژه «بازسازی» در لبنان هستند. مؤسسه آموزشی- تحقیقاتی «آلما» در مطلبی به بازسازی منطقه ضاحیه لبنان پرداخته است. نویسنده این مطلب مدعی است که حزب الله به مثابه یک دولت عمل میکند و در حال بازسازی زیرساختهای نظامی خود است.
رسانه عبری «معاریو» در مطلبی مدعی شد که حزب الله تحت پوشش بازسازی در حال آماده شدن برای جنگ بعدی است! نویسندگان این مطلب مدعی هستند در سایه فروپاشی نهادهای دولتی لبنان، حزبالله عملاً در حال پر کردن خلأ و به دست گرفتن روند بازسازی ضاحیه است، اما این کار همزمان با احیای زیرساختهای نظامی انجام میشود! این مطالب جهت دار از رسانههای اسرائیلی در حال مطرح میشود که تجربه چند ماه اخیر نشان داده است که دولت نتانیاهو بدون توجه به مرزهای بینالمللی قصد دارد تا از تمام خطوط قرمز سیاسی، حقوقی و امنیتی عبور کرده و چهره خاورمیانه را تغییر دهد!
حزب الله در جدیدترین پیام خود به نبی بری رئیس پارلمان لبنان اعلام کرده است که حتی اگر اسرائیل از جنوب لبنان عقب نشینی کند، این گروه به هیج وجه حاضر به تسلیم کردن تسلیحات خود نخواهد بود. اتخاذ این موضع با آنکه سبب «عصبانیت شدید» دولت لبنان شده اما به نظر میرسد ریشه در واقعیت «ژئوپلیتیکی» دارد که هماکنون در حال رخ دادن است. باراک نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه، صراحتاً با مقایسه دمشق- بیروت، تلویحاً تهدید کرده است که این امکان وجود دارد تا سوریه به صورت کامل لبنان را اشغال و تبدیل به بخشی از خاک خود کند! همزمان تحرکات نیروهای جولانی در مرزهای عراق و لبنان به شکل معناداری افزایش پیدا کرده و این خطر وجود دارد که جولانی تبدیل به نیروی زمینی جنگندههای آمریکایی و اسرائیلی در منطقه شود.
در چنین محیط ناپایدار و تهدیدآمیزی به نظر میرسد عاقلانهترین گزینه عدم تن دادن به خواستههای نامشروع بازیگران خارجی و حفظ سلاح مقاومت به عنوان تنها عامل بازدارنده در برابر تهدیدات بیرونی است. در این مسیر صحیح وجود پیشنهادات فریبندهای مانند تسلیم «تسلیحات سنگین» و حفظ سلاحهای سبک حزب الله تنها «سرابی» است که تن دادن به آنها میتواند زمینه کشتار مردم لبنان را فراهم آورد. تسریع در روند بازسازی توان نظامی حزب الله این امکان را فراهم خواهد کرد تا در هرگونه درگیری احتمالی در منطقه، این گروه ریشه دار مقاومت در کارزار نبرد وارد عمل شده و دایره فشار بر سرزمینهای اشغالی را تنگتر کند. بیشک تجربه جنگ سپتامبر ۲۰۲۴ درسهای زیادی برای حزب الله دارد که درس گرفتن از آنها میتواند سبب ظهور «ققنوس وار» این بازوی مقاومت شده و بار دیگر جبهه شمالی را تبدیل به کابوس شبانه صهیونیستها کند.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-29 00:00:002025-07-29 00:00:00تغییر استراتژی؛ سیاست جدید آمریکا برای خلع سلاح حزبالله لبنان
به گزارش آرمان آرا، عباس محمدحسنی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی، ایران طی سخنانی اظهار داشت: ارتش در میان نهادهای قرآنی کشور، جزوء پرچمداران است. ما از همان سالهای آغازین انقلاب، وارد عرصه قرآن شدیم و امروز به برکت همین انس با قرآن، شاهد رشد معنوی و افتخارات ماندگار در مجموعه ارتش هستیم.
به نقل از دفاع پرس، وی سابقه ۴۵ ساله مسابقات قرآنی ارتش و جایگاه ممتاز شرکتکنندگان در سطح کشور و میان نیروهای مسلح اشاره و بیان کرد: ارتش همواره در مسابقات قرآنی حائر رتبههای برتر شده است. همین مسئله نشاندهنده اهتمام خانواده بزرگ ارتش به قرآن و معارف اسلامی است. فقط در مجموعه نهاجا، رشد ۱۵ درصدی مشارکت قرآنی نسبت به سال گذشته ثبت شده که امری بسیار ارزشمند به شمار میرود.
رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، انس با قرآن را عامل تقویت اراده و پیروزی در میدان نبرد دانست و تصریح کرد: درگیری نظامی، نقطه اوج آزمون اراده هاست. کسی که با قرآن مانوس باشد و به خداوند متصل باشد، به نفس مطمئنه میرسد و از هیچ چیزی جز خدا نمیهراسد. این پیوند با خداست که رزمندگان ما را مقاوم و شکستناپذیر میسازد. در جنگ ۱۲ روزه اخیر، این حقیقت را دیدیم، دشمنِ تا بن دندان مسلح، در برابر ایمان ملت ایران به زانو درآمد.
وی در خاتمه با اشاره به وعدههای صریح قرآن درباره پیروزی اهل ایمان، بیان کرد: این یک تحلیل نیست، یک وعده الهی است: والعاقبة للمتقین. باید از خود بپرسیم در جریان جنگ اخیر، کدام طرف متقی بود؟ ملت اهل بیت مدار، الهی و قرآنی ایران اسلامی یا رژیم غاصب و ستمگر صهیونیستی؟ پاسخ روشن است؛ بنابراین پیروز این میدان، ملت ایران بوده است. آنها برای توقف جنگ التماس کردند و اگر دوباره اشتباه قبلی خود را تکرار کنند، باز هم التماس خواهند کرد. ملت ایران مصمم است که دین خدا را یاری دهد و این وعده خداست که یاوران دینش را یاری خواهد کرد.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-28 22:45:002025-07-28 22:45:00🚨 روایت رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش از آتش بس ایران و اسرائیل؛ رژیم صهیونیستی برای توقف جنگ التماس می کرد
آرمان آرا؛ سارا هوشمندی* – دولت و رسانههای صهیونیستی که زمانی جامعه رژیم را متحد و هر گونه احتمال جاسوسی برای دشمنان خود را رد میکردند، امروز به شرایطی رسیدهاند که به آن «کارزار وحشت» لقب داده و درباره آن در رادیو و تلویزیون خود کلیپهای تبلیغاتی پخش میکنند؛ موضوعی که اذعان به یک واقعیت است: جاسوسی تمام اقشار رژیم برای ایران!
برخی افراد به خاطر پول هر کاری میکنند ولی تعداد کمی هستند که برای دریافت وجه، علیه وطن خود اقدامی انجام دهند. به کسانی که به چنین کاری مبادرت میکنند، جاسوس میگویند؛ حکمشان در اغلب کشورهای دنیا نیز مشخص است: اعدام. خب! این درباره افراد دارای وطن است؛ اما برای ساکنان یک سرزمین غصبی که کمترین تعصبی به محل زندگیشان ندارند ـ چون همگی از سایر کشورها در آنجا جمع شده و ساکنان اصلی را کشته و بیرون کردهاند ـ وطن معنایی ندارد. صهیونیستهای ساکن فلسطین یا به آنجا مهاجرت کردهاند و یا در آن سرزمین به دنیا آمدهاند؛ از پدر و مادری که آنها به فلسطین مهاجرت کرده یا والدینشان این کار را انجام دادهاند. بدین ترتیب ساکنان سرزمین اشغالی عملا بیوطنند و طبعا فرد بیوطن تعصبی هم به آن ندارد؛ چه بسا لهستانیها، آفریقاییها، اکراینیها، روسها و یهودیان سایر کشورها که از جایجای دنیا با وعده زندگی بهتر به فلسطین آمدهاند به موطن اصلی خود علاقه هم داشته باشند ولی انتظار علاقه به رژیمی که نامشروع است و خود هم میدانند غصبی است، غیرمنطقی است.
در سالهای اخیر ایران جاسوسان زیادی از صهیونیستها جذب کرده و آنها صرفا به خاطر دریافت پول و نه علاقه به جمهوری اسلامی(!) به عوامل ما تبدیل شدهاند. حجم بالای آنها، رژیم بویژه شاباک ـ سازمان امنیت قومی رژیم ـ را به سرگیجه واداشته. فقط در چند ماه اخیر ۴۵ جاسوس قطعی ـ نه صرفا متهم ـ شناسایی و دستگیر شدهاند که در میان آنها دستگیری ۲ نفر سر و صدای زیادی ایجاد کرد چون آن دو ـ یک سرباز سازمانهای امنیتی و یک معلم ـ در بازه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه برای ایران جاسوسی کرده و عکس و فیلم از پایگاههای نظامی، ساختمانهای تخریبشده با موشکهای ایرانی و پناهگاهها برای تهران ارسال کرده بودند.
اینها دستگیر شدهاند ولی قطعا تعداد بسیار بیشتری همچنان مشغول جاسوسی و ارائه اطلاعات دست اول برای ایرانند. فراموش نکنیم وزارت اطلاعات ایران، حتی در بالاترین سطوح تقنینی و اجرایی اسرائیل، «گونن سِگِو» عضو کنست و وزیر انرژی رژیم صهیونیستی را نیز جذب کرد و نفوذ خود را تا خانه غصبی بنی گانتز وزیر جنگ پیشین رژیم (در زمان وزارتش) گسترش داد؛ جایی که نظافتچی شخصی منزل گانتز، جاسوس ایران بود! انتشار تصاویر زوایای مختلف خانه گانتز در سال ۲۰۲۱ جنجال بسیاری در سرزمین اشغالی به پا کرد و نشان داد ایران در منزل امنیتیترین فرد رژیم هم آدم دارد! شاباک قصد دارد با انتشار کلیپهای اینچنینی شهروندان صهیونیست را بترساند و از گسترش جاسوسی برای ایران جلوگیری کند؛ موضوعی که با توجه به بیوطنی صهیونیستها و تسلط ایران قطعا مؤثر نخواهد بود.
*فعال رسانه
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-28 13:39:002025-07-28 13:39:00🚨 با چشمان شما میبینیم!
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: همین چند روز قبل مراسم «تا ابد ایران» با شرکت رئیس جمهور و وزیر فرهنگ و خانوادههای شهدای فرهنگ در جنگ اخبر، در تالار وحدت برگزار شد. در میان عکسهای این مراسم یک عکس خاص بیش از بقیه نگاهها را متوجه خود میکرد، جای صندلی خالی پشت قاب عکس فرشته باقری. همه این شهدا فرزندان ایران بودند و در حمله رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند، اما این تنها باری نبوده و نیست که این رژیم اهالی فرهنگ و ادب و هنر را به قتل میرساند.
به بهانه برگزاری این مراسم نگاهی داریم به تعدادی از ترورهای رژیم صهیونیستی که در آن کسانی را به قتل رسانده که سلاحشان قلم و دوربینشان بوده است. بر خلاف بعضی که گمان میکنند تاریخ مناقشات کشورهای منطقه با اسرائیل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و حمله غافلگیرانه حماس آغاز شد، برای نسل امروز و نسلهای بعدی باید گفت تاریخ پیش از ۷ اکتبر، پیش از اختراع موتور سرچ گوگل هم وجود داشته و بسیاری کسان _از جمله زنان و مردانی که توسط رژیم جعلی اسرائیل به خاک و خون کشیده شدهاند_ جانشان را برای ثبت این حقایق تاریخی، برای بیان و روایت زندگی انسانهای تحت ظلم رژیم اشغالگر قدس، و برای پوشاندن جامه داستان و شعر و تصویر و فیلم به قامت آزادی و انسانیت و رساندن آن به دست نسلهای بعد از دست دادهاند.
ترور موضوع جدیدی در سیاستهای رژیم صهیونیستی به شمار نمیرود و پرونده این رژیم از آغاز تشکیل در سال ۱۹۴۸ تاکنون شمار زیادی از عملیاتهای ترور را در خود جای داده است؛ و هنوز هم یاد و خاطره سیاستمداران، اندیشمندان و دانشمندانی همچون فتحی شقاقی، موسوی، عماد مغنیه، سید حسن نصرالله، اسماعیل هنیه، یحیی سنوار و تمام شهدای دانشگاهی ایران و جنگ اخیر که قربانی این سیاست شدهاند، در اذهان باقی است.
هاگانا، یکی از جوخههای ترور رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی از دهه ۱۹۵۰، سیاست ترور و تصفیه را به عنوان یک دکترین ثابت خود اتخاذ کرده بدون اینکه به عواقب سیاسی و قانونی این اقدام وحشیانه و ضد انسانی توجه کند. در واقع تنها چند ماه از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی گذشته بود که پروژه ترور کلید خورد؛ هنگامی که باندهای صهیونیستی، «فولکه برنادوت» دیپلمات ارشد سوئدی و میانجی سازمان ملل متحد بین اعراب و اسرائیل را ترور کردند. او ایدههایی برای صلح ارائه داده بود که از جمله آن پایان دادن به مهاجرت یهودیان به سرزمینهای فلسطین و باقی ماندن بیتالمقدس تحت حاکمیت عربی بود.
بررسی شیوه زیست و رشد تاریخی رژیم صهیونیستی نشان میدهد که این رژیم بر مبنای ترور و کشتار بنا شده و این منحصر به مبارزان علیه این رژیم غاصب نبوده است. بلکه از آغاز با دروغسازی و شاخ و برگ دادن به وقایع جنگهای جهانی و دستاویز قرار دادن مفاهیم موهوم که به آئین یهودیت نسبت دادهاند؛ همیشه به طور هدفمند به حذف یا بیاعتبار کردن اهالی خرد و فرهنگ پرداختهاند؛ تا روایتی غیر از روایت دروغین خود را بر مسند باور ننشانند و بتوانند نه تنها از مردمان سرزمینهای فلسطین و مصر و اردن و لبنان و عراق _نیل تا فرات به زعم خودشان_ بلکه از تمام مردم جهان و تمام دولتها باج بگیرند.
از سال ۱۹۴۸ تا کنون، رژیم اسرائیل در یک کارزار مرگبار و سازمانیافته، دهها خبرنگار، روزنامهنگار، نویسنده، شاعر، نقاش، کاریکاتوریست و فعال فرهنگی فلسطینی و برخی خارجی را به صورت هدفمند ترور و به قتل رسانده است. این اقدامات در داخل و خارج سرزمینهای فلسطینی و همچنین در کشورهای دیگر رخ داده و آثار عمیقی بر هویت و زیرساختهای فرهنگی مردم فلسطین داشته است. تنها در جریان جنگهای اخیر در غزه (۲۰۲۳-۲۰۲۵)، بیش از ۱۸۶ خبرنگار فلسطینی کشته شدهاند که بسیاری از آنها در حین انجام وظایف رسانهای و حتی با نشان خبرنگاری به قتل رسیدهاند.
یک نگاه گذرا به ترتیب تاریخ فقط نشان میدهد کشتهشدگان اهالی فرهنگ، هنر و رسانه به دست رژیم اسرائیل به این صورت است:
*غسان کنفانی / نویسنده، روزنامهنگار. کشته شده در ۱۹۷۲ توسط عوامل موساد در انفجار بمب در بیروت
او در ۹ آوریل ۱۹۳۶ در شهر عکا (فلسطین) در خانوادهای کردتبار و از طبقه متوسط به دنیا آمد. او سومین فرزند خانواده بود و پدرش، فائز عبدالرزاق کنفانی، مبارزی در جنبش ملی فلسطین علیه اشغال بریتانیا بود. پس از اشغال یافا و عکا در سال ۱۹۴۸، غسان به همراه خانواده مجبور به ترک وطن شد و ابتدا به لبنان و سپس به سوریه پناهنده شد. او دوره متوسطه را در دمشق گذراند و در سال ۱۹۵۲ در رشته ادبیات عرب دانشگاه دمشق ثبتنام کرد.
غسان کنفانی علاوه بر نویسنده، فعال سیاسی و از اعضای رهبری جبهه مردمی برای آزادی فلسطین بود. او را یکی از پیشگامان ادبیات مقاومت فلسطین میدانند و بهدلیل سبک مستقیم و شفاف در بیان مسائل پیچیده فلسطینیها شهرت داشت. آثار برجستهاش مانند «مردان در آفتاب»، «بازگشت به حیفا»، و مجموعه داستان «چرا گلهای آفتابگردان به خورشید نگاه نمیکنند؟» به بازتاب رنج، مبارزه و امید مردم فلسطین میپردازند. همچنین، او به همراه فعالیتهای ادبی، سردبیری نشریه «الهدف» را بر عهده داشت که ارگان جبهه مردمی بود.
کنفانی در ۸ ژوئیه ۱۹۷۲ در بیروت، زمانی که خودروی او بمبگذاری شده بود، به دست سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل (موساد) ترور شد و به همراه خواهرزادهاش به شهادت رسید. این ترور واکنشی به فعالیتهای سیاسی و فرهنگی او در حمایت از فلسطین و افشای تجاوزات اسرائیل بود.
او به عنوان نماد فرهنگی مبارزه فلسطینیان شناخته میشود و آثارش همچنان الهامبخش نسلهای بعدی فلسطینی و علاقمندان به ادبیات مقاومت است. ترور غسان کنفانی و دیگر فعالان فرهنگی فلسطینی نه تنها به کشتن افراد منجر شده، بلکه بخشی از تلاشهای گسترده برای نابودی زیرساختهای فرهنگی و تاریخی فلسطینیان بوده است.
*محمد بودیه شاعر، فعال فرهنگی. کشته شده در انفجار بمب (موساد) ۱۹۷۳ در پاریس
محمد بودیه، شاعر و فعال فرهنگی الجزایری، به دلیل نقش مهمش در حمایت و پیشبرد مقاومت فرهنگی و سیاسی علیه اشغال و تجاوزات اسرائیل هدف حمله قرار گرفت. وی عضو گروه عملیات «سپتامبر سیاه» بود و توسط موساد، سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل، هدف قرار گرفت و در ۲۸ ژوئن ۱۹۷۳ در پاریس با یک بمب فشاری که زیر صندلی خودرویش قرار داده شده بود ترور شد. ترور او بخشی از کارزار گسترده ترور هدفمند رژیم صهیونیستی علیه فعالان فرهنگی، سیاسی و هنری فلسطینی یا مرتبط با مسئله فلسطین در کشورهای مختلف، به ویژه در دهه ۱۹۷۰ بود.
*ناجی العلی کاریکاتوریست. ترور شده با شلیک گلوله (موساد) ۱۹۸۷ در لندن
ناجی العلی یکی از برجستهترین و مشهورترین کاریکاتوریستهای فلسطینی در خاورمیانه و جهان عرب بود که در سال ۱۹۸۷ در لندن ترور و به شهادت رسید. وی در سال ۱۹۳۶ یا ۱۹۳۷ در روستای الشجره در فلسطین به دنیا آمد. پس از تخریب روستایش توسط اسرائیلیها در سال ۱۹۴۸، همراه خانواده به اردوگاه عین الحلوه در لبنان پناهنده شد و در کودکی چندین بار مجبور به ترک مکانهای مختلف شد تا جایی آرام پیدا کند.
ناجی العلی بیش از ۴۰ هزار کاریکاتور خلق کرد که به شدت نقدگرایانه و سیاسی بود و دیدگاههای جهادی و مقاومت فرهنگی او را انعکاس میداد. آثارش به طور گسترده الهامبخش نسل جدیدی از کاریکاتوریستهای سیاسی و مقاومتی در جهان عرب شدند. مهمترین شخصیت کاریکاتوری او، «حنظله» بود؛ کودکی ۱۰ ساله که پشت به بیننده و با دستان قلاب شده در پشت، به تصویر کشیده میشد و تبدیل به نماد مقاومت فلسطینیان گردید.
ناجی العلی به خاطر انتقادات تند و تیز از رژیم اسرائیل و همچنین فریب و خیانت سران عرب، بارها تهدید به مرگ شده بود. سرانجام، در ۲۲ ژوئیه ۱۹۸۷ هنگامی که به دفتر روزنامه «القبس» در لندن میرفت، توسط عوامل موساد یا نیروهای مرتبط با اسرائیل هدف شلیک گلوله قرار گرفت. او پس از یک ماه کما، در ۲۹ آگوست همان سال درگذشت. پرونده قتل او همچنان باز است و قاتلان مشخص نشدهاند.
از نظر هنری و فرهنگی، ناجی العلی با قلم و کاریکاتورهایش، رنج و مظلومیت مردم فلسطین را به تصویر کشید و روحیه مقاومت را در دل فلسطینیان زنده نگه داشت. آثارش به عنوان زبان مشترک مردم در مبارزه برای آزادی قدس و سرزمین فلسطین شناخته میشوند.
*جیمز هنری میلر فیلمساز. کشته شده در ۲۰۰۳ به ضرب گلوله در رفح.
جیمز هنری دومینیک میلر یک فیلمبردار و فیلمساز ولزی-ایتالیایی بود که در ۱۸ دسامبر ۱۹۶۸ متولد شده و در ۲ مه ۲۰۰۳ در سن ۳۴ سالگی به ضرب گلوله کشته شد. وی در حالی که مشغول فیلمبرداری یک مستند درباره رنجهای کودکان فلسطینی در نوار غزه و بهویژه منطقه رفح بود، هدف گلوله نیروهای رژیم صهیونیستی قرار گرفت و به شهادت رسید، پس از کشتن میلر، ارتش اسرائیل اعلام کرد که او در جریان تیراندازی متقابل از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفته است که پزشکی قانونی آن را دروغ دانست، زیرا از جلوی گردنش گلوله خورده بود. مستندی با عنوان «مرگ در غزه» قتل میلر را پوشش میدهد.
میلر علاوه بر فیلمسازی، شرکت تولید مستقل Frostbite Productions را با شریک خود تأسیس کرده بود و چندین جایزه بینالمللی از جمله پنج جایزه امی دریافت کرده بود. مرگ او به عنوان یکی از قربانیان خشونت علیه خبرنگاران و فعالان رسانهای در مناطق درگیر فلسطین-اسرائیل ثبت شده است. ترور این خبرنگار و مستندساز بینالمللی که در جریان مأموریت پوشش خبری در منطقه رفح فلسطین هدف حمله نیروهای اسرائیلی قرار گرفت و کشته شد، نشاندهنده خطرات بالای فعالیت رسانهای در مناطق جنگی و حساس مانند فلسطین است.
*یاسر مرتجی، خبرنگار. کشته شده در ۲۰۱۸ به ضرب گلوله مستقیم سربازان اسرائیلی در کرانه باختری.
یاسر مرتجی یک خبرنگار و عکاس فلسطینی بود که در سال ۲۰۱۸ (فروردین ۱۳۹۷) هنگام پوشش تظاهرات فلسطینیان در مرز غزه هدف تیراندازی سربازان رژیم صهیونیستی قرار گرفت و پس از مدتی در بیمارستان درگذشت. وی حین حادثه جلیقه خبرنگاری و کلاه ضدگلوله به تن داشت و همراه با دیگر خبرنگاران حضور داشت. این حادثه در جریان اعتراضهای بازگشت فلسطینیان رخ داد که از سوی فلسطینیها برای بازگشت به سرزمینهای خود برگزار میشد.
وزیر دفاع اسرائیل ابتدا مدعی شد که یاسر مرتجی از حماس حقوق میگرفت و هدف قرار دادن او عمدی نبوده است. با این حال سازمان دیدهبان حقوق بشر این اظهارات را نشانهای از هدفمند بودن تیراندازی و قتل وی دانست. برادر یاسر که خود نیز خبرنگار است، اعتقاد دارد که آنها به وضوح هدف قرار گرفته بودند. پرونده شهادت یاسر مرتجی مورد توجه رسانهها و سازمانهای حقوق بشری قرار گرفت و باعث اعتراضات و تجمعات اعتراضی در فلسطین و حتی در آمریکا شد.
*شیرین ابوعاقله، خبرنگار. کشته شده در تیراندازی نظامیان اسرائیلی ۲۰۲۲ جنین (کرانه باختری).
شیرین ابوعاقله روزنامهنگار و خبرنگار فلسطینی-آمریکایی بود که در سال ۱۹۷۱ در قدس اشغالی به دنیا آمد و بیش از ۲۵ سال فعالیت در شبکه خبری الجزیره به عنوان یکی از چهرههای برجسته و فعال در پوشش اخبار و رویدادهای فلسطین شناخته میشد. او به دلیل گزارشهای مستند و انتقادیاش علیه اشغالگری رژیم صهیونیستی و دفاع از حقوق مردم فلسطین شناخته میشد. ابوعاقله همچنین پیشگام حضور خبرنگاران زن در منطقه بود و صدای بسیاری از محرومان و مظلومان فلسطینی بود.
شیرین ابوعاقله در روز ۱۱ مه ۲۰۲۲ (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱) هنگام پوشش خبری حمله نیروهای اسرائیلی به شهر جنین در کرانه باختری هدف شلیک گلوله نیروهای اسرائیلی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد. او که جلیقه خبرنگاری به تن داشت، پس از انتقال به بیمارستان سینا در جنین به دلیل شدت جراحات به شهادت رسید. این حادثه واکنشهای گسترده بینالمللی از جمله از سوی سازمان ملل و ایالات متحده را برانگیخت و همچنین شک و تردیدها و جنجالهایی درباره مسئولیت مستقیم نیروهای اسرائیلی در قتل وی به وجود آمد؛ ابتدا اسرائیل این مسئولیت را رد کرد اما بعدها قبول کرد که او توسط نیروهایش هدف قرار گرفته است.
شیرین ابوعاقله هرگز ازدواج نکرد و تمام زندگی حرفهای خود را وقف اطلاعرسانی و مستندسازی رنجهای مردم فلسطین کرده بود. او به عنوان صدای فلسطین و نماینده شجاع مقاومت رسانهای در برابر تلاشهای رسانهای صهیونیسم شناخته میشد. کارهای او به شکل گستردهای در میان مخاطبان فلسطینی و عرب و نیز ناظران بینالمللی از ارزش و احترام بالایی برخوردار بود. شهادت او به نمادی از قربانی شدن خبرنگاران در مناطق جنگی و تحت فشار تبدیل شد و یاد و نامش همچنان در عرصه خبری و حقوق بشر برجسته است.
*رفعت العریر، شاعر و استاد ادبیات. شهادت در ۲۰۲۳ در بمباران هوایی غزه.
رفعت العریر (زاده ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۹ در غزه – درگذشته ۶ دسامبر ۲۰۲۳) یکی از نویسندگان، شاعران، استادان دانشگاه و فعالان برجسته فلسطینی بود. او تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته ادبیات انگلیسی در دانشگاه اسلامی غزه آغاز کرد و سپس کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه کالج لندن گذراند و برای دکتری به دانشگاه پوترای مالزی رفت. در نهایت به غزه بازگشت و در دانشگاه اسلامی غزه به تدریس ادبیات انگلیسی پرداخت.
رفعت العریر از بنیانگذاران پروژه و کارزاری با نام «ما عدد نیستیم» بود که هدف آن بیان واقعیات زندگی فلسطینیان و روایتگری مقاومت در برابر اشغال و نژادپرستی اسرائیل بود. او معتقد بود که داستانگویی و نوشتن، خصوصاً به زبان انگلیسی، ابزاری قدرتمند برای مقابله با استعمار و شکستن محاصره فرهنگی و رسانهای است.
در جریان حملات اسرائیل به نوار غزه در سال ۲۰۲۳، رفعت العریر به همراه برادر و خواهر خود و چهار کودک از اعضای خانوادهاش قربانی حملات هوایی رژیم صهیونیستی شد. او در این مدت با وجود شرایط سخت جنگ و محاصره، در فضای رسانهای فعال بود و صدای مردم فلسطین را در جهان به گوش میرساند. آخرین پیامها و اشعار وی نشاندهنده عزم و مقاومت او در برابر ظلم بود، از جمله شعری که در آن میگوید: «اگر قرار است من بمیرم، شما باید بمانید تا داستانهایم را بازگو کنید.»
رفعت العریر به عنوان صدای نسل نویسندگان و فعالان فرهنگی فلسطینی شناخته میشود که به روایت حقیقت و مقاومت در برابر اشغالگری میپرداخت. شهادت او در بمباران غزه به شدت در میان فلسطینیها و فعالان جهانی عرصه فرهنگ و حقوق بشر بازتاب داشت و مایه اندوه و خشم از ادامه سرکوب فرهنگی و انسانی در فلسطین گردید.
*هبه ابوندا (هبة کمال صالح ابوندا) شاعره، رماننویس و متخصص تغذیه فلسطینی. شهادت ۲۰ اکتبر ۲۰۲۳ در حمله هوایی اسرائیل به خان یونس در نوار غزه.
او در ۲۴ ژوئن ۱۹۹۱ در مکه عربستان به دنیا آمد. او شاعره و نویسندهای خلاق بود که آثار منظوم و منثور فراوانی در حمایت از آرمانهای فلسطین نوشته بود. از جمله موفقیتهای او کسب رتبه اول داستان کوتاه در فلسطین و مقام دوم در جهان عرب با «جایزه خلاقیت شارجه» است. هبه ابوندا فارغالتحصیل رشتههای بیوشیمی و تغذیه بالینی از دانشگاههای غزه و الازهر بود و در آموزش و پرورش فعالیت میکرد.
این نامها تنها چند نفر از اهالی فرهنگ بودند که به دست نیروهای رژیم صهیونیستی ترور شدند. در همین بررسی کوتاه میبینیم که از سال ۱۹۴۸ تاکنون دهها خبرنگار فلسطینی و خارجی توسط نیروهای اسرائیلی کشته شدهاند. قتلهای هدفمند گسترده و بمباران محلهای حضور خبرنگاران در غزه به ویژه پس از ۲۰۲۳ افزایش یافته است. در برخی موارد مانند حمله به خودروی رسانهای زیر بیمارستان العودة در ۲۰۲۵، خبرنگاران آشکارا هدف گرفته شدهاند که پنج نفر در آنجا جان باختند.
گزارشهای سازمانهای بینالمللی و رسانهها تأکید دارند که بسیاری از این قتلها با هدف جلوگیری از انتشار اخبار واقعی و خاموش کردن صدای فلسطینیها صورت میگیرد. در کنار این ترورها و نسل کشی آشکار، تخریب آرشیوهای هنری، کتابخانهها و موزههای فرهنگی نیز به نابودی هویت فرهنگی فلسطینیان منجر شده است.
در مجموع، از بدو تأسیس اسرائیل تاکنون، هدف قرار دادن فعالان رسانه، فرهنگی و هنری به شکلی منظم و نظاممند در سراسر جهان ادامه داشته است. این ترورها عمدتاً به دلیل نقش این افراد در افشای واقعیتها، نقد سیاستهای اسرائیل، بیان آشکار نسلکشی و تجاوزهای این رژیم و دفاع از هویت مردم فلسطین صورت گرفتهاند. بسیاری از این پروندهها هنوز به نتیجه نرسیده یا عاملان آن مشخص نشدهاند. واقعیت این است که نور حق خاموش نمیشود؛ و برداشتن پرچم حقیقت در برابر رژیمی چنین پلید شجاعتی میطلبد که در زنان و مردان آزاده جهان میتوان دید.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-28 13:26:002025-07-28 13:26:00صدای حقیقت با ترور خاموش نمیشود؛ جانهایی که آزادگی را انتخاب کردند
خبرگزاری مهر – گروه سیاست: جنگ ۱۲ روزه یکی از نمادهای آزادی ستیزی و مقابله با استقلال مردم ایران با تمدن کهن و دیرینه است. این جنگ نماد مبارزه طولانی مدت ایران با استعمار آمریکایی است، وقتی مردم جهان با پیامهای امامین انقلاب ما در طول حدود ۵ دهه بیدار شدند، قلبهایشان همراه قلبهای مردم مظلوم و ستم دیده فلسطین شد، دیگر رژیم وحشی و کودککش صهیونیستی و حامی او آمریکای جنایتکار این میزان از فشارهای بینالمللی را تاب نیاوردند و همچون ماری زخم خورده خواستند که به خیال باطل خودشان کار و یکسره کنند و جمهوری اسلامی را از میان بردارند، برای این کودتا هم سالها تمرین کرده و خود را آماده کرده بودند که به سرعت همه نقشههایشان نقش بر آب شد. مرور چرایی این جنگ و اینکه چه شد که رژیم صهیونیستی فکر کرد میتواند از سرزمینهای اشغالی به خاک ایران تعرض کند و یک نظام قدرتمند را از پای در بیاورد موضوعی است که از ابعاد مختلف قابل بررسی است. محمد هاشمی رفسنجانی برادر مرحوم آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی کسی که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در جریان شکلگیری نهضت امام خمینی رحمت الله علیه فعالیت داشته در پاسخ به چرایی حمله رژیم صهیونیستی به ایران به ریشه مخالفت آمریکاییها با نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخت و سابقه این مخالفت دیرینه را روایت کرد، در ادامه بخش اول این گفتگو را بخوانید.
با توجه به تجربه و شناختی که از رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از اصلیترین دشمنان کشورمان دارید، به نظر شما علت تعرض رژیم صهیونیستی به خاک جمهوری اسلامی ایران چه بود؟
در مسائل سیاسی، امنیتی و منطقهای لزوماً یک نظر وجود ندارد. نظرات متعددی وجود دارد. من به عنوان کسی که در دهه نخست انقلاب و در دوران امام خمینی رحمت الله حضور داشتم، شنیدههایی از امام در حوادث ۱۰ سال اول به خاطر دارم؛ البته معمولاً این موارد بیان شده اما کمتر راجع به برخی مسائل صحبت شده است. انقلاب اسلامی به معنای واقعی کلمه یک انقلاب مردمی بود. در سال ۱۳۵۶ انقلاب به پیروزی نزدیک شد، توافقی میان دولت عراق و دولت ایران صورت گرفت مبنی بر اینکه امام را از نجف بیرون کنند، فرستادهای را به حضور امام فرستادند از او خواستند که فعالیتی نداشته باشد، بیانیه صادر نکند، سخنرانی نکند و سکوت کند و در غیر این صورت عراق را ترک کند. وزیر امور خارجه عراق به امام خمینی رحمت الله گفته بود رابطه دولت ما با ایران به نحوی است که ما نمیتوانیم علیه نظام پهلوی و شاهنشاه کاری انجام دهیم، بنابراین شما یکی از این دو راه را انتخاب کنید. امام هم گذرنامه خود را جلوی فرستاده عراق گذاشت و گفت من نمیتوانم سکوت کنم، من وظیفه دارم در برابر کشورم که این وقایع را بگویم.
امام خمینی از نجف به همراه یک گروه کوچک ۵ یا ۶ نفره خارج شد و در مرز کویت همراهان امام را پذیرفتند اما امام را نپذیرفتند بنابراین امام و همراهان او به بصره برگشتند و شب در هتلی ماندند تا تصمیم بگیرند به کجا بروند. آن شب آقای سیدحسین خمینی نوه امام و فرزند سید مصطفی از هتل با من تماس گرفت و میخواستم به من اطلاع دهند که فردای آن روز عازم چه کشوری خواهند بود، دو روز بعد از پاریس تماس گرفتم و گفتند امام به پاریس رفته است. علت اینکه پاریس را انتخاب کردم این بود که قبل از انقلاب چندین کشور از جمله فرانسه از شهروندان ایرانی ویزا تقاضا نمیکرد. البته در همان زمان کشورهای عربی از جمله کویت از ایرانیان ویزا میخواستند -من هم به پاریس رفتم-.
در بدو ورود امام به پاریس و در فرودگاه شارلدوگل خبرنگاران میخواستند با امام گفتگو کنند که دولت فرانسه مانع شد، امام در واکنش به این اقدام دولت فرانسه گفتند که من سکوت را نمیپذیرم و اگر لازم باشد فرودگاه به فرودگاه میروم تا وظیفهام را انجام دهم. یکی از نشریات جناح راست فرانسه مصاحبهای با امام انجام داد و برخلاف نظر دولت فرانسه این مصاحبه را منتشر کرد و پس از این رسانههای دیگر از دولت فرانسه طلبکاری کردند که چرا به رسانه وابسته به جناح خودت اجازه دادی اما به ما اجازه مصاحبه ندادی و این موجب شکستن محدودیتها بود و اینطور رسانههای دیگر شروع به مصاحبه کردند، من از ۱۱۷ روز استقرار امام در پاریس ۱۱۴ روز در خدمت ایشان بودم و در این زمان امام شاید روزانه با ۱۰۰ نفر از نمایندگان رسانهها از کشورهای مختلف، مصاحبه میکرد و بر روی جنایات شاه و و خواست مردم تاکید داشت، امام تلویحاً در مصاحبههای خود به حامیان شاه از جمله آمریکا و اسرائیل که در آن زمان با ایران رابطه داشت، روسیه و فرانسه نیز میپرداخت. امام بر نهضت اسلامی و حکومت اسلامی تاکید داشت و میگفت مردم اسلام و حکومت اسلامی میخواهند.
۲۹ دی نماینده آمریکا ساعت ۱۰ شب به همراه نماینده ژیسگاردستن نماینده رئیس جمهور فرانسه به نوفللوشاتو آمد و نماینده آمریکا تلویحاً به امام گفت شما به مسائل ایران کاری نداشته باشید، الان هم ایران نروید آنجا برای شما خطر دارد؛ فعلاً همین جا بمانید. به محض اینکه اینها در ساعت ۱۱:۳۰ از خانه امام بیرون رفتند، امام فرمودند اعلام کنید که من جمعه به ایران میروم، یک خبر نوشتیم و به رادیو فرانسه دادیم و ساعت ۱۲ شب پخش شد که امام خمینی میخواهند جمعه به ایران بروند
بیست و ششم دی ۱۳۵۷ جریان مبارزات انقلابی بسیار بالا گرفت و شاه ایران رفت، برای همین دو روایت بود که در یک روایت میگفتند آمریکاییها به شاه گفتند که برو و مانند زمان مصدق با کودتایی برگرد؛ در روایت دیگر اشاره میشد که مردم همه مخالف حکومت شاه بودند و دریافتند که دیگر شاه نمیتواند حکومت کند و باید برود و باید حکومت دیگری تشکیل شود که شورای سلطنت تشکیل شد و بختیار نخست وزیر شد. بختیار در آن زمان در ظاهر از مخالفین آمریکا بود و در جبهه ملی محسوب میشد. دو روز بعد از رفتن شاه در بیست و هشتم دی ماه کارتر رئیس جمهور آمریکا با نوفللوشاتو تماس گرفت و از امام خواست که اجازه دهد تا نماینده او به حضور امام برسد و مذاکره کند. امام اجازه داد. ۲۹ دی نماینده آمریکا ساعت ۱۰ شب به همراه نماینده ژیسگاردستن نماینده رئیس جمهور فرانسه به نوفللوشاتو آمد و نماینده آمریکا تلویحاً به امام گفت شما به مسائل ایران کاری نداشته باشید، الان هم ایران نروید آنجا برای شما خطر دارد؛ فعلاً همین جا بمانید. آن زمان ۶۵ هزار کارشناس (مستشار) آمریکایی در حوزههای سیاسی، نظامی، اقتصادی و … از آمریکاییها در ایران بودند و حق توحش هم دریافت میکردند که با خانوادههایشان جمعیت قابل توجهی بودند؛ امام گفت من هنوز به مردم نگفتم با آمریکاییها چه کار کنند، اگر لازم باشد میگویم؛ نماینده کارتر از این صحبت امام جا خورد. نماینده رئیس جمهور فرانسه از در مهربانی وارد شد به امام گفت اینجا برای شما خوب نیست و ما شما را به قصر ورسای منتقل میکنیم و الان هم به ایران نروید آنجا برای شما خطر دارد، امام تشکر کردند و گفتند جای من خوب است و به محض اینکه اینها در ساعت ۱۱:۳۰ از خانه امام بیرون رفتند، امام فرمودند اعلام کنید که من جمعه به ایران میروم، یک خبر نوشتیم و به رادیو فرانسه دادیم و ساعت ۱۲ شب پخش شد که امام خمینی میخواهند جمعه به ایران بروند. بختیار فرودگاهها را بست و اجازه نداد هواپیمای ایرانایر بیاید اما یک هواپیمای ایرفرانس ۷۴۷ را چارتر کردیم و قرار شد جمعه بعد که دوازدهم بهمن بود امام را به ایران بیاورد. به این ترتیب امام روز دوازدهم به ایران آمدند و تا بیست و دوم بهمن گروههای مختلف به مدرسه رفاه میآمدند و به امام اعلام وفاداری و بیعت میکردند. در همین ایام گارد شاهنشاهی از روی لباسهای نظامی خود لباسهای دیگر پوشیده بودند و نزد امام آمدند و در مدرسه رفاه لباسهای رویی خود را درآوردند و با همان لباسهای نظامی جلوی امام رژه رفتند و با امام بیعت کردند.
بختیار بیستم بهمن ماه را حکومت نظامی اعلام کرده بود و امام هم فرموده بودند که مردم به خیابانها بیایند و اینطور مردم به خیابانها، پادگانها و کلانتریها آمدند و تقریباً ۳۶ ساعت درگیری و زد و خورد میان مردم و بعضی از نیروهای وفادار به شاه ایجاد شد.
اما در ۲۲ بهمن آنها شکست خوردند و مردم پیروز شدند و شهید محلاتی بیانیهای نوشت؛ رادیو گاهی همان بیانیه را پخش میکند که «این صدای جمهوری اسلامی ایران است، این صدای اسلام است» و اینطور پیروزی انقلاب را اعلام کرده بودند. تا اینجا مردم واقعاً با تمام وجود آمدند، مثلاً از زمانی که امام به پاریس رفتند که در مهر ماه بود و ۱۱۷ روز آنجا بودند در خارج از کشور عدهای از مبارزین میآمدند و اعلام وفاداری به امام میکردند، بیعت میکردند؛ در داخل هم مردم هر روز و هر شب تظاهرات داشتند شعارهای کوبنده سر میداد که بالاخره ۲۲ بهمن انقلاب پیروز شد. اما وقتی انقلاب پیروز شد، مرتبط با سفارت آمریکا در ایران که در زمان شاه مرکز فرماندهی آمریکاییها در داخل کشور و در منطقه خاورمیانه بود، گزارشهایی آمد که سفارت آمریکا درصدد یک کودتا علیه امام و انقلاب و انقلابیون است. وقتی این خبر بین خواص منتشر شد، دانشجویان که بعد عنوان پیروان خط امام را برای خود انتخاب کردند، تصمیم گرفتند سفارت آمریکا را اشغال کنند یک روز از دیوارهای سفارت بالا رفتند و درها را باز کردند و در داخل سفارت آمریکا رفتند و کارکنان آنجا هم تا میتوانستند اسناد را در دستگاههای خردکن ریختند تا از بین ببرند اما دانشجویان ما پیروز شدند و حدود ۷۰ نفر از کارکنان سفارت آمریکا را دستگیر کردند، منتظر نظر امام بودند که اگر این دستگیر را تأیید نمیشد، اجازه دهند این کارکنان از سفارت بیرون بیایند. آقای بازرگان نخست وزیر بود و آقای دکتر یزدی وزیر امور خارجه بود و درخواست کردند که امام موافقت کند تا کارکنان سفارت از آنجا خارج شوند، ولی امام نه تنها موافقت نکرد بلکه اسم این کار را انقلاب دوم گذاشتند.
انقلاب اول مبارزه با استبداد داخلی بود و این انقلاب دوم که مقابله با آمریکا بود در واقع مبارزه با استعمار خارجی بود. امام تسخیر سفارت آمریکا را که بعداً به آن لانه جاسوسی گفتند به عنوان انقلاب دوم نامگذاری کرد، در زمان مبارزات انقلابی که جبهه ملی و نهضت آزادی از سمت ملیگراها وجود داشت، در حرفهای خود به دوران مصدق استناد میکردند که شاه بیرون رفت اما آمریکاییها آمدند و کودتایی به پاک کردند و شاه را برگرداندند و تا حدودی هم به مشروطه استناد میکردند و میگفتند که ملت ایران در مبارزاتش علیه استبداد موفق شده اما علیه استعمار شکست میخورد بنابراین نباید با آمریکاییها مبارزه کنید، شکست میخورید.
برخی هنوز هم میگویند همه ماجرای ما با آمریکاییها از زمان اشغال سفارت شروع شد.
توضیح میدهم به هر حال نظر دولت موقت که آقای بازرگان که در آن وقت از سوی جبهه ملی و نهضت آزادیها مستقر بود، این بود که ما در مبارزه با استعمار شکست میخوریم، اما در مبارزه با استبداد پیروز میشویم، پس نباید وارد مبارزه شویم، اما وقتی امام اسم آن را انقلاب دوم گذاشتند دیگر دانشجویان تثبیت شدند و شبها تعداد زیادی از مردم جلوی سفارتخانه آمریکا تظاهرات میکردند، علیه آمریکاییها شعار میدادند و در نتیجه آنها کارمندان سفارت را که گروگان گرفته بودند ۴۴۴ روز نگه داشتند. امام موضوع را به مجلس ارجاع داد تا آن را حل کند، مجلس برای اینکه به این موضوع ورود کند زمانی طول کشید و در نهایت گروگانها را آزاد کردند. دانشجویان اسنادی را که کارکنان سفارت آمریکا در دستگاههای خردکن ریخته بودند را به هم چسباندند و چندین کتاب از داخل همین کاغذها و اسناد راجع به سیاستهای آمریکا و برنامههای آنها علیه ایران و انقلاب به چاپ رسید. در این مقطع ایرانیان به تعبیر جبهه ملی در مبارزه با استبداد پیروز شدند که شاه را بیرون کردند و همینطور بختیار را و نظام شاهنشاهی را که امام اعلام کرده بودند، این نظام غیر مردمی جعلی است، از بین بردند و همینطور به دولت آمریکا که سمبل استعمار بود، پیروز شدند.
آمریکاییها بیکار ننشستند و اقداماتی نظیر کودتای نوژه را پیش بردند البته آنها ۱۸ کودتا علیه جمهوری اسلامی طراحی کرده بودند که پیش از اجرای این کودتاها، عوامل آنها کشف و دستگیر میشدند. پس از آنکه از مسیر کودتاها شکست خوردند صدام را تحریک کردند تا با ایران وارد جنگ شود، در زمان شاه قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر میان ایران و عراق منعقد شده بود و صدام در تلویزیون این قرارداد را پاره کرد و گفت آن زمان ما ضعیف بودیم و ایران قوی بود، حالا ما قوی هستیم و دیگر قرارداد الجزایر را قبول نداریم، این قرارداد راجع به رود مشترک و آبراههای مرزی بود. اینطور جنگ آغاز شد و صدام حمله هوایی به همه فرودگاههای کشورمان داشت و امام گفتند که یک دیوانهای سنگی انداخته نمیتواند هیچ کاری کند و آمریکا هم هیچ غلطی نمیتواند بکند، جنگ ۸ سال طول کشید. در این ۸ سال تقریباً بسیاری از کشورها طرفدار عراق بودند، مثلاً ارتش عراق برای حزب بعث یک ارتش روسی بود. کویت بندرش را در اختیار عراق قرار داده بود؛ مصر هم نیرو فرستاده بود، فرانسه هواپیماهای میراژ ۲۰۰۰ به عراق داده بود و آمریکا نیز هواپیمای ایروکس داده بود که اطلاعات جمع میکرد همینطور سلاح در اختیار عراق قرار میداد. آلمان نیز سلاح شیمیایی به صدام داده بود و تقریباً همه کشورها با صدام علیه ایران بود، ولی ملت ایران به رهبری امام و حضور مردم بالاخره موفق شدند و قطعنامهای که صادر شد علیه صدام و به نفع ایران بود که آتش بس شد و جنگ با آتش بس پایان گرفت. البته جنگ آن زمان پایان نگرفت چرا که تعدادی اسرا در هر دو کشور بودند، حدود ۷۰ هزار اسیر از ایران در خاک عراق بود و همین میزان هم از طرف آنها در ایران بود. درست است که عواقب جنگ برپا بود اما دیگر جنگ نظامی و میدان نبود، البته بعد از آنکه آتش بس را پذیرفتند و قرار شد دیگر جنگی نباشد به یکباره منافقین و مجاهدین از سمت غرب حمله کردند و میخواستند تا کرمانشاه و تهران بیایند، پایتخت را بگیرند که در عملیات مرصاد ارتش و سپاه ما آنها را گیر انداختند. صدام به اینها امکانات بسیاری نظیر ماشین و تانک داده بود به هر حال موفق نشدند و شکست خوردند و جنگ به اتمام رسید و پس از آن دولت تشکیل شد. البته قبل از اتمام جنگ دولت آقای خامنهای برقرار بود و مهندس موسوی نخست وزیر بود. پس از سال ۶۷ که جنگ تمام شد، انتخابات برگزار شد و آقای هاشمی رئیس جمهور شد و آقای خامنهای پس از رحلت امام خمینی به عنوان رهبر انتخاب شد. مسئله اختلاف با آمریکا موضوعی بود که حل نشد. حتی آقای هاشمی در این رابطه نامهای به امام نوشته بودند.
آیا مسأله ما با آمریکا اختلاف است یا سطح بالاتری از این را میبینید؟
اگر از زمان پیروزی انقلاب تا به حال، مواضع و حرفهای دولتمردان آمریکا را رصد کنیم، دو حرف بیشتر راجع به ایران نگفتند اولاً انقلاب را تأیید نکردند و جمهوری اسلامی را به رسمیت نشناختند و یا برای ایران تغییر رژیم میخواستند که نظام را عوض کنند و یا تغییر رفتار میخواستند. معنی تغییر رفتار این بود که ایران با اسرائیل بسازد و مراوده داشته باشد چرا که قبل از انقلاب اسرائیل در ایران سفارتخانه داشت و نفت خود را از طریق ایران تأمین میکرد. انقلاب که پیروز شد سفارت اسرائیل را به عرفات دادیم و فلسطینیان در این سفارت مستقر شدند. آمریکاییها ابرقدرت بودند و هیچگاه با ایران تعامل به معنای رایج کلمه انجام ندادند؛ دنبال ترور و کودتا بودند. منافقین ۱۷ هزار نفر را ترور کردند. اینها مردم عادی بودند و جز مقامات نبودند.
اگر از زمان پیروزی انقلاب تا به حال، مواضع و حرفهای دولتمردان آمریکا را رصد کنیم، دو حرف بیشتر راجع به ایران نگفتند اولاً انقلاب را تأیید نکردند و جمهوری اسلامی را به رسمیت نشناختند و یا برای ایران تغییر رژیم میخواستند که نظام را عوض کنند و یا تغییر رفتار میخواستند. معنی تغییر رفتار این بود که ایران با اسرائیل بسازد و مراوده داشته باشد چرا که قبل از انقلاب اسرائیل در ایران سفارتخانه داشت و نفت خود را از طریق ایران تأمین میکرد
غیر از جریان حزب و نخست وزیری که علیه مسئولین بود و شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاران که شهید شدند، عمده ترورها مردم عادی و کسبه بودند که عکس امام را داشتند و منافقین آنها را ترور میکردند. آمریکاییها از تروریستها حمایت میکردند و هم به دنبال کودتا بودند، حتی سفیر آمریکا بود که به صدام گفته بود جنگ را آغاز کند و ما پشت تو هستیم، آنها با انقلاب خوب نبودند و هنوز هم موضع خوبی راجع به انقلاب نگرفتهاند؛ از سویی جهان آن زمان دو قطبی بود که یک قطب شرق و یک قطب دیگر غرب بود، قطب شرق با ایران وارد مذاکره شد. علی رغم آنکه ارتش صدام یک ارتش روسی بود و روسیه به آنها کمک کرده بود اما پس از مدتی به سمت ایران آمدند و تانک T72 که تانک بسیار مؤثری بود را به ایران دادند و البته شرق مخالف آمریکا بود و به دلیل اینکه انقلاب ایران هم مخالف آمریکا بود وارد سازش با ایران شد و تا زمانی که امام نامه به گورباچف داد و گفت کمونیست باید به موزه تاریخ بپیوندد، آنها نیز قبول کردند و در حقیقت شعار اصلی انقلاب که نه شرقی و نه غربی بود، به مرحلهای رسید که دیگر ما با شرق مبارزه نمیکردیم و آنها هم با ما مخالفت نبودند. مبارزه ما فقط با آمریکا و غرب بود آنها نیز با ما مبارزه میکردند که به مرحله تحریمها رسید. سوالی که مطرح کردید که چرا اسرائیل حمله کرده و چه تحلیلی داشته، بر این مبنا که ایران با آمریکا مخالف است و یا آنها با ایران مخالف هستند، آنها تغییر نظام را میخواستند و برنامهریزی کردند که نظام را تغییر دهند و فکر میکردند اگر فرماندهان ما را بزنند و یا یک سری از خواص و سران را بزنند مردم علیه نظام به خیابانها میآیند، تکیه آنها روی این بود که مردم الان با نظام خوب نیستند. منتها آمدند و با این تحلیل و جاسوسهایی که در ایران داشتند، وارد شدند و جایگاه و منازل مسکونی فرماندهان، دانشمندان هستهای همچنین افراد مؤثر را شناسایی کردند و در حرکت کودتایی آنها را ترور کردند و جنگ را آغاز کردند و فکر کردند که این جنگ منجر به آمدن مردم خیابانها میشود، مردم حکومت را از بین میبرند اما این تحلیل آنها برعکس شد و مردم حامی نظام بودند و در حمایت از نظام به خیابان آمدند و ارتش و سپاه به فرماندهی رهبری خودشان را بازسازی کردند. قدرت نظامی ایران خوب بود، حرکت کردند و زدند و برنامه آنها برعکس شد. آنطور که برخی از رسانههای غربی و نظر تحلیلگران آمده بود، حتی در اسرائیل هم مطرح شده بود این بود که اگر این جنگ ادامه پیدا میکرد اسرائیل ساقط میشد. با خیزشی که ارتش و سپاه ما با قدرت موشکی و پهپادیشان برداشته بودند تحلیل این بود که با ادامه یافتن این جنگ اسرائیل نابود میشد، بنابراین درخواست آتش بس کردند و البته با وساطت ترامپ آتش بس صورت گرفت هرچند که ترامپ قاتل شهید سلیمانی است و در دور اول هم که رئیس جمهور شده بود با ایران مخالفت میکرد و برجام را پاره کرد. در مجلس هم برخی از تندروها برجام را پاره کردند که بگویند اعتبار ندارد. بنابراین قضیه جنگ مطابق برنامهریزی و تحلیلهای آمریکا و اسرائیل برای از بین بردن نظام آنطور که میخواستم پیش نرفت، حتی ۵ یا ۶ دور مذاکره انجام دادند، ترامپ اعلام کرد من ۶۰ روز مهلت داده بودم و حالا شصت و یکمین روز است و جنگ را آغاز کردند و فکر میکردند میتوانند نظام ما را از بین ببرند. قدرت نظامی ایران که دیگر مثل گذشته ضعیف نیست عامل پیروزی ما شد همچنین مهمتر از این عامل حمایت مردم و حضور آنها بود و این همان چیزی است که اسرائیل و آمریکا پیش بینی نکرده بودند.
پس از حمله اسرائیل شاهد انتصاب سریع فرماندهان از سوی رهبر انقلاب بودیم، نقش رهبری را در پیروزی این جنگ چقدر مؤثر میدانید؟
رهبری بسیار مؤثر بود چرا که آنها دانشمندان و فرماندهان و افراد مؤثر نظام ما را مورد هدف قرار دادند و فکر میکردم دیگر در ایران کسی نیست، طرحی که اسرائیلیها داشتند و آن را منتشر هم کردهاند این بود که محل تشکیل شورای امنیت ملی ما را هدف قرار دهند و سران قوا را بزنند و پس از آن رهبری را هدف قرار دهند، اینطور کشور ما را تصاحب کنند، رهبری مطابق ساختار نظام وقتی فرماندهان را انتخاب میکنند به فکر پس از آنها نیز هستند، که اگر این فرماندهان نباشند نفرات بعدی چه کسانی باشند و رهبری این ساختار را با همکاری فرماندهان و مشاورین خود هدایت کردهاند. به هر حال این فرماندهان جایگزین داشتند و به محض اینکه این فرماندهان را ترور کردن در ظرف کمتر از ۱۰ یا ۱۲ ساعت جانشینان آنها تعیین شدند و آنها نیز آماده کار بودند. بنابراین این بسیار مؤثر بود، قبلاً برای اینها فکر شده بود و فرمانده و جانشین آنها انتخاب شده بودند.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-28 07:03:002025-07-28 07:03:00روایت هاشمی رفسنجانی از سابقه طولانی دشمنی آمریکا با ایران
به گزارش آرمان آرا؛ در عصر دیجیتال، میدان نبرد دیگر به جبهههای فیزیکی محدود نمیشود. عصر دیجیتال، مرزهای جنگ را از نو ترسیم کرده و «جنگ روایتها» را به یکی از تعیینکنندهترین عرصههای تقابل تبدیل کرده است. در این پارادایم نوین، شبکههای اجتماعی از فضایی برای سرگرمی و ارتباطات شخصی فراتر رفته و به سلاحی قدرتمند در نبرد بدل شدهاند؛ سلاحی که با قدرت افشاگری و بسیج آنی کاربران قادر است روایتهای رسمی جعلی مانند نگاههای ترویجی از سوی صهیونیستها را به چالش بکشد و یک دادگاه جهانی مبتنی بر افکار عمومی برپا کند.
در بحبوحه تشدید تجاوزات نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه، این پدیده با قدرتی بیسابقه ظهور کرده است. دیگر این تنها رسانههای سنتی نیستند که دروازهبانان اطلاعات محسوب میشوند. امروز، هر شهروند در هر نقطه از جهان با یک تلفن همراه، به صورت بالقوه یک فعال رسانهای و مدنی است که میتواند تصاویر واقعی، بیواسطه و تکاندهنده از فاجعه انسانی غزه را در لحظه به دست میلیونها کاربر در سراسر جهان برساند. این جریان سیلآسای محتوا، از تصاویر کودکان گرسنه و ساختمانهای ویران شده تا شهادت شهروندان بی دفاع فلسطینی در صفهای دریافت کمک، فضای مجازی را به تریبونی جهانی برای صدای مردم فلسطین تبدیل کرده و روایتی جایگزین و قدرتمند در برابر ماشین تبلیغاتی تلآویو قرار داده است.
آرمان آرا در این یادداشت تحلیلی، با مروری کوتاه بر روند این پدیده، استدلال میکند که موج انتقادی علیه جنایات اشغالگران در فضای دیجیتال، یک طغیان احساسی و گذرا نیست، بلکه یک جنبش ساختاریافته و دادهمحور است که تأثیرات ملموس و قابل اندازهگیری بر جایگاه بینالمللی این رژیم گذاشته است. از یک سو، تحلیل محتوایی فعالیت کاربران و هشتگهای پربازدید گویای عمق فاجعه در غزه هستند و از سوی دیگر، دادههای آماری و نظرسنجیهای معتبر بینالمللی فرسایش شدید وجهه رژیم صهیونیستی و رهبران آن را در میان ملتهای جهان به تصویر میکشند. در این میان، هدف نشان دادن این است که چگونه پیکسلها و بایتها در عصر اطلاعات، به ابزاری برای پاسخگو کردن قدرت و شکلدهی به یک وجدان جمعی جهانی علیه بیعدالتی تبدیل شدهاند.
هشتگها به مثابه فریاد؛ روایت گرسنگی در غزه
یکی از برجستهترین نمودهای کنشگری دیجیتال کاربران طرفدار فلسطین، همهگیر شدن هشتگ «#GazaIsStarving» (غزه گرسنه است) در پلتفرمهای مختلفی چون ایکس و اینستاگرام محسوب میشود. این هشتگ که بازدیدهای چند صد هزارتایی را ثبت کرده، تنها یک ترند مجازی نیست؛ بلکه بازتابی مستقیم از فاجعه انسانی است که در غزه جریان دارد. محتوای منتشر شده ذیل این هشتگ، شامل تصاویر و ویدئوهای تکاندهندهای از کودکانی است که با سوءتغذیه شدید دستوپنجه نرم میکنند، مردمی که برای دریافت اندکی غذا در صفهای کمکرسانی هدف قرار میگیرند و خانوادههایی که در میان ویرانهها برای یافتن قوت لایموت تلاش میکنند.
این روایت دیجیتال به شکلی مستند نشان میدهد که اشغالگران صهیونیست با محاصره شدید غزه و ممانعت از ورود کافی کمکهای بشردوستانه، از گرسنگی به عنوان یک سلاح جنگی استفاده میکند. گزارشها از کشته شدن صدها فلسطینی در نزدیکی مراکز توزیع کمک و ممنوعیت فعالیت آژانس امداد و کار سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی (UNRWA) در غزه، مؤید این واقعیت تلخ است.
وبگاه خبری الجزیره طی روزهای اخیر در گزارشی اعلام کرد این محتواها که به سرعت توسط کاربران در سراسر جهان بازنشر میشوند، تصویری بیپرده از جنایات جنگی و نقض سیستماتیک حقوق بشر ارائه میدهند؛ تصویری که پیش از این کمتر به این شکل در معرض دید افکار عمومی جهانی قرار گرفته بود.
سقوط آزاد وجهه اسرائیل در نظرسنجیهای جهانی
این موج انتقادی در فضای مجازی، با افت شدید مشروعیت رژیم صهیونیستی در عرصه بینالمللی همزمان شده است. بر اساس نظرسنجی جامع مرکز تحقیقاتی پیو (Pew Research Center) به تاریخ ۳ ژوئن ۲۰۲۵ که در ۲۴ کشور جهان انجام شده، دیدگاهها نسبت به رژیم اشغالگر قدس و نخستوزیر آن، بنیامین نتانیاهو، به شدت منفی است. بر اساس نتایج نظر سنجی، در ۲۰ کشور از این ۲۴ کشور، اکثریت قاطع جمعیت دیدگاهی منفی نسبت به صهیونیستها دارند. این روند نزولی حتی در میان متحدان سنتی اشغالگران نیز مشهود است؛ برای مثال، در بریتانیا میزان دیدگاه منفی از ۴۴ درصد در سال ۲۰۱۳ به ۶۱ درصد در مقطع کنونی رسیده و در ایالات متحده نیز این رقم طی سه سال اخیر ۱۱ درصد افزایش یافته است.
بر اساس گزارش مذکور تحلیل عمیقتر این دادهها، شکافهای معناداری را آشکار میکند:
شکاف نسلی: در کشورهای توسعهیافته مانند آمریکا، کانادا و فرانسه، جوانان به مراتب دیدگاه منفیتری نسبت به نسلهای مسنتر در قبال رژیم صهیونیستی دارند. به عقیده کارشناسان این امر نشان میدهد نسل جدید که اطلاعات خود را بیشتر از منابع آنلاین و بدون فیلتر دریافت میکند، پذیرش کمتری برای روایتهای رسمی دولتها داشته و با قربانیان فلسطینی همدردی بیشتری میکند.
شکاف ایدئولوژیک: در اکثر کشورها، افراد با گرایشهای چپ و لیبرال، منتقدان سرسختتری برای سیاستهای رژیم اشغالگر قدس هستند. برای مثال در آمریکا، ۷۴ درصد لیبرالها دیدگاهی منفی نسبت به اسرائیل دارند، در حالی که این رقم در میان محافظهکاران تنها ۳۰ درصد است. به زعم بسیاری از متخصصان، این آمار نشان میدهد که انتقاد از اسرائیل به یک موضع محوری در میان جریانهای عدالتخواه جهانی تبدیل شده است.
گزارشها حاکی از آن است که این دیدگاه منفی و تنفر عمومی به شخص نتانیاهو نیز تسری یافته و در اکثر کشورهای متحد صهیونیسم، اعتماد عمومی به او برای مدیریت صحیح امور جهانی در پایینترین سطح خود قرار دارد. متخصصان بر این باورند که دادههای دیجیتال ثابت میکنند انتقادات آنلاین، یک پدیده گذرا و محدود به حبابهای مجازی نیستند، بلکه بازتابی از یک تغییر بنیادین در افکار عمومی جهان هستند.
روایت متقابل و اتهام یهودستیزی
نهادهای حامی صهیونیسم و دولت این رژیم در واکنش به این فشار فزاینده افکار عمومی جهان، تلاش میکنند تا انتقادات از سیاستهای خود را با برچسب «یهودستیزی» (Antisemitism) بیاعتبار سازند. گزارشهایی مانند نظرسنجی اتحادیه ضد افترا (ADL) که مدعی افزایش باورهای یهودستیزانه در سطح جهان شده است، اغلب در این راستا به کار گرفته میشود. این گزارش با طرح ادعایی عجیب و دور از ذهن، تأکید میکند که نزدیک به نیمی از جمعیت جهان دارای نگرشهای یهودستیزانه هستند و این روند در میان جوانان شدت بیشتری دارد!
با این حال، تحلیل دقیقتر شرایط نشان میدهد که باید میان انتقاد از یک رژیم سیاسی اشغالگر به دلیل سیاستهای نظامی و تجاوزکارانه آن و نفرتپراکنی علیه یک قومیت یا مذهب، تمایز قائل شد. دادههای مرکز پیو به وضوح نشان میدهد که بخش بزرگی از نگرش منفی جهانی، معطوف به سیاستهای مشخص دولت رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو است. جوانان و گروههای لیبرالی که در جوامع غربی بر اساس اصول حقوق بشر و عدالت اجتماعی به نقد عملکرد اشغالگران میپردازند، در واقع در حال اعتراض به یک ساختار سیاسی و نظامی هستند، نه یک گروه مذهبی. استفاده ابزاری از اتهام یهودستیزی برای خاموش کردن صدای منتقدان، راهبردی است که با افزایش آگاهی عمومی، کارایی خود را به تدریج از دست میدهد.
سخن پایانی
به عقیده بسیاری از متخصصان، آنچه امروز در برابر چشمان ما در حال وقوع است، صرفاً یک موج زودگذر از فعالیتهای آنلاین نیست؛ بلکه تجلی همافزایی قدرتمند و تاریخی میان کنشگری دیجیتال و تحولات بنیادین در افکار عمومی جهانی است. این دو پدیده در یک حلقه بازخورد یکدیگر را تقویت میکنند. به عبارت دیگر، روایتهای دست اول، مستند و تکاندهنده از جنایات جنگی و بحران انسانی در غزه که از طریق شبکههای اجتماعی منتشر میشوند، دیگر تنها داستانهای پراکنده نیستند. بنابراین، وقتی مرکز تحقیقاتی پیو از سقوط بیسابقه وجهه بینالمللی رژین صهیونیستی گزارش میدهد، این آمار خشک و بیروح با تصویر کودکی که از سوءتغذیه رنج میبرد یا فیلم حمله به غیرنظامیان در صف غذا، معنایی انسانی، اخلاقی و فوری پیدا میکند. به عبارت دیگر، جریان دیجیتال، چرایی پشت این اعداد را به جهانیان نشان میدهد.
در مقابل این موج سهمگین، راهبرد دفاعی صهیونیستها و لابیهای حامی آنها، به شکل فزایندهای بر استفاده از سپر اتهام یهودستیزی برای منحرف کردن انتقادات متمرکز شده است. این راهبرد که سالها کارآمدی نسبی داشت، امروز در برابر شفافیت بیسابقهای که فناوری به ارمغان آورده، در حال فرسایش است. شواهد نشان میدهد مخاطب جهانی، به ویژه نسل جوان که با سواد رسانهای بالاتری رشد یافته، به شکل فزایندهای قادر به ایجاد یک تمایز شناختی حیاتی میان انتقاد مشروع از سیاستهای یک دولت اشغالگر و نظامی با نفرتپراکنی نژادپرستانه علیه یک قوم یا دین است. وقتی انتقادات مشخصاً متوجه اقدامات دولت نتانیاهو، محاصره غزه و نقض قوانین بینالمللی است، برچسب یهودستیزی دیگر نمیتواند به عنوان یک ابزار خاموشکننده مؤثر عمل کند.
در نهایت، به نظر میرسد که «طوفان دیجیتال» علیه سیاستهای رژیم صهیونیستی، پدیدهای فراتر از یک موضوع فناورانه است. این رخداد، نشانهای روشن از یک تغییر پارادایم جهانی در موازنه قدرت است. ما شاهد ظهور الگویی نوین برای پاسخگویی هستیم که در آن «قدرت نرم» افکار عمومی که توسط فناوری به توان رسیده، میتواند «قدرت سخت» نظامی و دیپلماتیک را به چالش بکشد. «دادگاه افکار عمومی» دیگر یک مفهوم انتزاعی نیست؛ این دادگاه اکنون تریبون هیئت منصفهای متشکل از کاربران جهانی و شواهد و مدارک مبتنی بر محتوای دیجیتال خود را دارد. در این دادگاه، مصونیت از مجازات که دولتهای قدرتمند برای دههها از آن برخوردار بودند، به شدت تضعیف شده است. آنچه در قبال مسئله فلسطین در حال رخ دادن است، ممکن است سرآغازی برای عصری باشد که در آن هیچ تجاوز و جنایتی، هرچقدر هم که توسط قدرتهای بزرگ حمایت شود، نمیتواند از زیر نورافکن تیزبین وجدان بیدار جمعی در امان بماند.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-28 06:03:002025-07-28 06:03:00از هشتگ تا طوفان دیجیتال؛ روایت سقوط آزاد اسرائیل
به گزارش آرمان آرا به نقل از شبکه المسیره یمن، در بیانیهای که از سوی سرتیپ یحیی سریع، سخنگوی نیروهای مسلح یمن قرائت شد؛ آمده است: با توجه به تحولات سریع در سرزمینهای اشغالی فلسطین، بهویژه در نوار غزه و ادامه نسلکشی سازمانیافته و شهادت هزاران تن از مردم شریف فلسطین در پی تجاوز و محاصره چندماهه، و در سایه سکوت شرمآور عربی، اسلامی و جهانی، یمن در برابر این جنایات فجیع، وحشیانه و بیسابقه در تاریخ معاصر، خود را در برابر مسئولیتی دینی، اخلاقی و انسانی نسبت به مظلومانی میبیند که هر روز و هر ساعت با بمبارانهای هوایی، زمینی و دریایی و همچنین از طریق گرسنگی و تشنگی ناشی از محاصره شدید در غزه مقاوم و استوار، مورد کشتار و نابودی قرار میگیرند. این چیزی نیست که هیچ انسان آزادهای بتواند آن را بپذیرد، چه رسد به اعراب و مسلمانان.
نیروهای مسلح یمن تأکید کردند: بر این اساس، نیروهای مسلح یمن با توکل بر خداوند متعال و با اعتماد کامل به او، تصمیم به تشدید عملیاتهای نظامی پشتیبانی و آغاز مرحله چهارم از محاصره دریایی دشمن گرفتهاند.
بر اساس این بیانیه «این مرحله شامل هدف قرار دادن همه کشتیهایی است که متعلق به هر شرکتی باشند که با بنادر رژیم صهیونیستی همکاری دارد، فارغ از ملیت آن شرکت و در هر مکانی که دست نیروهای مسلح یمن به آن برسد.»
این بیانیه هشدار داد: نیروهای مسلح یمن به تمامی شرکتها هشدار میدهد که همکاری خود با بنادر رژیم صهیونیستی را از لحظه صدور این بیانیه متوقف کنند؛ در غیر این صورت، کشتیهای آنها بدون توجه به مقصدشان در هر نقطهای که در تیررس موشکها و پهپادهای ما قرار گیرد، هدف قرار خواهند گرفت.
این بیانیه تأکید کرد: نیروهای مسلح یمن از تمام کشورها میخواهد که در صورت تمایل به جلوگیری از این مرحله از تشدید حملات، بر رژیم صهیونیستی فشار وارد کنند تا به تجاوزات خود پایان دهد و محاصره غزه را رفع کند، چرا که هیچ انسان آزادهای در این دنیا نمیتواند آن چه در جریان است را تحمل کند.
در پایان این بیانیه آمده است: آنچه نیروهای مسلح یمن انجام میدهد، بیانگر تعهد اخلاقی و انسانی ما نسبت به مظلومیت ملت فلسطین است و تمامی سلسله عملیات نظامی ما بلافاصله پس از توقف تجاوز به غزه و لغو محاصره آن، متوقف خواهد شد.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-28 00:46:002025-07-28 00:46:00ارتش یمن از تشدید حملات پشتیبانی از غزه و محاصره اسرائیل خبر داد
به گزارش آرمان آرا، با وجود وقوع فاجعهای تمام عیار در غزه و مرگ انسانهای بیگناه و کودکان بهواسطه گرسنگی تحمیلی از سوی صهیونیستها، اما جامعه بینالمللی صرفاً تماشاچی این تراژدی است؛ در این میان دولتهای عربی و اسلامی به وظیفه و تکلیف خود جامه عمل نمیپوشانند و نه تنها به تحریم صهیونیستهای کودککش روی نمیآورند که حتی از حجم مراودات تجاری خود با اسرائیل نیز نمیکاهند. در سال ۲۰۲۳ یعنی در اوج تجاوزات رژیم صهیونیستی به باریکه غزه، کشورهای عربی رکورد تجارت با اسرائیل را شکستند و چهار میلیارد دلار با صهیونیستها مراوده مالی و تجاری کردند.
امارات، بزرگترین شریک تجاری اسرائیل در منطقه
امارات متحده عربی به عنوان نخستین کشوری که به پیمان ننگین موسوم به آبراهام در خصوص عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی پیوست، حجم صادراتش به اراضی اشغالی را طی دو سال اخیر، پنج برابر کرده است؛ طلا، نفت و فولاد بالاترین سهم را در تجارت میان ابوظبی و تلآویو دارد. میزان تجارت دوجانبه بین امارات و اسرائیل به بالاترین حد ممکن رسیده و با وجود اینکه شهروندان اماراتی در سطح ایدئولوژیک مخالف روابط با اسرائیلیها هستند، اما ابوظبی به گسترش مناسبات خود با تلآویو بهویژه در حوزه اقتصاد ادامه میدهد.
چندی پیش سفیر اسرائیل در امارات، یوسی شیلی، از تصویب یک توافق اقتصادی استراتژیک دیگر میان تلآویو و ابوظبی خبر داد که هدف آن تقویت همکاری دوجانبه در زمینه امور گمرکی است. یوسی شیلی در پیامی در حساب کاربری خود در پلتفرم ایکس (توئیتر سابق) نوشت: توافقنامه همکاری و کمک متقابل در امور گمرکی، روابط اقتصادی میان دو کشور اسرائیل و امارات را تقویت کرده و به رشد و همکاری مستمر میان ما کمک خواهد کرد. امارات و اسرائیل در سال ۲۰۲۳ توافقنامهای تحت عنوان شراکت اقتصادی جامع امضا کردند که هماکنون در حال اجراست. این توافق به شرکتهای اماراتی اجازه میدهد به بازار اسرائیل دسترسی یابند. تجارت بیسابقه امارات با اسرائیل در اوج جنگ غزه، موضوعی است که قابل کتمان نیست؛ صادرات میلیارد دلاری در حوزه جواهرات و تجهیزات صنعتی از ابوظبی به تلآویو، خشم طرفداران آرمان فلسطین را به دنبال داشته است.
دادههای رسمی منتشرشده از سوی مرکز آمار اسرائیل، ابعاد بیسابقهای از تجارت میان امارات و اسرائیل را در طول جنگ غزه آشکار میکند. این دادهها که دوره زمانی از اکتبر ۲۰۲۳ (آغاز جنگ) تا فوریه ۲۰۲۵ را پوشش میدهند، نشان میدهد که امارات بیشترین میزان صادرات محصولات با منشأ داخلی را در میان کشورهای عربی به اسرائیل داشته است.
بر اساس تحلیل دادهها، امارات طی این بازه زمانی ۱۳۷۷ نوع محصول با منشأ داخلی را به اسرائیل صادر کرده که این اقلام در ۸۱ دسته کالایی اصلی جای میگیرند. مهمترین گروههای صادراتی شامل جواهرات، اشیای هنری، تجهیزات صنعتی و فلزات خام بودهاند. در صدر این فهرست، صادرات مروارید، سنگهای قیمتی و مصنوعات طلا به ارزش ۵۸۴.۹ میلیون دلار قرار دارد. همچنین صادرات کودهای شیمیایی، مواد غذایی (از جمله میوه و سبزیجات)، نوشیدنیها، سیمان، نمک، گوگرد، دارو، اسباببازی و پوشاک در فهرست کالاهای صادرشده دیده میشود. در مجموع، صادرات محصولات اماراتی با منشأ داخلی به اسرائیل در بازه ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵ به ۱.۲ میلیارد دلار رسید. این میزان در اکتبر ۲۰۲۳ تنها ۳۲.۶ میلیون دلار بود، اما در اکتبر ۲۰۲۴ به ۱۴۸.۴ میلیون دلار رسید و اکنون افزایشی پنج برابری را تجربه میکند. در سوی مقابل، امارات ۷۶۳ نوع کالای اسرائیلی را در همان دوره وارد کرده که ارزش آنها به ۷۳۷ میلیون دلار میرسد. بخش عمده این واردات شامل جواهرات، ابزارهای اپتیکی و پزشکی (به ارزش ۱۵۹.۶ میلیون دلار)، تجهیزات الکترونیکی (۸۰.۲ میلیون دلار) و مواد غذایی و نوشیدنیها (۲۶.۲ میلیون دلار) بوده است. امارات به بزرگترین شریک تجاری عربی اسرائیل در دوره جنگ غزه تبدیل شده است؛ بهطوری که حدود دو سوم کل تجارت اسرائیل با کشورهای عربی شامل مراودات تلآویو و ابوظبی میشود.
اردن، مصر و بحرین، حریص در تجارت با آدمکشها
اردن طی یک سال، حدود ۵۰۰ میلیون دلار صادرات به اراضی اشغالی داشته است؛ دولت اردن، فولاد و برق به اسرائیل میدهد و متقابلاً از قاتلان مردم فلسطین، گاز و آب میگیرد. مصر به عنوان نخستین کشوری که با صهیونیستهای آدمکش صلح کرد، حجم تجارتش با اسرائیل را ۱۶۸ درصد افزایش داده است! این یعنی وقتی دنیا از مظلومیت غزه داد سخن سر میداد، قاهره در حال فاکتور پُر کردن برای صهیونیستها بود! بحرین نیز حجم مراودات تجاریاش با صهیونیستها را ۱۲ هزار درصد بیشتر کرده است؛ آلخلیفه در بحرین، به صهیونیستها آلومینیوم و آهن میدهد تا صنعت بمبسازی و کشتار جمعی اسرائیل دچار وقفه نشود.
ترکیه؛ دوستی پشت پرده با اسرائیل ت
رکیه نیز از غافله تجارت با صهیونیستهای اشغالگر و وحشی جا نمانده است؛ آنکارا در سال حدود هفت میلیارد دلار با تلآویو مراوده مالی و تجاری دارد؛ دولت اردوغان در مقطعی برای تطهیر چهرهاش و به صورت ریاکارانه اعلام کرد که به سبب افزایش جنایات اسرائیل در غزه، مراودات مالیاش با رژیم صهیونیستی را قطع میکند، اما این اعلام دولت ترکیه صرفاً یک شوآف و نمایش بود و حسب مستندات موجود، ترکیه در همان مقطع، از طریق یونان در حال صادرات اجناس و اقلام به اسرائیل بود! متین جیحان، کنشگر سیاسی و روزنامهنگار سرشناس ترکیهای، چندی پیش افشاگری شوکهکنندهای درخصوص مراودات مالی دولت متبوعش با اسرائیل داشت. او گفت: ما همچنان نیاز ارتش اسرائیل به فولاد را تأمین میکنیم، اما در اسناد گمرکی بهدروغ به نام فلسطین ثبت میکنیم. TRT هم بدون شرمندگی گزارش میدهد که بیشترین افزایش در صادرات فولاد به فلسطین بوده است!
افزایش ۳۰۹۳۰ درصدی رخ داده است. سال گذشته مبلغ صادرات ۱۵۶ هزار دلار بوده و امسال به ۶۸ میلیون دلار رسیده است. بهطور خلاصه، تأمین فولاد برای ارتش اسرائیل به مدت یکسال بدون وقفه ادامه داشته است. بدتر از آن، برای پنهانکردن این واقعیت، از فلسطین بهعنوان پوشش استفاده میکنند. اما هنوز کنشگران سیاسی و رسانهای منطقه از شوک افشاگریهای این روزنامهنگار ترکیهای خارج نشده بودند که وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی گفت: اردوغان دوست ماست که در نقش دشمن ظاهر میشود؛ اسرائیل به کمک و لطف اردوغان به بزرگترین دستاوردها دست یافته است! شهریورماه دو سال پیش بود که اردوغان در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل، در پشت درهای بسته با نخستوزیر رژیم صهیونیستی دیدار کرد؛ بنا به نقل رسانههای عبری، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در جریان آن دیدار از کمکهای اطلاعاتی آنکارا به تلآویو قدردانی کرد! اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی نیز در ۱۸ اسفندماه سال ۱۴۰۰ در سفر به آنکارا با اردوغان دیدار کرده بود.
به گزارش آرمان آرا، سردار علیمحمد نائینی معاون روابط عمومی و سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، درباره یاوهگویی وزیر جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران، اظهار داشت: این یاوهگوییها بیشتر جنبه عملیات روانی دارد؛ اما نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران حتی برای یک لحظه نیز از افزایش آمادگیهای دفاعی، غافل نشدهاند.
به نقل از دفاع پرس، سردار نائینی با اشاره به تجربه موفق عملیاتهای «وعده صادق» و نتایج جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، افزود: دشمن تلاش میکند که با ایجاد فضای اضطراب، امنیت روانی جامعه را مختل کند؛ این در حالی است که هم قدرت سخت و هم قدرت نرم ایران را به خوبی آزموده است.
وی با بیان اینکه قدرت سخت ما قدرت پدافندی و آفندی در ابعاد مختلف بود که تمام محاسبات دشمن را در هم شکست، گفت: قدرت نرم جمهوری اسلامی نیز رهبری هوشمندانه، باورهای دینی مردم و وحدت ملی بود که توطئههای دشمن را خنثی کرد.
سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: رژیم صهیونیستی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه مستأصل شد و اگر عملیاتهای موشکی نیروهای مسلح ایران با همان شدت ادامه مییافت، امروز از این رژیم چیزی باقی نمانده بود.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-27 21:30:002025-07-27 21:30:00🚨 واکنش سخنگوی سپاه به حرفهای وزیر جنگ اسرائیل علیه ایران؛ این یاوهگویی ها جنبه عملیات روانی دارد/ در جنگ با ما مستاصل شده بودند
به گزارش آرمان آرا، امیر دریادار شهرام ایرانی فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جمع کارکنان تیپ یکم تکاوران دریایی امام حسین (ع) بندرعباس، با اشاره به تجربیات جنگ ۱۲ روزه تحمیلی و همبستگی ایجادشده میان مردم، اظهار داشت: غیرت ایرانی، حب وطن و ولایتمداری آمیخته با بصیرت مردم از عوامل اصلی پیروزی در جنگ ۱۲روزه است.
به نقل از دفاع مقدس، امیر دریادار ایرانی در ادامه از تکاوران تیپ دریایی امام حسین (ع) بندرعباس بهعنوان سلحشورانی نام برد که از شرقیترین تا غربیترین نقاط دریایی کشور در حوزه مأموریتی خود، خوش درخشیدهاند.
فرمانده نیروی دریایی ارتش افزود: در جنگ تحمیلی ۱۲روزه، شعار «راه ما راه حسین (ع) است» به معنای واقعی کلمه بروز و نمود پیدا کرد و نیروی دریایی راهبردی حیاتی و تعیینکننده با تقدیم چهار شهید مثل همیشه نشان داد که تا پای جان از این آب و خاک مقدس دفاع خواهد کرد.
وی گفت: دشمنان خبیث با اشتباه محاسباتی و راهبردی خود نهتنها نتوانستند میان آحاد ملت تفرقه ایجاد کنند، بلکه با این حمله وحشیانه، انسجام ما در زیر سایه ولایت فقیه و فرماندهی معظم کل قوا بیشتر از قبل شد.
دریادار ایرانی با بیان اینکه کلید موفقیت ما «شور حسینی» و «شعور ایرانی» است، عنوان کرد: همین ۲ واژه مقدس به دفاع مقدس ما ارزش داد و آنچه در این جنگ رقم خورد نیز در تاریخ خواهد ماند.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-27 20:30:002025-07-27 20:30:00🚨 فرمانده نیروی دریایی ارتش از دو واژهای که به جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل ارزش داد/ تعداد شهدای نیروی دریایی ارتش در جنگ اخیر چقدر بود
به گزارش آرمان آرا، امیر دریادار شهرام ایرانی فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جمع کارکنان تیپ یکم تکاوران دریایی امام حسین (ع) بندرعباس، با اشاره به تجربیات جنگ ۱۲ روزه تحمیلی و همبستگی ایجادشده میان مردم، اظهار داشت: غیرت ایرانی، حب وطن و ولایتمداری آمیخته با بصیرت مردم از عوامل اصلی پیروزی در جنگ ۱۲روزه است.
به نقل از دفاع مقدس، امیر دریادار ایرانی در ادامه از تکاوران تیپ دریایی امام حسین (ع) بندرعباس بهعنوان سلحشورانی نام برد که از شرقیترین تا غربیترین نقاط دریایی کشور در حوزه مأموریتی خود، خوش درخشیدهاند.
فرمانده نیروی دریایی ارتش افزود: در جنگ تحمیلی ۱۲روزه، شعار «راه ما راه حسین (ع) است» به معنای واقعی کلمه بروز و نمود پیدا کرد و نیروی دریایی راهبردی حیاتی و تعیینکننده با تقدیم چهار شهید مثل همیشه نشان داد که تا پای جان از این آب و خاک مقدس دفاع خواهد کرد.
وی گفت: دشمنان خبیث با اشتباه محاسباتی و راهبردی خود نهتنها نتوانستند میان آحاد ملت تفرقه ایجاد کنند، بلکه با این حمله وحشیانه، انسجام ما در زیر سایه ولایت فقیه و فرماندهی معظم کل قوا بیشتر از قبل شد.
دریادار ایرانی با بیان اینکه کلید موفقیت ما «شور حسینی» و «شعور ایرانی» است، عنوان کرد: همین ۲ واژه مقدس به دفاع مقدس ما ارزش داد و آنچه در این جنگ رقم خورد نیز در تاریخ خواهد ماند.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-27 20:30:002025-07-27 20:30:00🚨 روایت فرمانده نیروی دریایی ارتش از دو واژهای که به جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل ارزش داد/ تعداد شهدای نیروی دریایی ارتش در جنگ اخیر چقدر بود
خبرگزاری مهر-گروه هنر-عطیه مؤذن؛ هنوز برنامههای تلویزیونی در جنگ ۱۲ روزه در حال پیدا کردن رویکردها و سیاستگذاریهای خود بودند که یک برنامه با نام «لاله خیز» همه همت خود را به کار برد تا یک به یک خانوادههای قربانیان جنگ ۱۲ روزه را وسط همان سوگواریهایشان پیدا کند و به قاب تلویزیون بیاورد. مهم نبود این خانوادهها عزیزشان چه کاره بوده است هرکسی با هر سمتی و از هر قشر و سنی به برنامه آمدند مقابل راحله امینیان نشستند و از عزیزی گفتند که یکباره در جریان یک جنگ تحمیلی ظالمانه پر پر شده است. از شهدای پدافندی و افرادی که یکباره وسط میدان رفتند تا چهرههایی که هیچ گاه فکر نمیکردند یکباره موشکها بر سرشان آوار شود. پسر نوجوانی که برای آزاد شدن پدرش از زندان اوین به آنجا رفت و دیگر برنگشت یا خانوادههایی که یک شب خوابیدند و نیمه شب بی خبر زیر موشکها رفتند. اینها در این یک ماه مهمان برنامه «لاله خیز» و راحله امینیان مجری آن شدند و حالا امینیان از این روایتهای دردناک میگوید.
گفتگوی ما با راحله امینیان را میخوانید:
*این روزها برنامه «لاله خیز» را روی آنتن دارید که تنها برنامه تلویزیون است که صرفاً سراغ خانوادههای شهدا و قربانیان جنگ ۱۲ روزه میرود تا آنها را به مخاطب بشناساند. این برنامه برای خود شما چگونه شکل گرفت؟
سال گذشته هم در جنگی که اسرائیل با لبنان داشت من علاقهمند بودم روایتی از مقاومت زنانه داشته باشم چون معتقد بودم جنگها معمولاً روایتهای مردانه دارند و در این روایتها، بسیاری از وقایع مهم از نگاه زنان نادیده گرفته میشود. به همین دلیل، تصمیم گرفتم روایتی زنانه از جبهه مقاومت ارائه دهم. این تصمیم، سخت و پرخطر بود، چرا که قبل از آتشبس به بیروت رفتم و در منطقه ضاحیه با زنان جبهه مقاومت گفتگو کردم؛ زنانی که همسر، مادر، خواهر یا دختر شهید بودند. هدفم این بود که صدای زنان در این جنگ شنیده شود.
حالا این اتفاق در کشور خودم رقم خورده بود و فکر میکردم که روایت زنانه در طول ۱۲ روز جنگ، کجاست؟ من در تهران بودم و دغدغه ام این بود که این روایت زنانه چگونه میتواند منتقل شود؟ در فضای مجازی تلاش کردم تا حد امکان این روایت را منعکس کنم، هرچند با محدودیتهایی مثل دسترسی کم به دیتا و شرایط خاص جنگ مواجه بودم.
*چرا تصمیم گرفتید در تهران بمانید، پیشنهادی هم داشتید که از تهران خارج شوید؟
بله خیلی زیاد. حقیقت این است که احساس میکردم در شهر و خانه خودم، حتی با وجود بمب و موشک، امنیت بیشتری دارم. از سوی دیگر، این سوال برایم مطرح بود که تا کی باید شهر و زندگیام را ترک کنم؟ اسرائیل را به عنوان یک رژیم جنگطلب میشناسیم و میدانم اگر شروع به جنگ کند به راحتی از مواضع خود کوتاه نمیآید. حتی امروز معتقد هستم در آتشبس نیستیم، بلکه در یک توقف مقطعی جنگ به سر میبریم. طرف مقابل غیرقابلپیشبینی است و همین باعث شد در تهران بمانم. در روزهای پایانی جنگ، قبل از مطرحشدن بحث آتشبس، مدیر گروه تاریخ شبکه یک با من تماس گرفت و گفت قصد دارد روایتی را شروع کند که گفتگو با خانوادههای شهدای اخیر است. با وجود اینکه من در شبکه سه فعالیت داشتم و نیاز به مجوزهای اداری بود، در همان لحظه قبول کردم و گفتم شما اجازه اش را از آقای علی فروغی مدیر شبکه سه بگیرید که او هم در لحظه موافقت کرده بود و گفته بود این کار باید در رسانه انجام شود و کل این پروسه تا شروع ضبط برنامه ۲ روز طول کشید.
یعنی در اوج جنگ و زمانی که خانوادههای شهدا درگیر مراسم تشییع و سوگواری بودند، ما ضبط را آغاز کردیم. برنامه جمعه ضبط شد و شنبه روی آنتن رفت. این شرایط بسیار ویژه بود، چرا که معمولاً برنامههای تولیدی دوران پیشتولید طولانیتری دارند. هماهنگی با خانوادهها در اوج مصیبت، کار بسیار دشواری بود اما توکل کردیم. در اولین ضبط از دوستان در اتاق ضبط خواستیم برای شهدا فاتحه بخوانند. به نظرم خود شهدا دست ما را گرفتند تا خانوادههایشان همکاری کنند.
نشستن و صحبت کردن با خانوادهای که تمام وجودش درد و زخم و دلتنگی است، برای من بسیار سخت بود. من آدم نسبتاً احساسیای هستم. معتقدم مجری حق ندارد روی آنتن احساساتش را بروز دهد اما در این برنامه گاهی از کنترل خارج میشد
*خود اجرای برنامه و گفتگوی بی واسطه با این افراد چقدر چالش داشت؟
نشستن و صحبت کردن با خانوادهای که تمام وجودش درد و زخم و دلتنگی است، برای من بسیار سخت بود. من آدم نسبتاً احساسیای هستم. معتقدم مجری حق ندارد روی آنتن احساساتش را بروز دهد اما در این برنامه گاهی کنترل روی خودم نداشتم و اساساً برنامه را بر پایه تبادل همدردی بنا نهادم. چون کاری که از دست من به عنوان یک هموطن در این برنامه برمیآمد، این بود که گوش شنوای دردها و زخمها و دلتنگیهایشان باشم و با آنها همدردی کنم.
به همین دلیل به همکارانم – تهیهکننده و همه دوستان – گفتم که در این برنامه به همدردی و همدلی خواهم پرداخت. خوشبختانه همه کاملاً دستم را باز گذاشتند و گفتند اجرای برنامه از صفر تا صد با خودم است. البته ما سردبیر داریم اما سردبیرمان بیشتر با سوژه و مهمانها در ارتباط است. در واقع تمام فرآیند ضبط برنامه و کار مجری کاملاً به عهده خودم است. از آنها ممنونم که این آزادی عمل را به من دادند، هرچند مسئولیتم را هم سنگینتر کرد. باید در لحظه هم صحبتها را میشنیدم، هم از دل صحبتها برنامه را مدیریت میکردم و هم احساساتم را کنترل میکردم.
*گاهی در این روزها شنیدن حرفهایی از یکی از خانوادههای قربانیان یا تصاویر و ویدئوهایی که از انفجارها پخش میشد حال خیلیها را دگرگون میکرد. این روایتهای مستقیم از خانوادهها چقدر توانست مخاطب را آگاه کند؟
ما سوژههای عجیب و دردناکی داشتیم. بارها قلبم در این برنامه از شنیدن روایتها سوخته است. طیفهای مختلف مردم، نه فقط افراد متدین و معتقد به نظام، بلکه حتی افراد متفاوتتر هم گاهی بازخورد دادهاند و گفتهاند که «با سوژههای شما خون گریه کردیم». تمام تلاشم این است که برای مخاطبی که ممکن است هنوز شبههای داشته باشد، این موضوع را روشن کنم. مثلاً یکی از شبها سوژه ما پسری بود که برای آزادی پدرش که در زندان بود، برای انجام کارهای اداری به اوین رفته بود و درست زمانی که زندان اوین را موشکباران کردند، به شهادت رسید. با پدر و مادر این شهید گفتگو کردیم. البته ما با خانوادههای شهدای نظامی هم صحبت میکنیم، چون آنها هم هموطنان ما هستند و احترام به آنها وظیفه ماست. اما تلاش میکنیم با حضور خانوادههای شهدای غیرنظامی، شبهات برخی افراد که فکر میکنند فقط نظامیها به شهادت رسیدهاند، برطرف شود. البته با این تصور مشکل دارم چون آنها که نظامی بودند، اتفاقاً فداکاری بیشتری کردند و جانشان را کف دست گرفتند تا از ما دفاع کنند.
این برنامه با همه این شرایط پیش رفت و اقبال بینظیری داشته است. من به عنوان کسی که ۳۰ سال در رسانه ملی کار کرده و در برنامههای پرمخاطب حضور داشتهام، دیدن این استقبال از یک برنامه نوظهور واقعاً برایم شگفتانگیز است.
اتفاقاً با دیدن این برنامه شبهات مشخص شده است و من برایم بسیار مهم بود که در رفع این شبهات نقش داشته باشم و به انسجام و همدلی جامعه کمک کنم *درباره این شبهات به خودتان هم بازخورد دادهاند؟
مستقیم خیر اما در کامنت ها در صفحه مجازی ام نظراتشان را مینویسند مثلاً یک روز دیدم مخاطبی نوشته بود که یک پسر جوان بیگناه امروزی چرا باید اینگونه مظلومانه کشته شود؟ و این نشان میدهد که برای برخی شبهاتی وجود داشته و اتفاقاً با دیدن این برنامه این شبهات مشخص شده است و من برایم بسیار مهم بود که در رفع آنها نقش داشته باشم و به انسجام و همدلی جامعه کمک کنم. این یک کار تیمی است و در تیمی که با آنها کار میکنم، از نظر سنی از همه بزرگترم. بقیه همکارانم همگی جوان هستند و اواخر دهه ۷۰ و ۸۰ متولد شدهاند. این بسیار خوب است که جوانان در تولید این برنامه نقش دارند. برنامه از نظر بصری شکل قابل قبولی دارد، چون چنین برنامهای باید هم از نظر استانداردهای رسانهای و هم از نظر زیباییشناسی حرفی برای گفتن داشته باشد تا در نگاه اول مخاطب را جذب کند. از اینکه میبینم برای این جوانان کیفیت کار مهم است واقعاً لذت میبرم. برای کارگردان برنامه این موضوع بسیار اهمیت دارد و برنامه صرفاً یک گفتگوی ساده دوربینی نیست.
*چقدر شنیدن این روایتها لازم است که ادامه دار باشد و مخاطب را با این زندگیها آشنا کند؟
حتماً لازم است به این افراد ادای احترام شود و بیشتر شناخته شوند. یکی از خانوادههای مهمان برنامه از خانواده شهدای ارتشی بود که درباره زندگی خودش و همسرش تعریف میکرد. این شهید ۱۱ سال نامزد داشت و آن خانم برایش منتظر مانده بود تا او بازنشسته شود. قرار بود بعد از محرم و صفر پس از پایان مشغلههای شغلی، ازدواج کنند اما شهید شده بود. اگر این داستانها گفته نشود، واقعاً بیانصافی است. این زوج زندگی عاشقانهای داشتند. این خانم فقط گریه میکرد و میگفت «نمیدانم چگونه با نبود همسرم کنار بیایم».
*مهمانی بود که زندگیاش برای خود شما عجیب یا تأثرانگیز باشد؟
موردی داشتیم که واقعاً نتوانستم حین اجرا ادامه دهم و خودم برنامه را کات دادم. دختر خانمی بود که پدرش را در ۸ سالگی از دست داده بود، در حدود ۲۲ سالگی با پسری ازدواج کرده بود که زندگی یک سال و نیمهشان آنطور که تعریف میکرد چنان عاشقانه بود که فقط در کتابها و فیلمها دیده میشود. بعد از یک سال و نیم زندگی پر از آرزو و عشق، آقا شهید شده بود. من واقعاً نتوانستم ادامه دهم و کات دادم. همسر شهید آمد و من را بغل کرد و آرامم کرد. مورد دیگر یکی از شهدا بود که کنار سردار سلامی به شهادت رسید. این شهید یک پسر ۱۲ ساله داشت (در کل ۲ فرزند داشت). این پسر هم واقعاً جگرم را خون کرد و قلبم را سوزاند. در تمام مدت صحبتهایش، اشک میریخت و این من را واقعاً تحت تأثیر قرار داد. این روایتها با ایام تاسوعا و عاشورا هم تلاقی داشت و هر یک برایم به مثابه روضه بود.
این پسر نوجوان آنقدر آه میکشید که در حین ضبط به او گفتم «محمدجواد، چرا اینقدر آه میکشی» و وقتی به من گفت «خاله» من میخواستم بمیرم، از شدت تأثر به هم ریخته بودم. این بچه عاقل و مهربان بود و اینگونه در غم پدرش میسوخت.
*شما سالهاست در رسانه هستید و ما خیلی وقتها نتوانستهایم در رسانه به درستی مردم را با این دردها، قربانیان، شهدا و قهرمانان آشنا کنیم؛ اکنون فکر میکنید رسانه چه باید کند؟
فکر میکنم این جنگ ۱۲ روزه در تمام ابعادش یک سیلی به ما زد که باید مراقب باشیم. هر کس در هر جایگاهی – چه در رسانه، چه در مباحث نظامی و امنیتی، چه در میان مردم عادی – باید بیشتر حواسش را جمع کند.
معتقدم در جنگ ۱۲ روزه، عملکرد رسانهای ما قویتر از سالها و جریانات قبلی بود اما باز هم کمکاری کردیم. در این سالها تحت تأثیر چندقطبی شدن جامعه قرار گرفتیم و فقط یک طیف را دیدیم و همه کشور را ندیدیم. خدا را شکر که الان از آن وضعیت عبور کردهایم معتقدم در جنگ ۱۲ روزه، عملکرد رسانهای ما قویتر از سالها و جریانات قبلی بود اما باز هم کمکاری کردیم. در این سالها تحت تأثیر چندقطبی شدن جامعه قرار گرفتیم و فقط یک طیف را دیدیم و همه کشور را ندیدیم. خدا را شکر که الان از آن وضعیت عبور کردهایم. یکی از نگرانیهای جدی من این است که چقدر تلاش میکنیم این همبستگی و یکدلی را حفظ کنیم. متأسفانه هیچوقت قدر موقعیتها را ندانستهایم و این ظلم به کشور است. معتقدم برنامهای مثل «لاله خیز» با آوردن طیفهای مختلف خانمها قدم اول خوبی برداشته است. این اولین و تنها برنامهای است که پس از آتشبس در این حوزه تولید شده است. افتخار ما این است که روایت اول را به دست گرفتیم و خداوند هم کمک کرد. این شروع بسیار خوبی بود اما باید به بخشهای دیگر هم بپردازیم؛ هم شهدا را بیشتر بشناسانیم، هم خانوادههای شهدا را ببینیم، هم با آسیبدیدگان حرف بزنیم و همدردی کنیم و هم آگاهی جامعه را نسبت به جنگ ترکیبی دشمن افزایش دهیم.
ما با یک جنگ ترکیبی مدرن از نظر تکنولوژی مواجه بودیم. باید مردم ما بفهمند که سربازان ما در مقابل چه کسانی ایستادهاند. باید سطح جنگ را برای مردم قابل فهم کنیم. به عنوان کسی که فرزند رسانه است، معتقدم ما هنوز آن سیلی را به خوبی درک نکردهایم. درحالیکه دنیا امروز با ابزار رسانه پیش میرود. مثلاً ترامپ را ببینید از این شخص متنفرم، اما از نظر رسانهای، یک سخنرانی او معادل یک عملیات نظامی اثرگذار است. چرا؟ چون ابزار رسانه را میشناسد. البته خبر دارم که در جنگ ۱۲ روزه خیلی از قرارگاههای رسانهای تشکیل شد و این اتفاق مبارکی است.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-27 18:00:002025-07-27 18:00:00جنگ ۱۲ روزه جگرم را سوزاند؛ با اشک کات میدادم همسر شهید آرامم میکرد
به گزارش آرمان آرا به نقل از الجزیره، نظامیان رژیم صهیونیستی در هفتمین روز سفر کشتی «حنظله» که توسط کمیته بینالمللی شکستن محاصره نوار غزه و با هدف پایان دادن به محاصره چندین ساله این باریکه به راه افتاده بود، بامداد شنبه به آن حمله کردند.
این حمله در حالی رخ داد که کشتی در آبهای بینالمللی بود و نظامیان اشغالگر خدمه کشتی را تهدید کردند که در صورت ادامه حرکت به سمت ساحل غزه، آن را به زور توقیف خواهند کرد.
طبق آخرین تصاویر پخش شده قبل از قطع ارتباط با کشتی حنظله، نظامیان رژیم صهیونیستی در حال مصادره دوربینهای نظارتی و پس از آن متوقف کردن پخش زنده از کشتی مشاهده می شوند.
فعالان حامی فلسطین در کشتی «حنظله» در آخرین بیانیههای خود قبل از توقیف این کشتی، آمادگی کامل خود را برای همه سناریوهای احتمالی اعلام و تأکید کردند که صرف نظر از نتیجه، به مأموریت خود برای شکستن محاصره ادامه خواهند داد.
کمیته بینالمللی شکستن محاصره نوار غزه پیشتر اعلام کرده بود که فعالان حامی فلسطین در کشتی حنظله – از جمله نمایندگان پارلمانهای اروپایی و چهرههای هنری و رسانهای – در صورت توقیف کشتی، دست به اعتصاب غذای نامحدود خواهند زد.
این کمیته توقیف کشتی حنظله در آبهای بینالمللی و خارج از آبهای سرزمینی فلسطین در سواحل غزه را محکوم کرد و آن را «نقض آشکار قوانین بینالمللی دریانوردی» دانست.
دفتر اطلاع رسانی دولتی در نوار غزه در واکنش به حمله به کشتی حنظله، این تجاوز را «دزدی دریایی جدید» توصیف کرد و اشغالگران صهیونیست را مسئول کامل امنیت سرنشینان کشتی دانست و از جامعه بینالمللی و سازمان ملل متحد خواست تا موضعی فوری و قاطع علیه آنچه «تجاوز اسرائیل» توصیف کرد، اتخاذ کنند.
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) حمله رژیم صهیونیستی را به کشتی حنظله به شدت محکوم کرد و آن را «چالشی آشکار در برابر اراده انسانی و افشای ماهیت جعلی رژیم اشغالگر» خواند. این جنبش کابینه نتانیاهو را مسئول امنیت فعالان حامی فلسطین در کشتی حنظله دانست و خواستار ادامه حرکت کاروانهای دریایی تا زمان لغو محاصره نوار غزه شد.
جبهه خلق برای آزادی فلسطین هم این حمله را به شدت محکوم و آن را «دزدی دریایی جدید» توصیف کرد که به سابقه حملات اسرائیل به فعالان بینالمللی افزوده شد. این جبهه از جامعه بینالمللی خواست تا این حادثه را محکوم کرده و تلاشها برای شکستن محاصره تحمیلی غزه را تشدید کند.
جنبش مجاهدین فلسطین در بیانیه ای اعلام کرد: ما حمله وحشیانه نظامیان دشمن صهیونیستی به کشتی حنظله در آبهای بینالمللی را به شدت محکوم میکنیم. ما دشمن صهیونیستی را مسئول کامل جان سرنشینان کشتی حنظله میدانیم که آشکارا آنها را ربوده است. حمله رژیم صهیونیستی به کشتی حنظله، ماهیت مجرمانه و تجاوزکارانه این رژیم را آشکار کرد، تجاوزی که هر انسان آزاده و با وجدانی را در جهان هدف قرار میدهد. ما شجاعت فعالان کشتی حنظله را ستایش میکنیم و از جامعه بینالمللی میخواهیم که مسئولیتهای خود را در قبال جان آنها بر عهده بگیرد.
«آن رایت» عضو کمیته راهبری ناوگان آزادی برای شکستن محاصره نوار غزه گفت: اسرائیل هیچ اختیار قانونی برای بازداشت غیرنظامیان بینالمللی در کشتی حنظله ندارد. این یک موضوع داخلی اسرائیل نیست. اینها اتباع خارجی هستند که تحت قوانین بینالمللی و در آبهای بینالمللی فعالیت میکنند. بازداشت آنها خودسرانه و غیرقانونی است و باید فوراً پایان یابد.
کشتی حنظله حامل ۲۱ فعال بینالمللی از ملیتهای مختلف است که تلاشی جدید برای شکستن محاصره غزه است که بیش از ۱۷ سال ادامه دارد.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-27 05:53:002025-07-27 05:53:00محکومیت گسترده راهزنی دریایی رژیم صهیونیستی در حمله به کشتی «حنظله»
به گزارش آرمان آرا، نشریه آمریکایی فارنپالیسی اذعان کرد: آمریکا و اسرائیل میدانند که بیشتر ذخایر اورانیوم با غنای بالای ایران از حملات جان سالم به در برده است.
این نشریه در ادامه عنوان کرد: اگر آمریکا میتوانست سانتریفیوژها و ذخایر اورانیوم ایران را نابود کند، حتماً این کار را میکرد. کاری که واشنگتن انجام داد این بود که محدودیت تواناییاش برای تخریب تأسیسات موجود در اعماق زمین به ایران را نشان داد.
فارنپالیسی همچنین اعلام کرد: اگر ایران تصمیم به ساخت بمب بگیرد، هیچ مانع فنیای در برابر آن قرار ندارد. ایرانیها این بار میتوانند در تأسیساتی کوچک و ناشناس در اعماق کوهها با چیزی کمتر از ۲۰۰ سانتریفیوژ، اورانیوم ۶۰ درصد خود را به ۹۰ درصد تبدیل کنند.
در پایان این گزارش نیز آمده است: در حال حاضر، آنچه باقی مانده، دیپلماسی است؛ به امید اینکه موفقتر از اقدام نظامی باشد.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-26 22:05:002025-07-26 22:05:00آمریکا ناتوانیاش در تخریب تأسیسات زیرزمینی ایران را نشان داد
به گزارش آرمان آرا، سردار احمدرضا رادان فرمانده کل انتظامی کشور و سردار بهمن کارگر رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت با حضور در منزل سپهبد شهید علی شادمانی فرمانده فقید قرارگاه مرکزی حضرت خاتمالانبیا (ص) با خانواده این شهید والامقام دیدار و گفتوگو کردند.
به نقل از دفاع مقدس، فرمانده کل انتظامی کشور در این دیدار ضمن ادای احترام به مقام شامخ شهدا، حضور در محضر خانواده شهدا را توفیقی بزرگ دانست و اظهار داشت: شهید شادمانی فردی متواضع، دلسوز و منصف بود و بهگونهای رفتار میکرد که ما حس نمیکردیم ایشان مسئولیتی در قرارگاه مرکزی حضرت خاتمالانبیاء (ص) دارد.
سردار رادان در ادامه به آخرین تماس تلفنی خود با شهید شادمانی اشاره کرد و گفت: آخرین تماس تلفنی ما یک روز پس از شهادت سپهبد رشید بود؛ شهید شادمانی در آخرین مکالمهای که با هم داشتیم به من گفت که ما دو جنگ بزرگ در پیش رو داریم؛ یکی جنگی است که دشمن به راه انداخته و مشغول مقابله با آن هستیم و دیگری هم احتمالاً جنگ داخلی است؛ حواستان باشد که مدیریت این جنگ (آشوبهای داخلی) با شماست. در واقع این شهید عزیز میخواست ما را در زمینه مقابله با توطئههای دشمنان آگاه کند و روحیه بدهد.
فرمانده کل انتظامی کشور در بخش دیگر سخنان خود با بیان اینکه شهدای ما تکرارنشدنی هستند، تاکید کرد: شهدای ما رفتند تا پیروزی ما را در مقابل ارتش رژیم صهیونی در درگاه خدای متعال شفاعت کنند.
سردار رادان در ادامه به ادعای شکستناپذیری دشمن صهیونی اشاره و بیان کرد: نیروهای مسلح ما ضمن تحمیل شکست به صهیونها، در مقابل لفاظیهای ترامپ نیز پایگاه آمریکاییها را در قطر با همان راهبردی که سرداران شهید باقری، سلامی و رشید آموزش داده بودند، مورد اصابت قرار دادند.
وی پیروزی ملت ایران در دفاع مقدس ۱۲ روزه را به برکت خون و جانفشانی شهدا دانست و گفت: شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، همچون شهدای کربلا ملکوتی شدند و خانواده شهدا نیز ماندند تا یادگاران کربلا باشند و این صحنهها را روایت کنند.
سردار رادان با اشاره به اینکه آمریکا و اسرائیل بدترین و شقیترین رژیمها در جهان هستند، افزود: قطعاً بدتر و کثیفتر از آنان نداریم؛ ما با دشمنی کینهتوز مواجهیم که از شهدای ما همچون باقری، رشید، سلامی، حاجیزاده و سایر شهدا کینه داشت.
فرمانده کل انتظامی کشور با تاکید بر اینکه شهادت حق مسلّم سردار شادمانی بود، عنوان کرد: درست است که فقدان شهید شادمانی سخت و جانگداز است؛ اما خداوند مزد خوبی برای ایشان در نظر گرفت که «شهادت در راه وطن» بود.
رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت نیز در این دیدار، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدا بهویژه شهدای جنگ تحمیلی اخیر، به نقش سپهبد شهید شادمانی در دوران دفاع مقدس و مقابله با ضدانقلاب اشاره کرد و اظهار داشت: شهید شادمانی همواره با اقتدار و پرتوان در میدان حاضر میشد و در تشکیل تیپ ۳۲ انصارالحسین هم نقش مهمی ایفا کرد؛ این شهید والامقام در مقابله با ضدانقلاب نیز نقش مؤثری داشت.
پسر شهید شادمانی نیز در این دیدار با اشاره به اینکه امید است خونهای ریختهشده موجب بازگشایی مسیر مهدویت شود، تصریح کرد: خدا را شکر میکنیم که «خانواده شهید» هستیم و این عنوان موجب افتخار ما و سرافرازی و عزت میهن است.
وی با بیان اینکه فراجا همواره در خط مقدم مقابله با توطئههای استکبار بوده است، افزود: یکی از دغدغههای پدرم اقتدار نیروی انتظامی بود؛ چراکه در چند سال اخیر دشمن تلاش میکرد تا اقتدار فراجا را زیر سوال ببرد.
در ادامه این دیدار، همسر شهید شادمانی نیز با اشاره به اینکه این شهید والامقام بسیار به بیتالمال اهمیت میداد و بسیار سادهزیست بود، اظهار داشت: من از زندگی با ایشان هزار صفحه خاطره نوشتهام و حقیقتاً سلوک ایشان ویژه است.
وی گفت: شهید شادمانی در پاوه با «کومله»، «دموکرات» و تروریستها در نبرد و برای حضور در خط مقدم پیشقدم بود. او همواره در میدان حضور داشت تا جوانان کمتری به شهادت برسند.
همسر شهید شادمانی در پایان به وصیتنامه این شهید اشاره و خاطرنشان کرد: شهید شادمانی وصیت کرده بود که در همدان تشییع شود که الحمدلله این مراسم با حضور پرشور همدانیها صورت گرفت.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-26 18:25:002025-07-26 18:25:00🚨 دیدار فرمانده فراجا با خانواده شهید شادمانی/ خاطره رادان درباره آخرین صحبت با فرمانده قرارگاه مرکزی خانم النبیاء چه بود + تصاویر
به گزارش آرمان آرا، شبکه خبری الجزیره در گزارشی به بررسی پروسه دریافت کمکهای غذایی از مراکز آمریکایی-صهیونیستی در غزه اشاره کرده و سختیهای این اتفاق برای مردم را برشمرده است.
الجزیره مینویسد: مردم غزه به اندازهای گرسنه هستند که برای دریافت لقمهای نان هر خطری را به جان میخرند. یکی از تنها مسیرهای باقیمانده برای رسیدن به یک کیسه آرد در غزه از طریق گذرگاههایی است که آنها را به مؤسسه به اصطلاح بشردوستانه آمریکایی و اسرائیلی میرساند؛ جایی که در دام دشمن گرفتار میشوند و اغلب به جای کمک، پای خود را در کشتارگاه میگذارند.
آژانس خبری «سند» وابسته به شبکه الجزیره تصاویر ماهوارهای تاریخ ۱۳ جولای را مورد بررسی قرار داد که مرکز توزیع کمکهای انسانی در منطقه شاکوش در جنوب نوار غزه را نشان میدهد، جایی که انسانهای گرسنه برای دریافت کمک به آنجا میروند، ولی بسیاری از آنها شهید یا زخمی روی دستهای مردم به مناطق خود بر میگردند.
دسترسی مردم به مرکز غذایی
رسیدن به این منطقه کار آسانی نیست و استفاده از گاری یا خودرو برای افراد گرسنه تا نقطهای مشخص امکانپذیر است و در این مرحله باید پیاده شده و مسافت یک و نیم کیلومتری را پیاده طی کنند. بسیاری از آنها چندین ساعت و یا چندین روز قبل از موعد کمکها به محل مورد نظر میرسند.
الجوره کجاست؟
مردم منتظر در بیابان برای اینکه از گرما و انتظار طولانی فرار کنند، به سمت الجوره میروند. این نام مربوط به حفرهای شنی بین تپهها در فاصله ۵۶۰ متری بعد از مانع اسرائیلی است. آنها برای در امان بودن از تیراندازیهای دشمن در این ناحیه منتظر میمانند تا نشانه شروع کمکهای انسانی شلیک شود.
شدت درجه حرارت هوا و طولانی بودن مدت انتظار، دردسرهای زیادی برای خانوادههای گرسنه ایجاد میکند. خانوادهها گاهاً برای اینکه بتوانند کیسهای آرد تأمین کنند، باید ۱۲ تا ۲۴ ساعت قبل از توزیع کمکها در این محل حضور داشته باشند و نوبت بگیرند.
آغاز فرآیند توزیع
هنگامی که نشانه آغاز توزیع کمکها از طریق پهپادهای اسرائیلی اعلام میشود، باید افراد به سمت مراکز توزیع کمکها حرکت کنند. البته این مسیر همواره پر از خطر است و ممکن است مردم مورد هدف تیراندازان رژیم صهیونیستی قرار بگیرند. ارتش اشغالگر صهیونیستی شهر رفح را به صورت کامل تحت کنترل خود گرفته و آن را با ایست و بازرسیها و تجهیزات خود پر کرده و موقعیتهایی برای تیراندازی و پرواز پهپادها در آن فراهم کرده است.
شاهدان عینی گزارش میدهند که مردم غزه حتی در زمان انتظار برای صدور مجوز جهت آغاز فرایند توزیع نیز مورد حمله صهیونیستها قرار میگیرند. در روز ۱۴ جولای گذشته رژیم صهیونیستی به سمت انبوهی از مردم در منطقه الجوره قبل از نزدیک شدن به مناطق توزیع مورد حمله قرار گرفتند. در روز ۱۲ جولای نیز ۳۴ نفر در انتظار برای دریافت کمکهای انسانی شهید شدند.
آیا حضور در این مرکز برای مردم امن است؟
حضور در مرکز توزیع کمکها نیز برای مردم غزه امنیت آفرین نیست، تصاویر زیادی وجود دارد که نشان میدهد نظامیان صهیونیست در هنگام نزدیک شدن به مرکز، علیه فلسطینیان از گاز فلفل استفاده کردهاند.
نحوه دریافت کمکهای غذایی
«مهند قشطه» روزنامه نگار مهاجر شرایط توزیع این کمکها را بسیار با هرج و مرج توصیف میکند و میگوید که هیچ هماهنگی و برنامهریزی و جدول زمانی مشخصی در این زمینه وجود ندارد. به همین علت مردم به سمت میزهایی که کمکها روی هم ریخته شدهاند، هجوم میآورند و گاه برای دریافت کمکهای بیشتر با یکدیگر درگیر میشوند.
بسیاری از مردم به علت درخواستهای زیاد و کمبود کمکها و فقدان نظم خاص در روند توزیع دست خالی برمیگردند و کسانی که آرد دریافت میکنند مجبور هستند از همین مسیر بازگردند، جایی که هزاران گرسنه برای رسیدن به غذا منتظر هستند و ممکن است درگیریهایی میان آنها ایجاد شود.
قربانیان کمکهای غذایی
وزارت بهداشت فلسطین در بیانیهای اعلام کرده است که تنها طی ۲۴ ساعت گذشته ۳۱ فلسطینی در روند توزیع کمکها به شهادت رسیده و بیش از ۱۰۷ نفر دیگر زخمی شدهاند. به این ترتیب تعداد قربانیان روند امدادرسانی در غزه به ۹۲۲ شهید و ۵۸۶۱ مجروح رسیده است.
در ۱۶ جولای گذشته نیز دست کم ۲۱ فلسطینی در نتیجه فشار ناشی از تلاش برای دریافت محمولههای غذایی جان خود را از دست دادهاند.
گزارش سازمان ملل متحد نشان میدهد که از هر ۵ ساکن غزه دست کم یک نفر با خطر گرسنگی مفرط مواجه است و ۹۳ درصد از ساکنان غزه از کمبود شدید غذا رنج میبرند.
چرا روند توزیع کمکها به کشتارگاه تبدیل شده است؟
رژیم صهیونیستی که برای ورود کمکهای انسانی تحت فشارهای بینالمللی قرار دارد، پیشنهاد تأسیس مؤسسه بشردوستانه غزه را مطرح کرده تا بتواند آژانسهای سازمان ملل متحد و ارگانهای بین المللی را دور بزند.
سازمان ملل و مؤسسات بشردوستانه این طرح اسرائیل را نقض مبانی اساسی انسانیت قلمداد کرده و معتقدند که این نحوه کمک رسانی، تنها در راستای اهداف سیاسی و نظامی انجام میشود و آنها گرسنگی را به ابزاری برای تسلیم مردم غزه تبدیل کردهاند.
«تام فلیچر» رئیس امور انسانی سازمان ملل متحد در گزارش خود در شورای امنیت اعلام کرد که این مؤسسه کمکهای انسانی را تنها به یک بخش از غزه اختصاص داده و باقی مناطق را رها کرده است. وی تاکید کرد که این پروژه تنها یک سرپوش برای خشونت و مهاجرت دادن بیشتر مردم غزه است.
بسیاری از سازمانهای بشردوستانه و حقوقی در بیانیههای مختلف «مؤسسه بشردوستانه غزه» را پروژهای میدانند که مدیریت آن در اختیار عناصر امنیتی و نظامی غربی قرار دارد که اهداف سیاسی را با هماهنگی کابینه رژیم صهیونیستی دنبال میکنند.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-26 13:15:002025-07-26 13:15:00تبدیل مراکز توزیع غذا در غزه به «تلههای مرگ»؛ جنایت زیر چتر حقوق بشر
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل، حسن شکوهی نسب: آمریکا چند روز پیش رسماً اعلام کرد که از یونسکو به عنوان سازمان فرهنگی و آموزشی سازمان ملل متحد، خارج شدهاست؛ این سومین باری است که آمریکا با بیاعتنایی به تعهدات بینالمللی، چنین نهادی را ترک میکند.
از نگاه ناظران، این تصمیم نه یک اقدام مقطعی بلکه بخشی از سیاست دیرینه واشنگتن در جهت بیاثر کردن نهادهای جهانی است که خود در شکلگیریشان نقش محوری داشته، اما هر زمان که این سازمانها برخلاف منافع سیاسی یا منویات متحد استراتژیکش یعنی رژیم اشغالگر صهیونیستی عمل کنند، آمریکا بهسرعت راه انکار، تهدید یا خروج را در پیش میگیرد.
آمریکا در توجیه این خروج، یونسکو را به «تعصب ضد اسرائیلی»، «نفوذ چین» و «اشاعه ارزشهای افراطی فرهنگی» متهم کرده است. واقعیت اما آن است که یونسکو، با تأکید بر عدالت فرهنگی، حفاظت از میراث مردم تحت اشغال و دفاع از حقوق تاریخی فلسطینیان، بارها مانع مصادره فرهنگی و جعل تاریخ توسط رژیم صهیونیستی شده و همین مسئله خشم کاخ سفید را برانگیخته است. بنابراین خروج آمریکا، بار دیگر نشان داد که هر جا پای حقوق ملتهای مظلوم در میان باشد، منافع تلآویو و لابیهای حامی آن بر تمامی اصول و تعهدات بینالمللی آمریکا اولویت مییابد.
این اقدام با واکنشهای گستردهای همراه شد. رژیم صهیونیستی، مطابق معمول، از این خروج استقبال کرد و آن را «پیروزی اخلاقی» خواند؛ اما در مقابل، نهادهای بینالمللی، دولتها و کارشناسان مستقل، این تصمیم را نشانهای از انزوای اخلاقی آمریکا دانستهاند. یونسکو نیز ضمن ابراز تأسف، بر تداوم مأموریت خود در دفاع از فرهنگ، آموزش، صلح و میراث جهانی تأکید کرد. آنچه بیش از همه آشکار شد، نه صرفاً خروج یک کشور، بلکه تلاش سازمانیافته بازیگران سلطهگر برای بیاعتبارسازی نهادهایی است که هنوز صدای مظلومان را بازتاب میدهند.
از شورای حقوق بشر تا یونسکو: هزینه گریز از تعهدات جهانی
این نخستینبار نیست که ایالات متحده، در مواجهه با ساختارهای بینالمللی که منافع انحصاریاش را تضمین نمیکنند، تصمیم به ترک آنها میگیرد. در سال ۲۰۱۸، دولت ترامپ از شورای حقوق بشر سازمان ملل خارج شد، با این ادعا که شورا رویکردی «جانبدارانه» علیه رژیم اسرائیل دارد؛ شورایی که بهرغم ضعفهای اجرایی، یکی از معدود نهادهایی بود که نقض مکرر حقوق فلسطینیان توسط رژیم اشغالگر را مستندسازی و محکوم میکرد.
همچنین در سال ۲۰۲۰، آمریکا به بهانه ناکارآمدی سازمان جهانی بهداشت (WHO) در مدیریت بحران کرونا، آن نهاد را ترک کرد؛ تصمیمی که نهتنها واکنش تند متخصصان سلامت را برانگیخت، بلکه موقعیت رهبری جهانی واشنگتن در حوزه سلامت عمومی را تضعیف کرد.
خروج از توافق اقلیمی پاریس نیز نمونهای دیگر از انکار تعهدات جهانی در حوزه بقا و محیط زیست بود. اکنون نیز خروج از یونسکو، ادامه همان خط سیر است؛ خط سیر تخریب سازوکارهای چندجانبهگرایانه که بهجای منافع سیاسی آمریکا و متحدانش، دغدغههای جهانی را نمایندگی میکنند.
از نظر اقتصادی، خروج آمریکا از یونسکو به معنای از دست دادن تأثیر مستقیم بر توزیع بودجهها، پروژهها و اولویتهای اجرایی سازمان است. در گذشته، کمک مالی آمریکا به یونسکو سهم قابل توجهی (حدود ۲۲ درصد) از بودجه کل این سازمان را تشکیل میداد. با توقف این کمکها، نه تنها نفوذ آمریکا در تعیین جهتگیریهای یونسکو کاهش یافته، بلکه این خلأ به نفع کشورهایی چون چین و روسیه پر شده است که اکنون سهم بیشتری در تدوین استانداردهای آموزشی، فرهنگی و دیجیتال جهانی دارند. چنین روندی در بلندمدت تضعیف موقعیت تجاری، علمی و فرهنگی نهادهای آمریکایی را به دنبال خواهد داشت، چراکه دسترسی مستقیم به چارچوبهای یونسکو در حوزههایی مانند ثبت میراث جهانی، آموزش هوش مصنوعی، حقوق دیجیتال و اخلاق رسانهای برای ایالات متحده محدود خواهد شد.
در بُعد سیاسی و دیپلماتیک، این تصمیم یک ضربه نمادین و عملی به تصویر جهانی آمریکا بهعنوان کشور مدعی مدافع دموکراسی، فرهنگ و حقوق بشر وارد میکند. خروج از یونسکو به جهان این پیام را مخابره میکند که ایالات متحده، تنها زمانی به همکاری بینالمللی پایبند است که منافع خاص خود و متحدش رژیم صهیونیستی تضمین شود. اینگونه اقدامات، به باور بسیاری از دیپلماتها، آمریکا را در عرصه روابط چندجانبه منزویتر کرده و دست کشورهای در حال توسعه و رقیبان استراتژیک را برای طرحریزی نظم جدید جهانی باز گذاشته است. افزون بر آن، کشورهای اروپایی و متحدان سنتی آمریکا نیز نسبت به این قاعدهگریزیهای مکرر، ابراز نگرانی کردهاند؛ زیرا انسجام نهادهای بینالمللی نیازمند رفتار پیشبینیپذیر و مسئولانه از سوی قدرتهای بزرگ است.
از لحاظ عملکردی، نهادهای دانشگاهی، پژوهشی، فرهنگی و هنری ایالات متحده بهشدت از تصمیم دولت فدرال متأثر خواهند شد. بسیاری از پروژههای مشترک با یونسکو در زمینههای آموزش، میراث جهانی، علوم اجتماعی، سواد رسانهای، حفاظت از زبانهای در حال انقراض و هوش مصنوعی اکنون در معرض تعلیق یا توقف قرار میگیرند. همچنین، دانشگاهها و مؤسسات آمریکایی دیگر قادر به مشارکت مستقیم در برنامههای بلندمدت علمی-فرهنگی یونسکو نخواهند بود، که این امر نه تنها از منظر تبادل علمی، بلکه از حیث دیپلماسی نرم، هزینههای جبرانناپذیری دارد.
از نظر نمادین نیز این خروج بار معنایی عمیقی دارد. یونسکو نماد صلح فرهنگی، آموزش برای همزیستی و گفتوگوی تمدنهاست. خروج از آن، بهویژه در دورانی که جهان با فجایع بشری همچون نسلکشی در غزه، قحطی و جنگ فرهنگی-اطلاعاتی مواجه است، نشانهای است از بیاعتنایی کامل آمریکا به اصول انسانمحور تعامل جهانی. این تصمیم، همصدا با سکوت مرگبار دیگر نهادهای بینالمللی در قبال کشتار و گرسنگی مردم فلسطین، اعتبار ساختارهای جهانی را بیش از پیش زیر سوال برده و این پرسش اساسی را تقویت میکند که آیا نظم بینالملل کنونی ابزار عدالت است یا تنها ابزار قدرت تلقی میشود؟
آمریکا و رژیم صهیونیستی در قلب فاجعه تمامعیار انسانی
در حالی که رژیم صهیونیستی با حمایت آشکار و بیقید و شرط ایالات متحده، سیاست نسلکشی تدریجی و گرسنهسازی سیستماتیک مردم غزه را دنبال میکند، تصمیم ترامپ برای خروج دوباره آمریکا از یونسکو معنایی فراتر از یک اقدام سیاسی دارد؛ این خروج، نوعی «قطع ارتباط عامدانه» با آخرین نهادهای جهانی مدافع انسانیت و صدای مظلومان جهان است.
یونسکو نهادی بود که میتوانست روایتگر جنایتهای فرهنگی، آموزشی و انسانی در غزه باشد: از بمباران مدارس و دانشگاهها گرفته تا تخریب میراث تاریخی و سلب حق آموزش از نسلهای فلسطینی. اما آمریکا با ترک این سازمان، آخرین دریچه مشروعیتبخش به حقوق فرهنگی فلسطینیان را نیز بست.
همزمان با این تصمیم، آمار قربانیان گرسنگی در غزه به سطحی بیسابقه رسیده است. بر اساس تازهترین گزارش سازمان جهانی بهداشت، از آغاز سال ۲۰۲۵ تاکنون دستکم ۲۱ کودک زیر پنج سال به دلیل سوءتغذیه جان خود را از دست دادهاند. در ۲۴ ساعت منتهی به ۲ مرداد ۱۴۰۴، ۱۵ فلسطینی دیگر از جمله چند کودک خردسال بر اثر قحطی جان سپردهاند. آمار رسمی قربانیان گرسنگی از ۱۰۰ نفر فراتر رفته و هماکنون بیش از ۹۰ هزار زن و کودک به سوءتغذیه حاد مبتلا هستند. مراکز درمانی نیز بهدلیل محاصره و حملات مستمر، امکان رسیدگی کافی ندارند. نهادهای امدادی بینالمللی، از جمله پزشکان بدون مرز و آکسفام، این بحران را «فاجعهای تمامعیار و ساخته دست بشر» توصیف کردهاند.
در چنین شرایطی، خروج آمریکا از یونسکو صرفاً یک اختلاف سیاسی یا فرهنگی نیست؛ بلکه مشارکت در خفهکردن صدای مقاومت نرم جهانی است. هنگامی که نهاد حافظ آموزش، فرهنگ و حقوق بشر در جهان – آنهم نهادی که خود آمریکا یکی از بانیانش بوده – از سوی واشنگتن کنار گذاشته میشود، معنایش این است که هیچ سازوکار رسمی نباید در برابر جنایاتی مانند گرسنه نگهداشتن یک ملت، ثبت تخریب میراث ملی یک سرزمین اشغالی یا حتی آموزش ندادن به کودکان فلسطینی، ایستادگی کند. این تصمیم، در کنار سکوت نهادهای دیگر، هشداری آشکار درباره فروپاشی وجدان جمعی جهانی است.
اگر این روند ادامه یابد و جامعه جهانی همچنان در برابر جنایتهایی چون گرسنگی دادن آگاهانه و حذف فرهنگی مردم غزه سکوت کند، نهتنها نهادهایی چون یونسکو عملاً بیاعتبار خواهند شد، بلکه نظم حقوقی و انسانی بینالملل نیز با خطر فروپاشی کامل روبرو خواهد بود.
امروز، خروج آمریکا از یونسکو نهفقط یک اعلام موضع سیاسی، بلکه یک بیانیه جهانی است مبنی بر اینکه قدرت، حقیقت را حذف میکند؛ در این میان، اولین قربانی، کودکی است که با شکم گرسنه، کتاب مدرسهای در دست دارد که دیگر نهکسی آن را چاپ میکند، نه کسی آن را میبیند و نه نهادی هست که از آن دفاع کند.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-26 08:05:002025-07-26 08:05:00خروج آمریکا از یونسکو هنگام قحطی غزه؛ پروژه مهار روایت و انکار جنایت
به گزارش آرمان آرا به نقل از شبکه المسیره، نیروهای مسلح یمن اعلام کرد که یک عملیات نظامی ویژه علیه یک هدف حساس متعلق به دشمن صهیونیستی در منطقه بئرالسبع با موشک هایپیرسونیک فلسطین ۲ انجام داده است.
در ادامه بیانیه نیروهای مسلح یمن آمده است: همچنین نیروی پهپادی یمن دست به سه عملیات نظامی زد که در جریان آن سه هدف حیاتی در مناطق امالرشراش، عسقلان و الخضیره در جنوب حیفا اشغالی هدف قرار گرفت.
نیروهای مسلح یمن اعلام کردند که این سلسله عملیات نظامی با موفقیت به اهداف تعیین شده اصابت کرده است.
در ادامه بیانیه یمنیها آمده است که به یاری خداوند در حال بررسی گزینههای بیشتر برای تشدید و گسترش پاسخهای نظامی است تا به توقف جنگ، محاصره و نسلکشی وحشیانهای که با مشارکت مستقیم آمریکا علیه مردم مظلوم غزه در جریان است؛ کمک کنند.
یمنیها در ادامه در این بیانیه تأکید کردند: موضع ما ثابت و غیرقابل بازگشت است و حمایت از ملت فلسطین را تا تحقق عدالت فارغ از هرگونه پیامد آن ادامه خواهیم داد.
نیروهای مسلح یمن در پایان تأکید کردند: عملیات ما تنها زمانی متوقف خواهد شد که جنگ غزه پایان یابد و محاصره کامل آن شکسته شود.
حمله موشکی دوباره یمینیها به اسرائیل
رسانههای اسرائیلی اعلام کردند که یک موشک شلیک شده از یمن به سوی اسرائیل را رصد کردهاند.
بر اساس گزارش این رسانهها، آژیر هشدار شلیک موشک در منطقه «بیت المیت» و الخلیل به صدا در آمده است.
راهپیمایی میلیونی بیسابقه در یمن در حمایت از غزه
شبکه یمنی المسیره گزارش داد که میدان السبعین واقع در صنعا دیروز شاهد برگزاری یک راهپیمایی میلیونی بی سابقه در حمایت از مردم مظلوم غزه بوده است.
در بیانیه پایانی این راهپیمایی آمده است که مردم یمن از سخنان عبدالملک الحوثی رهبر جنبش انصارالله مبنی بر بررسی گزینههای بیشتری علیه رژیم صهیونیستی حمایت میکند.
شرکت کنندگان در این راهپیمایی تاکید کردند که آمریکا و رژیم صهیونیستی مسئول نسل کشی مردم فلسطین و رژیمهای عربی با سکوتشان شریک این جنایت هستند.
آنها بار دیگر بر موضع رسمی و مردمی کشورشان در حمایت از غزه و فلسطین تاکید کردند.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-26 00:27:002025-07-26 00:27:00حملات موشکی و پهپادی یمنیها به ۴ هدف حساس اسرائیل
به گزارش آرمان آرا، سید رضا صالحی امیری وزیر میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری در گفتگوی ویژه خبری درباره وضعیت گردشگری در پساجنگ گفت: دشمن با انجام جنگ ترکیبی با پشتوانه آمریکا و ناتو تصمیم داشت که نظام جمهوری اسلامی را دچار تغییر کند. ما از لفظ اسرائیل زیاد استفاده میکنیم. این جنگ، جنگ ناتو با ایران در جغرافیای اسرائیل بود.
وی گفت: آن چیزی که امروز باید به عنوان ملت ایران احساس غرور داشته باشیم این است که دشمن در تغییر نظام اسلامی ناموفق بود. این جنگ دستاورد همدلی و همکاری مردم را داشت.
صالحی امیری درباره اینکه وزارت میراث فرهنگی درباره گفتههای رئیس آژانس اتمی در باره قرار گرفتن اورانیوم غنی شده زیر آثار باستانی چه واکنشی داشت گفت: ما به دنبال این بودیم که این موضوع را به لحاظ حقوقی و بین المللی پیگیری کنیم اما متوجه شدیم خبرنگار با طرح سوالی این موضوع را مطرح کرد و او در این باره پاسخ مثبتی نداد پس ما مستندی مبنی بر اینکه رئیس آژانس چنین چیزی گفته باشد پیدا نکردیم.
وی درباره آسیب جنگ حوزه گردشگری و میراث فرهنگی در زمان جنگ گفت: باید سه مفهوم جذابیت امنیت و زیر ساخت را بررسی کنیم. ایران جزو کشورهای هدف گردشگری است. هر گاه امنیت دستخوش پدیده داخلی و خارجی میشود گردشگری افت میکند ما در ماه فروردین ۴۸ درصد در حوزه ورود گردشگر نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد داشتیم اما در اردیبهشت و خرداد ماه با افول گردشگر مواجه شدیم. این موضوع به دلیل امنیت روانی بود که بوجود آمد. چون از اردیبهشت زمزمههای جنگ مطرح بود. وقتی با کاهش گردشگر مواجه میشویم یعنی اقامتگاهها، صنایع دستی و اژانسهای مسافرتی دچار چالش میشوند امروز در مرکز چالش هستیم. با این وجود جلسات سنگینی با تشکلهای بخش خصوصی داریم که وضعیت احیا شود.
وی درباره اقدامات برای احیای گردشگری داخلی و خارجی گفت: برای اینکه بتوانیم تعداد گردشگران ورودی را به ۱۵ میلیون نفر برسیم، در ۱۴۰۴ برای ورود بالای ۹ میلیون نفر برنامه ریزی کرده بودیم. رئیس جمهور به ارمنستان، گرجستان، مصر، ترکیه، تاجیکستان و کشورهای دیگر رفت تا گردشگری ورودی رونق گیرد. با مصر توافق شد تا این روابط شکل بگیرد. تنها مانع که تابلوی خیابان خالد اسلامبولی بود که تغییر پیدا کرد. در حال حرکت برای تبادل گردشگر بین دو کشور بودیم که جنگ شد.
صالحی امیری گفت: هر سال سه و نیم میلیون گردشگری زیارتی از عراق داریم با وزیر گردشگری عراق در این زمینه صحبت شد که این آمار افزایش پیدا کند. ۵۰ درصد ظرفیت گردشگری ما مذهبی است.
وی افزود: دو استراتژی با ۱۴ راهکار برای احیای گردشگری در پسا جنگ پیش بینی شد. یکی از آنها احیای گردشگری خارجی است. اگر این کار انجام نشود، اشتغال مستقیم یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر تحت تأثیر جدی قرار میگیرد و این نگران کننده است.
وزیر میراث فرهنگی گفت: ما میتوانستیم با ورود ده میلیون گردشگر ۱۰ میلیون دلار درآمد داشته باشیم. از این رقم دو میلیون دلار برای گردشگری سلامت است. در گردشگری خارجی استراتژی اصلی را امسال در گردشگری زیارتی گذاشتیم. یعنی میتوانیم ورود گردشگر از عراق عربستان، کویت و آذربایجان را مجدد احیا کنیم چون ۵۰ درصد ظرفیت گردشگری ورودی ماست و مردم این کشورها به اهل بیت علاقه دارند ظرفیت لازم برای پذیرش آنها را نیز داریم. اولین پروازهای عراقیها امروز در کشور فرودآمد و در شمال و مشهد و نقاط دیگر کشور با حضور عراقیها مواجه بودیم.
صالحی امیری گفت: وقتی جنگ اتفاق میافتد همه در زمان جنگ خسارت میبینند اما گردشگری پس از جنگ خسارت میبیند. امروز ۲۲ هزار واحد هتل اقامتگاه و بوم گردی در کشور فعال است که خدمات میدهند اما خسارتی که برای آنها به وجود آمد به دلیل عدم ورود گردشگر در بعد از جنگ است. امیدواریم در ۶ ماه آینده ظرفیت ۵۰ درصدی ورود گردشگر را احیا کنیم و همزمان برای جذب گردشگر از سایر کشورها تلاش کنیم. الان تمرکز ما عراق و عربستان، آسیای میانه، قفقاز، تاجیکستان آذربایجان و کشورهای این حوزه است که در حال هماهنگی برای ورود دوباره به آنها هستیم. هر میزان شرایط امنیتی بهتر میشود به همین میزان ظرفیت احیای گردشگری فراهم میشود.
وی ادامه داد: احیای گردشگری داخلی استراتژی دوم است. در داخل باید تحریک تقاضای سفر انجام گیرد. ما به عنوان دولت و بخش خصوصی و مجموعه آژانسها و قطار و ریل و مجموعه ترابری باید سفر ارزان را تعریف کنیم. طرح ما برای دولت این است که با ایجاد یارانه منطقی برای خانوارها از طریق بودجههای رفاهی دستگاهها و کاهش هزینههای هتلها و سیستم ترابری و حمل و نقل ریلی و هوایی و زمینی خانوادهها را به سفر تشویق کنیم. این سفر باید با مشوقهایی مانند تعطیلات در ایام تابستان تا ۴۵ روز آینده شکل گیرد.
صالحی امیری گفت: این موضوع طی هفته آتی در دولت مطرح میشود. بخشی از هزینهها را باید توسط دولت متحمل شود و بخشی از آن را کارکنان دولت و مردم و اقامتگاهها و تأسیسات گردشگری بدهند. این طرح به دلیل حفظ اشتغال گردشگری و بازسازی نشاط در جامعه مطرح شد. باید بازسازی نشاط اجتماعی صورت گیرد. این غیر قابل انکار است. جنگ در درون خود فشار را به خانوادهها میآورد.
وی افزود: تلاش ما این است که مدت زمان استمهال مالیات و بیمه را بیشتر کنیم تا فشار کمتری به گردشگری وارد شود. بخشی خصوصی درخواست یک سال استمهال مالیات را دارد.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-25 23:02:002025-07-25 23:02:00ارائه طرح تعطیلی یک هفته ای و اختصاص یارانه سفر به هیات دولت
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: سرتیپ «یحیی محمد المهدی» رئیس کمیسیون دفاع و امنیت در مجلس شورای یمن در گفتگو با «ورده سعد» خبرنگار خبرگزاری مهر به تشریح تازهترین جزئیات مربوط به جبهه پشتیبانی یمن از نوار غزه و حملات صورت گرفته علیه رژیم صهیونیستی طی هفتههای اخیر پرداخته است. مشروح این گفتگو را مطالعه میکنید؛
جبهه یمن طی هفتههای اخیر عملیاتهای خود علیه رژیم صهیونیستی در دریا را افزایش داده است. به این ترتیب روند درگیریها به مرحله جدیدی رسیده است. نظر شما در این رابطه چیست؟
تنش قابل توجهی که در درگیریهای جبهه یمن به وجود آمده، قابل انتظار بود؛ اما دشمن انتظار نداشت که یمن چنین قدرت و جرأتی برای انجام تصمیمات از خود نشان دهد.
تصمیماتی که در یمن گرفته میشوند، از سوی سید عبدالملک بدرالدین الحوثی رهبر انصارالله و رهبران سیاسی و انقلابی به نمایندگی از ژنرال مهدی محمد المشاط رئیس شورای عالی سیاسی یمن و همچنین با فرماندهی نظامی وزارت دفاع و ریاست ستاد ارتش طراحی میشوند.
تمامی تصمیمات مبتنی بر این اصل بود که کشتیهای مختلف که وارد اراضی اشغالی و بندر ایلات شدهاند، چه اسرائیلی باشند یا مرتبط با اسرائیل، هدف قرار خواهند گرفت؛ اما چیزی که باعث غافلگیری دشمن شد، این بود که ما در یمن قدرت بالای مانور نظامی داریم. ابزارها و توان نظامی که نیروهای مسلح یمن در هنگام ضرورت از آنها استفاده میکنند، از مدتها پیش در اختیار این کشور قرار داشته و تنها در مواقعی که ضروری بدانیم از آنها بهره میگیریم.
کشتیهای اسرائیلی که بخواهند ما را به چالش بکشند، در برابر آنها اقدامات تأثیرگذاری صورت خواهد گرفت تا عبرتی برای سایر کشتیها و شرکتهای دریایی باشند. ما در شرایط جنگی با رژیم صهیونیستی قرار داریم. این رژیم بیش از ۲۱ ماه است که به خونریزی و کشتار انسانهای بیگناه و جرم و جنایت و نسل کشی و گرسنه نگه داشتن مردان و زنان و کودکان غزه ادامه میدهد و علاوه بر حملات موشکی، آنها را با ابزار گرسنگی نیز به شهادت میرساند. به همین علت یمنیها همچنان بر موضع خود مستحکم هستند و از تمامی ابزارهای قدرت که در اختیار دارند، برای دفاع از مستضعفان فلسطین و مهار رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیستی استفاده میکنند.
اخیراً شاهد تشدید گفتمان تحریک آمیز غرب به ویژه آمریکا و اروپا در خصوص کشتیرانی بین المللی و حمله به آن هستیم، به نظر شما این گفتمان با چه اهدافی دنبال میشود؟
آنها پیش از این نیز بارها ما را تهدید کردهاند، ولی ما یقین داریم که آنها شکست میخورند. مطالب آنها نکته تازهای ندارد، ولی نمیتوانند هیچ دستاوردی داشته باشند.
اول اینکه مواضع یمن مبتنی بر خاستگاههای دینی و انسانی و اخلاقی است. دوم اینکه این مواضع در چهارچوب قوانین شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر کمک به هر کشوری است که در معرض نسل کشی قرار میگیرد.
از سوی دیگر یمنیها به خداوند متعال کاملاً ایمان دارند و معتقدند که خداوند دشمن را بر آنها مسلط نخواهد کرد. ما با چشم خود میبینیم که آمریکا چگونه در دوره ۲ رئیس جمهور یعنی جو بایدن و دونالد ترامپ با شکست مواجه شده است. ترامپ اعلام کرد که انصارالله را از بین خواهد برد، اما ۲ ماه بعد به شکست خود اذعان و اعلام کرد که انصارالله قوی است و نمیتواند در برابر آن بایستد. معاون رئیس جمهور آمریکا نیز اعلام کرد که ارتش و مقامات آمریکایی باید در عملیات خود در دریای سرخ تجدید نظر کنند.
با توجه به اظهارات گذشته و بازگشت گفتمان تحریک آمیز غربی، میتوان گفت که آنها به دنبال تحمیل نفوذ خود از طریق این تهدیدات هستند. چرا که پیش از این، ابزار تهدید را علیه بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی به اجرا گذاشتهاند و موفق شدهاند آنها را تسلیم کنند، لذا بار دیگر تلاش میکنند یمن را تهدید کنند تا شاید بتوانند بر مواضع این کشور تأثیر بگذارند. مواضع یمن اما مبتنی بر مبانی دینی است و تزلزلی در آن راه ندارد.
هدف از این مواضع کاملاً مشخص است. یمن این تصمیم را برای کسب موقعیت بین المللی یا منافع مادی اتخاذ نکرده است، بلکه موضع یمن در کمک به مردم مظلوم فلسطین به این علت است که شبانه روز همراه با دیگر کشورهای جهان، مصیبتها و فجایعی که بر سر آنها رخ میدهد را میبیند. البته کشورهای اروپایی و غربی نیز شروع به فریاد زدن و محکوم کردن این جنایتها کردهاند و میلیونها نفر در پایتخت این کشورها علیه اسرائیل تظاهرات میکنند؛ ولی در عین حال این کشورها اقدامی برای توقف کشتارها در انجام نمیدهند.
اگر آمریکا و اروپا به تنشهای نظامی خود بازگردند، از طرحهایی که یمن برای آنها مهیا کرده است، غافلگیر خواهند شد. یمن امروز به یک قدرت تبدیل شده و ابزارهای زیادی برای بازدارندگی جدیدترین تسلیحات آمریکا و غرب دارد و غافلگیریهای زیادی برای آنها آماده کرده است. همانطور که پیش از این نیز در برابر دیدگان دنیا آنها را در دریای سرخ غافلگیر کرده و دنیا مشاهده کرد که چگونه دو کشتی آنها طی ۲۴ ساعت غرق شد و تیمهای نجات و کشتیهای بزرگ و ناوهای هواپیمابری که دولتهای بزرگ در اختیار دارند، نتوانستند این کشتیها را نجات دهند. لذا در آینده نیز آمریکا اگر بخواهد به یمن حمله کند، با غافلگیریهای بیشتری مواجه خواهد شد.
چه رازی است که باعث شده یمنیها همیشه بتوانند به ویژه در عرصه میدانی غافلگیریهایی از نظر ابزارها یا اهداف مورد حمله داشته باشند؟
رازی که باعث شده صنعا همواره بتواند معجزههایی را انجام دهد، این است که این کشور خود را برای اطاعت از خداوند متعال براساس آیه شریفه (وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخیل ترهبون به عدو الله وعدوکم) آماده کرده است. این آمادگی و توسعه نیروها همچنان در سطوح مختلف شامل پهپادها و توان موشکی و کشتیهای دریایی و مینهای دریایی ادامه دارد و یمنیها خود را برای ورود به معرکه بزرگ آماده نگه میدارند.
هر دولتی که بخواهد از کرامت و تمامیت و استقلال خود محافظت کند، باید در صنایع دفاعی خود قوی باشد. لذا یمن نیز همواره تلاش کرده غافلگیریهایی برای دشمن داشته باشد. همین فرهنگ قرآنی است که به یمن عزت و کرامت و عظمت بخشیده و به آن استقلال داده است، به نحوی که تصمیم گیریهای بینالمللی و تهدیدات جهانی و ائتلافهای بین المللی تأثیری در آن ندارد. صنعا با ائتلافی بیش از ۲۰ کشور به مدت بیش از ۱۰ سال جنگیده است و در آنجا نیز معجزات زیادی خلق کرده و آنها را شکست داده و مجبور به عقب نشینی کرده است.
یمن با بزرگترین قدرت نظامی جهان جنگیده و اولین جنگ دریایی در تاریخ خود با یک دولت بزرگ را انجام داده و در این جنگ موفق بوده است. یمن هرگز هیچ تجاوزی را آغاز نکرده است، حتی در مورد اسرائیل نیز چنین اتفاقی نیفتاده است و همواره آنها متجاوز بودهاند.
ما به خداوند متعال و قرآن کریم به عنوان قانون اساسی خود و فرهنگ قرآنی ایمان و اعتقاد داریم و برای اطاعت اوامر الهی خود را آماده میکنیم.
این قدرت تأثیر زیادی دارد و غافلگیریهای پیش بینی نشدهای را ایجاد میکند و باعث خشم کفار و منافقین میشود. این بخشی از ویژگیهای مسلمانان است که فروتن در برابر مؤمنان و سرسخت در برابر کفار هستند.
به لطف خداوند متعال این روزها یک موقعیت جغرافیایی ناشناخته در دنیا، به شناخته شدهترین منطقه تبدیل شده است چرا که کانون دفاع از مستضعفان و تحقق عدالت در روی زمین است.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-25 15:39:002025-07-25 15:39:00غافلگیریهای زیادی برای غرب داریم؛ یمن مستحکم ایستاده است
آرمان آرا ـ حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدنبی موسوی فرد در آیین سیاسی عبادی نماز جمعه با رد ادعاهای مبنی بر بیتأثیری مقاومت، خطاب به دشمنان گفت: اگر بخواهیم هر لحظه میتوانیم اسرائیل را با خاک یکسان کنیم بنابراین بهتر است از جنایات خود دست بردارند.
او افزود: امروز اسرائیل تنها نیست؛ ناتو با تمام قوا در مقابل ما ایستاده است اما به فرموده رهبر انقلاب در نقطه عطف تاریخی هستیم و قدرت از غرب به شرق در حال انتقال است.
حجت الاسلام والمسلمین موسوی فرد با اشاره به تحولات ژئوپلیتیکی جهان ادامه داد: کشورهای چین، روسیه، هند و ایران اسلامی چهار رکن اصلی این تحول هستند و غرب از این جایگاه جدید هراس دارد لذا ما باید جایگاه خود را در نظام نوین جهانی تثبیت کنیم.
او افزود: در پرونده برجام حتی یک نکته مثبت هم نداشتیم، اما باز شاهد هستیم که برخی افراد داخلی همچنان از برجام سخن میگویند و اعتقاد به مذاکره مستقیم دارند.
امام جمعه اهواز با اشاره به فاجعه انسانی در غزه گفت: امروز ۴۰ هزار کودک فلسطینی با سوءتغذیه دستوپنجه نرم میکنند. غزه نماد درد و رنج یک ملت مظلوم است اما برخی کشورهای به اصطلاح اسلامی در حال کمک به اسرائیل هستند.
حجت الاسلام والمسلمین موسوی فرد افزود: اگر جهان امروز در برابر این نسلکشی سکوت کند، فردای تاریخ از ما خواهند پرسید که وقتی زنان و کودکان تکهتکه میشدند، شما چه کردید؟ آیا وقت آن نرسیده که با دستور رهبری، کشتیهای کمکرسانی به غزه اعزام کنیم؟
او از مردم خواست تا برای کمک به مردم غزه بسیج شوند و گفت: ما باید در مساجد، حسینیهها و نمازهای جمعه آماده خدمت به مظلومان باشیم و در امر تبلیغات قوی ظاهر شویم.
امام جمعه اهواز با اشاره به نقش نماز جمعه در مقابله با شیطان و حل مشکلات جامعه گفت: اگر صفوف نماز جمعه طولانیتر شود، بسیاری از مشکلات کشور و استان حل خواهد شد.
حجت الاسلام والمسلمین موسوی فرد با اشاره به بحران شدید آب و برق در کشور هشدار داد: در ۶۰ سال گذشته چنین کمآبی بیسابقهای نداشتیم لذا همه باید در مصرف آب و برق مدیریت کنند و از هدررفت منابع جلوگیری شود.
او همچنین با گرامیداشت روز ملی مهارتآموزی، بر لزوم توجه جوانان به آموزشهای فنی و حرفهای برای حل مشکل بیکاری تاکید کرد.
منبع: ایرنا
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-25 15:15:002025-07-25 15:15:00غزه نماد درد و رنج یک ملت مظلوم است
به نقل از ایرنا، وی در ادامه افزود: آمریکای جنایتکار و رژیم کودککش اسرائیل با ۲۰ سال برنامهریزی، جنگی را از ۲۳ خرداد آغاز کردند که هدف آن براندازی نظام اسلامی ظرف یک هفته بود، آنها در نیمهشب نخست با ترور فرماندهان ارشد نیروهای مسلح، حمله را آغاز کردند و تصور داشتند طی هفت روز کشور را تجزیه خواهند کرد، اما این خیال خام با پاسخ قاطع و فوری جمهوری اسلامی نقش بر آب شد.
سخنگوی ارشد نیروهای مسلح یادآور شد: در شب نخست جنگ، بخش مهمی از فرماندهی نیروهای هوافضای سپاه به شهادت رسید، اما تنها ظرف ۱۰ ساعت، این فرماندهی با تدبیر رهبر معظم انقلاب بازسازی شد و بلافاصله وارد میدان نبرد شد، صدها موشک از شمال تا جنوب سرزمینهای اشغالی فرود آمد و تمام لایههای پدافندی دشمن با پیشرفتهترین تجهیزات غربی شکسته شد.
وی تصریح کرد: از روز نهم جنگ، رژیم صهیونیستی با فشار بر آمریکا درخواست ورود مستقیم به جنگ را مطرح کرد، اما قدرت موشکی و پهپادی ایران چنان بود که حتی یک موشک از سوی دشمن رهگیری نشد، همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرموده بودند، جمهوری اسلامی هیچ جنگی را آغاز نمیکند، اما پایان آن را خود تعیین خواهد کرد؛ و این جنگ را نیز ما با تحمیل عقبنشینی به آمریکا و اسرائیل به پایان رساندیم.
سردار شکارچی با اشاره به حمله موشکی ایران به پایگاه مهم آمریکایی العدید در قطر، افزود: دقایقی پس از تجاوز مستقیم آمریکا به تاسیسات هستهای ایران، این پایگاه هدف موشکهای سنگین قرار گرفت و خسارتهای سنگینی به زیرساختهای آن وارد شد.
وی با یادآوری خسارتهای سنگین وارده به اقتصاد و زیرساختهای اسرائیل گفت: در این جنگ، بیش از ۸۰ هزار شرکت تولیدی و تجاری در سرزمینهای اشغالی ورشکست و بیش از ۴۸ هزار نفر نیز دچار خسارت شدند و ادعای جبران کردند، بئرالسبع به ویرانهای تبدیل شد و مراکز نظامی، امنیتی و پدافندی دشمن به کلی نابود شدند.
شکارچی ادامه داد: ارتش رژیم صهیونیستی که در طول ۷۰ سال گذشته هرگز به پناهگاه نرفته بود، این بار مردم را از پناهگاهها بیرون کرد و خود در آنها پنهان شد، پناهگاههایی که حتی برای ساکنان یهودی هم بیشتر از ۱۰ تا ۱۲ ساعت طراحی نشدهاند و به مسلمانان و عربها اجازه ورود نمیدهند.
وی با ذکر عوامل پیروزی جمهوری اسلامی در این نبرد تاکید کرد: نخستین عامل، تدبیر و هدایت لحظهبهلحظه رهبر معظم انقلاب اسلامی بود؛ رهبری که ملت، دولت، مجلس، قوه قضائیه و نیروهای مسلح را در این آزمون بزرگ، راهبری کردند.
وی اضافه کرد: دومین عامل وحدت بینظیر ملت ایران بود که پس از آغاز تجاوز دشمن، انسجامشان قویتر شد و این حضور میدانی مردم، پشتیبان اصلی نیروهای مسلح شد همچنین سومین عامل نیز یکپارچگی و همکاری کامل میان نیروهای سپاه، ارتش، وزارت دفاع، فراجا و بسیج بود که در صفی واحد مقابل دشمن ایستادند و او را ناامید کردند.
سخنگوی ارشد نیروهای مسلح هشدار داد: امروز خطر بزرگ، شکاف در صفوف مردم است، دشمن به دنبال دوقطبیسازی است؛ راهبردی که از حمله نظامی خطرناکتر است، برخی عناصر وابسته به احزاب و گروهها باید بدانند که سخن گفتن و اقدام کردن برخلاف وحدت ملی، خواسته دشمن است و باید از آن پرهیز شود.
شکارچی همچنین آمادگی نیروهای مسلح برای شهادت را مورد اشاره قرار داد و بیان کرد: رزمندگان اسلام از مرگ نمیهراسند، بلکه مشتاق شهادتاند، اگر دشمن فشار بیاورد، شجاعت و مقاومت رزمندگان بیشتر میشود.
این مقام ارشد نظامی کشور در پایان گفت: ملت ایران اگر دست در دست هم بگذارد و در مسیر وحدت گام بردارد، از این پیچ تاریخی نیز با موفقیت عبور خواهد کرد؛ همانگونه که در جنگ ۱۲ روزه، با دفاعی جانانه، پیروزی بزرگی را به دست آورد، این پیروزی نشان داد که جمهوری اسلامی ایران یک کشور مقتدر، مستقل و الهی است و دشمنان باید بدانند که این ملت، هرگز تسلیم نخواهد شد و این آمریکا و اسراییل هستند که مسیر سقوط را طی میکنند و ملت ایران هرگز در برابر تجاوزکاران عقبنشینی نخواهد کرد.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-25 10:05:002025-07-25 10:05:00🚨 سردار شکارچی: ارتش اسراییل مردم را از پناهگاهها بیرون کرده و خود در آن پنهان شدند/ ۸۰ هزار شرکت تولیدی و تجاری اسراییلی در اثر حملات ایران ورشکسته شد
به گزارش آرمان آرا، سردار احمد وحیدی، مشاور فرمانده کل سپاه، درباره دلیل عدم ورود برخی یگانهای نظامی جمهوری اسلامی به جنگ 12 روزه با اسرائیل توضیح داد.
در فیلمی که مهر از گفتگو با این مقام نظامی منتشر کرده، وحیدی در پاسخ به این سوال که «چرا نیروی قدس یا نیروی دریایی سپاه وارد جنگ نشد؟» می گوید: قرار نیست در یک جنگ، همه قوایمان یکباره وارد میدان شوند. به تناسب، بخشی از توانمان را وارد میکنیم. مگر ما همه قوای موشکیمان را به میدان آوردهایم؟ فقط بخشی را که لازم بود به کار گرفتیم. قرار نیست همه قدرتمان را از ابتدا وارد میدان کنیم.
او افزود: ما تجربه هشت سال دفاع مقدس را داریم. رهبر عزیزمان در همان دوران، خودشان بهعنوان فرمانده در صحنه حضور داشتند؛ یعنی در آن زمان رئیسجمهور نبودند که در حاشیه بمانند، بلکه در میدان دفاع مقدس حاضر بودند، در خط مقدم جنگ بودند، جنگ را با تمام وجود لمس کردند، فرماندهی کردند و حضور داشتند. ایشان خیلی خوب میدانند چگونه باید با چنین جنگی برخورد کرد.
وحیدی گفت: هر چیز باید در وقت خودش، به موقع و در زمان خودش انجام شود. البته ما در هیچ شرایطی بهدنبال تشدید بحران یا گسترش جنگ نبودهایم؛ نه در گذشته، نه امروز، و نه در آینده.
29211
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-25 08:44:002025-07-25 08:44:00🚨 چرا نیروی قدس یا نیروی دریایی سپاه وارد جنگ با اسرائیل نشدند؟
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: در سالهای اخیر، قفقاز جنوبی بار دیگر به صحنه رقابتهای ژئوپلیتیکی تبدیل شده است؛ منطقهای که همواره در تقاطع منافع قدرتهای بزرگ قرار داشته و کشمکشهای تاریخی و منازعات قومی، بستر بروز تنشهای جدید را فراهم کردهاند.
در این میان، روابط میان جمهوری آذربایجان و روسیه که تا پیش از این بهعنوان «شریک راهبردی» تلقی میشد، بهطور بیسابقهای وارد مرحلهای از تنش و تقابل آشکار شده است. از اختلافات دیپلماتیک گرفته تا درگیریهای رسانهای؛ از حوادث نظامی تا برخوردهای تلافیجویانه امنیتی، همه و همه نشاندهنده شکاف عمیق و رو به گسترش در مناسبات این دو کشور هستند.
زمینههای تاریخی و ساختاری اختلافات روسیه و باکو
روابط میان روسیه و جمهوری آذربایجان ریشه در تاریخ پیچیده قفقاز دارد؛ جایی که امپراتوری روسیه پس از جنگهای گلستان و ترکمانچای در اوایل قرن نوزدهم، سرزمینهای شمالی ایران را به قلمرو خود افزود و آذربایجان کنونی را تحت سلطه مستقیم خود قرار داد. این الحاق، سرآغاز تنش نظامی، سیاسی و فرهنگی در منطقه بود. در عصر اتحاد جماهیر شوروی، آذربایجان بهعنوان جمهوری سوسیالیستی، به یکی از نقاط کلیدی تأمین نفت و انرژی برای مسکو بدل شد. برخی نارضایتیهای شکل گرفته در این مدت، باعث شد که پس از فروپاشی شوروی به شکل جنبشهای استقلالطلبانه و ملیگرایانه بروز کنند.
در سالهای آغازین استقلال، جنگ اول قرهباغ میان باکو و ایروان، روابط با مسکو را تیرهتر کرد؛ چرا که روسیه با حمایت تسلیحاتی و لجستیکی از ارمنستان، در عمل به زیان آذربایجان وارد گود شد و این موضوع، زمینه بیاعتمادی ساختاری باکو به نقش روسیه در قفقاز را تقویت کرد.
تحولات پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ نیز موجب تعمیق این گسست تاریخی شد. هرچند روسیه بهعنوان میانجی صلح ظاهر شد و نیروهای حافظ صلح خود را به قرهباغ اعزام کرد، اما از منظر باکو، رفتار منفعلانه روسها در قبال محاصره منطقه و ناتوانی در جلوگیری از تسلط کامل آذربایجان بر قرهباغ در سال ۲۰۲۳، نشانه کاهش اعتبار و کارآمدی مسکو در نگاه سران باکو بود. این وضعیت، به تقویت تمایل جمهوری آذربایجان برای کاهش وابستگی راهبردی به روسیه و جستجوی شرکای جدید از جمله ترکیه و رژیم صهیونیستی انجامید.
از سوی دیگر، در بُعد اجتماعی و فرهنگی، مقامات باکو بر این باورند که روسیه همواره میلیونها آذربایجانی مهاجر را بهعنوان ابزاری در سیاستهای نفوذ فرهنگی و اقتصادی خود تلقی کرده است. برخوردهای اخیر امنیتی و بازداشتهای گسترده شهروندان آذربایجانی در روسیه، موجب شده که باکو این موضوع را نه صرفاً یک موضوع کنسولی، بلکه تعرض به «حقوق ملی» خود تلقی کند.
در مجموع، آنچه امروزه بهعنوان تنش دیپلماتیک میان مسکو و باکو مشاهده میشود، تنها محصول رخدادهای مقطعی مانند سقوط هواپیمای مسافربری یا بازداشت شهروندان نیست؛ بلکه ریشه در دههها بیاعتمادی متقابل، سیاستهای مسکو در جنگهای قرهباغ، عقبگرد تدریجی راهبرد نفوذ روسیه در قفقاز و شکلگیری یک هویت مستقل و غربگرایانه در آذربایجان دارد؛ گسستی که بهنظر میرسد در آینده نیز قابل ترمیم سریع نخواهد بود.
فصل جدید تنشها؛ از فاجعه هوایی تا نبرد ژئوپلیتیک
روابط میان روسیه و جمهوری آذربایجان طی ماههای اخیر وارد فصل جدیدی از تنشهای آشکار و عمیق شده است؛ تنشهایی که فراتر از اختلافات دیپلماتیک سنتی، ابعاد امنیتی، رسانهای و ژئوپلیتیکی پیدا کردهاند و آینده مناسبات دو کشور را در هالهای از ابهام فرو بردهاند.
نقطه آغاز این بحران را میتوان در سقوط مرگبار هواپیمای مسافربری «امبرائر ۱۹۰» خطوط هوایی آزال دانست؛ حادثهای که در ۲۵ دسامبر گذشته در نزدیکی شهر آکتائو قزاقستان رخ داد و به مرگ ۳۸ نفر از جمله ۷ شهروند روسی انجامید. این هواپیما در مسیر باکو به گروزنی حامل ۶۷ سرنشین بود که بخش اعظم آنها شهروندان آذربایجانی محسوب میشدند.
جمهوری آذربایجان، سامانههای پدافند هوایی روسیه را در سرنگونی این هواپیما دخیل میداند؛ موضوعی که مسکو تاکنون مسئولیت رسمی آن را نپذیرفته است. این سانحه که در باکو «بیتفاوتی آشکار مسکو به جان شهروندان آذری» تعبیر شد، شعلههای خشم و بیاعتمادی تاریخی را برافروخت و روابط دو کشور را وارد بحران جدیدی کرد.
پس از این حادثه، مرگ مشکوک دو شهروند آذربایجانی در بازداشتگاههای روسیه و افشای اسناد مربوط به شکنجه آنان، بار دیگر تنشها را تشدید کرد. واکنش تند باکو با احضار سفیر روسیه، تعطیلی دفاتر رسانهای نظیر اسپوتنیک و بازداشت متقابل اتباع روس همراه شد. در مقابل، کرملین که همچنان به دنبال حفظ اهرمهای خود در قفقاز جنوبی است، از اقدام متقابل شدید پرهیز و تنها بر بازسازی کانالهای دیپلماتیک تأکید کرد.
از نگاه ناظران، در ورای این بحرانهای ظاهری، سیاست خارجی آذربایجان بهوضوح در حال تغییر مسیر است. نزدیکی روزافزون باکو به بلوکهای غربی و منطقهای مانند ترکیه، رژیم صهیونیستی و اوکراین، نشاندهنده تلاش این کشور برای خروج تدریجی از حوزه نفوذ تاریخی روسیه و بازتعریف جایگاه ژئوپلیتیکی خود است.
افزون بر همه این موارد، تقابل شدید رسانهای و فرهنگی میان دو کشور، عملاً آخرین پلهای دیپلماتیک سنتی را تخریب کرده است. در شرایطی که روسیه باکو را به ایجاد بیثباتی در قفقاز متهم میکند، آذربایجان نیز مسکو را به نادیدهگرفتن کرامت و حقوق شهروندان خود متهم کرده و در پی کاهش کامل نفوذ روسیه بر ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود است.
مجموع این رخدادها، از فاجعه هوایی تا جنگ رسانهای و صفبندیهای ژئوپلیتیکی، آغازگر فصل جدیدی از تنشهای ساختاری میان باکو و مسکو هستند؛ تنشهایی که میتوانند نه تنها آینده روابط دو کشور، بلکه موازنه قدرت در قفقاز جنوبی را به شکلی بنیادی دگرگون سازند.
از رقابت راهبردی تا مدیریت بحران؛ چشمانداز مبهم مناسبات مسکو-باکو
چشمانداز تنشهای میان روسیه و جمهوری آذربایجان را باید در چارچوب یک مناقشه پیچیده ژئوپلیتیکی تحلیل کرد؛ بحرانی که نه صرفاً واکنشهای هیجانی، بلکه منافع و ملاحظات راهبردی دو بازیگر را شکل میدهد.
جمهوری آذربایجان طی سالهای اخیر تلاش کرده با استفاده از فضای به وجود آمده ناشی از جنگ اوکراین، جایگاه خود را در معادلات منطقهای و فرامنطقهای بازتعریف کند و از انحصار ژئوپلیتیکی مسکو خارج شود. نزدیکشدن به ترکیه و رژیم اسرائیل، همکاریهای انرژی با اتحادیه اروپا و روابط آشکار با اوکراین، نشانههای این تغییر مسیر تدریجی است.
باکو اکنون سعی دارد به عنوان یک بازیگر مستقل منطقهای با سیاست خارجی چندجانبه، از وابستگی سنتی به روسیه فاصله بگیرد؛ هرچند محدودیتهای ژئوپلیتیکی، اقتصادی و امنیتی این مسیر را برای باکو پرهزینه و چالشبرانگیز کرده است.
در مقابل، روسیه همچنان نفوذ قابل توجهی در قفقاز جنوبی دارد و جمهوری آذربایجان را بخشی از حوزه نفوذ سنتی خود میداند. از منظر کرملین، روندهای اخیر تهدیدی برای منافع حیاتی روسیه در منطقه است. مسکو گرچه به دلیل درگیری در جبهه اوکراین و فشارهای اقتصادی، فعلاً از واکنش سخت خودداری میکند، اما ابزارهای اعمال فشار زیادی در اختیار دارد؛ از اهرمهای انرژی و زیرساختی گرفته تا جمعیت گسترده آذریهای مقیم روسیه و شبکههای رسانهای و اطلاعاتی فعال در باکو. به همین دلیل، روسیه همزمان با نمایش خویشتنداری، در حال استفاده از فشارهای نرم و نیمهسخت برای کنترل تحولات است؛ از جمله محدودیتهای تجاری هدفمند و بازسازی نفوذ اطلاعاتی و فرهنگی در منطقه.
در کوتاهمدت، به نظر میرسد روسیه و آذربایجان هر دو تمایل به جلوگیری از گسترش کنترلنشده بحران دارند و تنشها در سطح اقدامهای متقابل رسانهای، دیپلماتیک و امنیتی باقی بماند. با این حال، در صورت عدم حل مسائل نمادین مانند سقوط هواپیمای مسافربری یا مرگ شهروندان آذربایجانی در بازداشتگاههای روسیه، این اختلافات میتواند به درگیریهای طولانیمدت و فرسایشی در حوزههای اقتصادی و ژئوپلیتیکی تبدیل شود.
برای روسیه، حفظ آذربایجان در مدار ژئوپلیتیکی خود اهمیت راهبردی دارد، زیرا از دست دادن این کشور، علاوه بر تضعیف موقعیت مسکو در قفقاز، پیامدهای روانی و سیاسی جدی برای سایر متحدانش در آسیای مرکزی و ماورای قفقاز خواهد داشت.
از سوی دیگر، باکو نیز به خوبی آگاه است که استقلال ژئوپلیتیکی کامل از مسکو در کوتاهمدت ممکن نیست و هرگونه تنش کنترلنشده میتواند اقتصاد، تجارت و امنیت انرژی این کشور را تهدید کند. بنابراین، سیاست دوگانه آذربایجان بر مبنای حفظ پیوندهای حداقلی با مسکو، در کنار تقویت پیوندهای جایگزین با غرب و ترکیه، ادامه خواهد یافت.
در مجموع، آینده این بحران به دو عامل بستگی دارد: میزان موفقیت مسکو در بازیابی اهرمهای نفوذ خود و توانایی باکو در توازنبخشی میان همکاری با غرب و مدیریت روابط با کرملین. در شرایط فعلی، نه روسیه قدرت حذف کامل آذربایجان از مدار خود را دارد و نه باکو امکان گسست کامل از مسکو را یافته است. آنچه محتمل به نظر میرسد، ورود روابط دو کشور به یک دوره «رقابت مدیریتشده» است؛ دورهای که طی آن هر دو طرف میکوشند در عین حفظ کانالهای دیپلماتیک و اقتصادی، برای تقویت موقعیت خود در قفقاز جنوبی و تعیین قواعد بازی آینده تلاش کنند.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-25 06:00:002025-07-25 06:00:00قفقاز روی خط بحران؛ تنش مسکو و باکو تا کجا پیش خواهد رفت؟
به گزارش آرمان آرا، مؤسسه یهودی امنیت ملی آمریکا (JINSA) گزارش داد که ارتش آمریکا در جریان رویارویی نظامی ماه گذشته با ایران، حدود ۱۴ درصد از موشکهای رهگیر برد بلند خود از نوع «تاد» را شلیک کرده است و احیای کامل این ذخایر ممکن است ۳ تا ۸ سال زمان ببرد.
این گزارش بیان میکند در حمله موشکی ایران به اسرائیل، ارتش ایالات متحده ۹۲ موشک تاد را برای مقابله با موشکهای بالستیک ایرانی به کار گرفته؛ رقمی که بخش قابلتوجهی از مجموع ۶۳۲ موشک موجود در زرادخانه آمریکاست.
بنا بر این تحلیل، سیستمهای تاد حدود نیمی از کل موشکهای رهگیر شلیکشده برای دفاع از اسرائیل را شامل میشدند.
در مجموع، پدافند هوایی آمریکا و اسرائیل توانستند ۲۰۱ موشک از ۵۷۴ موشک پرتابشده از سوی ایران را رهگیری و منهدم کنند. با این حال، مصرف بالای ذخایر رهگیر، نگرانیهایی را نسبت به توان دفاعی آمریکا در مقابله با بحرانهای احتمالی آینده، بهویژه در منطقه آسیا و اقیانوسیه، ایجاد کرده است.
آری سیکورل، معاون سیاست خارجی مؤسسه جینسا و نویسنده این گزارش، میگوید عملیات اخیر، پیامی قاطع به تهران، مسکو و پکن بود مبنی بر اینکه آمریکا در دفاع از نزدیکترین متحد خود در خاورمیانه تردیدی ندارد.
با این حال، او تأکید کرد که واشنگتن باید بهسرعت ذخایر دفاعیاش را نهتنها تا سطح قبلی بلکه فراتر از آن بازسازی کند.
او همچنین خاطرنشان کرد که هر موشک تاد حدود ۱۲.۷ میلیون دلار هزینه دارد و روند تأمین مجدد این تسلیحات به کندی پیش میرود.
طبق برآوردها، ایالات متحده در سال جاری تنها ۲۳ موشک جدید تاد تحویل خواهد گرفت و تا پایان سال مالی ۲۰۲۶ نیز احتمالاً ۲۵ تا ۳۷ فروند دیگر دریافت خواهد شد.
از سوی دیگر، فروشهای تسلیحاتی آمریکا به کشورهای منطقه مانند عربستان و قطر، روند بازسازی ذخایر داخلی را با چالش روبرو کرده است. برای نمونه، قرارداد ۱۵ میلیارد دلاری با ریاض شامل ارسال ۷ سامانه تاد و ۳۶۰ موشک رهگیر است. قطر نیز در چارچوب توافق ۴۲ میلیارد دلاری خود با واشنگتن، بخشی از این سامانهها را دریافت خواهد کرد.
در بخشی دیگر از گزارش آمده است که در دورههایی که سهم سامانه تاد از شلیکها بیش از ۶۰ درصد بوده، میزان اصابت موشکهای ایرانی بین یک تا چهار درصد افزایش یافته که میتواند نشانهای از محدودیت عملکرد این سامانه در شرایط حمله فشرده باشد.
طبق تحلیل جینسا، بخش زیادی از موشکهای ایرانی به مناطق غیرمسکونی اصابت کردهاند.
در جریان این درگیری، آمریکا از سامانههای پاتریوت نیز برای حفاظت از پایگاه «العدید» در قطر بهره گرفت و حدود ۳۰ موشک شلیک کرد.
به گفته سیکورل، اگرچه موشکهای پاتریوت هزینه کمتری دارند و با سرعت بیشتری تولید میشوند، اما توانمندی سامانه تاد را برای پوشش منطقهای ندارند.
در پایان، این گزارش هشدار میدهد که کاهش شدید ذخایر موشکهای رهگیر ممکن است کنگره آمریکا را وادار کند تا بودجه بیشتری برای تأمین مجدد این تجهیزات اختصاص دهد، بهخصوص در شرایطی که ایالات متحده همزمان با چالشهای نظامی در چندین نقطه از جهان مواجه است.
https://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.png00آرمان خلجhttps://armanara.ir/wp-content/uploads/2024/08/logo.pngآرمان خلج2025-07-25 01:50:002025-07-25 01:50:00یک موسسه یهودی: اسرائیل فقط ۲۰۱ موشک از ۵۷۴ موشک ایران را رهگیری کرد
آخرین دیدگاهها