اللهکرم رضاییزاده کارگردان «ملوانان تنها به دریا نمیروند» به بهانه اکران این مستند با موضوع تاریخچه و هواداران تیم فوتبال ملوان بندر انزلی، به ارائه توضیحاتی درباره این مستند پرداخت.
اللهکرم رضاییزاده کارگردان مستند «ملوانان تنها به دریا نمیروند» همزمان با اکران این مستند در گروه سینمایی «هنروتجربه» در گفتگو با مهر درباره آن توضیح داد: من بچه بندر انزلی هستم و از همان زمانی که در زمینه فیلمسازی فارغالتحصیل شدم و چندین فیلم مستند هم ساختم، همواره یکی از دغدغههای من ساخت همین مستند «ملوانان تنها به دریا نمیروند» بود. من با فوتبال بزرگ شدهام و همیشه آرزوی ساخت این مستند را داشتم. قریب به پنج سال با همراهی خانوادهام روی این پروژه کار کردیم و برای آن هزینه کردیم تا این فیلم به سرانجام برسد. بعد از آن هم فیلم تا امروز در جشنوارههای برلین، ایتالیا و کنیا حضور داشته و جوایزی را هم کسب کرده است. برنامه هم داریم که آن را در این کشورها به اکران عمومی هم برسانیم. سیروس قایقران را یکی از اسطورههای فوتبالی خود میدانم که سکانس مرتبط با او در این مستند، سکانس ویژه و مورد علاقه من است.
وی ادامه داد: این مستند دو بخش دارد. بخشی از آن درباره تاریخچه فوتبال بندرانزلی است و بخش دیگر درباره هواداران تیم «ملوان بندر انزلی» است. هوادار همواره حافظ منافع تیمهای ورزشی بوده و آنها بودهاند که تیمهای محبوب خود را حمایت کردهاند. فوتبال بدون تماشاگر هیچ مزه و لذتی ندارد. فیلم من هم به همین دلیل در بخش دوم بیشتر درباره هواداران است. «ملوان» همواره یک تیم بازیکنساز بوده و چهرههایی مانند سیدجلال حسینی و سعید عزتالهی را به تیم ملی ایران معرفی کرده است.
مصاحبه با مرحوم قایقران به زبان گیلکی
این مستندساز با اشاره به اختصاص بخشی از روایت این مستند به حضور سیروس قایقران هم گفت: زمانی که من در دانشگاه کارگردانی میخواندم، زندهیاد خسرو سینایی از اساتید ما بودند. آن زمان بعد از مباحث تئوری، چند روزی به ما مرخصی دادند. سال ۶۵ بود که به انزلی برگشتم و همان زمان هم تیم ملوان داشت از سریلانکا برمیگشت و یک جام هم همراه خودش آورده بود. شور و شوق ویژهای در میان مردم جریان داشت. همان جا با یک دوربین ۸ میلیمتری، ۱۰ حلقه فیلم ضبط کردم. در همان جریان وقتی وارد اتوبوس تیم شدم، توانستم با زندهیاد سیروس قایقران هم گفتگو کنم. خاطرم هست که به زبان گیلکی هم با او صحبت کردیم. همان حس و حال باعث شد که بعدها من این مستند را درباره تیم ملوان بسازم. هنوز که هنوز است نام سیروس قایقران در شهر انزلی روی زبانهاست. در این مستند تلاش کردم نشان دهم که عدم حضور او تا چه اندازه بر فوتبال این شهر اثر سو داشته است.
ما در ملوان هواداری را داریم که برای تماشای بازی این تیم راهی تهران شده بود اما در میان راه و در یک تصادف جان خود را از دست داده است. هواداری داشتهایم که از شوق گل زدن تیم ملوان، سکته کرده و از دنیا رفته است. فرد دیگری هست که در راه هواداری این تیم، یک دست خود را از دست داده است. روایت این هوادار در مستند وجود دارد
کارگردان مستند «ملوانان تنها به دریا نمیروند» درباره روایت این مستند از هواداران خاص تیم ملوان هم توضیح داد: ما در ملوان هواداری را داریم که برای تماشای بازی این تیم راهی تهران شده بود اما در میان راه و در یک تصادف جان خود را از دست داده است. هواداری داشتهایم که از شوق گل زدن تیم ملوان، سکته کرده و از دنیا رفته است. فرد دیگری هست که در راه هواداری این تیم، یک دست خود را از دست داده است. روایت این هوادار در مستند وجود دارد. او در سال ۵۳ بهعنوان یک جوان علاقهمند به تیم ملوان به ورزشگاه میرود اما پول برای تهیه بلیت نداشته است. به همین دلیل از تیر برق بالا میرود تا بتواند بازی را ببیند. زمانی که ملوان به تیم پرسپولیس گل میزند، او از هیجان دستهایش را به هوا پرتاب میکند که برخورد دستها با کابل فشار قوی برق باعث میشود که او یکی از دستهایش را از دست بدهد. این آدم یک سال تمام در بیمارستان بستری بود و در همان ایام هم از طریق یکی از پرستاران، پیگیر نتایج بازیهای تیم ملوان بود! او بعدها با همین خانم پرستار ازدواج میکند و حالا همسر یکدیگر هستند.
رضاییزاده درباره حضور سیدجلال حسینی در این مستند هم گفت: سید جلال یکی از فوتبالیستهای برخاسته از تیم ملوان است که برای حضور او در این مستند چند ماه پیگیری کردیم و منتظر ماندیم! از آنجایی که در زمان ضبط این مستند سیدجلال به تیم ملی دعوت شده بود، ما باید منتظر میماندیم تا کارلوس کیروش اجازه حضور سیدجلال در مقابل دوربین ما را بدهد! حساسیت بسیار بالایی داشت و از همین جا هم از او تشکر میکنم که باوجود تمام سختگیریها و پایبندیهایی که به مقررات تیم ملی داشتند، سرانجام این اجازه را صادر کرد. سعید عزتالهی هم در این مستند حضور دارد و تأکید میکند هر چه در فوتبال دارد را از همین تیم ملوان دارد.
وی ادامه داد: اولین بازیکن شهرستانی که از تیم ملوان به تیم ملی فوتبال ایران رفت و در دهه پنجاه گل صعود تیم ملی به جامجهانی را هم زد، غفور جهانی بود. با پاس گلی که علی پروین به او داد، ایران توانست به جامجهانی صعود کند. او در فیلم ما روایت میکند که چگونه به جامجهانی صعود میکنند. در نسلهای بعدی هم تیم ملوانان بازیکنان بنام بسیاری داشت که معروفترین آنها زندهیاد سیروس قایقران بود. در نسل جدیدتر هم همانطور که اشاره کردم سیدجلال حسینی از فوتبالیستهایی بود که بازی حرفهای را از مکتب «ملوان» آغاز کرد و بعدها به تیم ملی هم رسید و در جامجهانی ۲۰۱۴ هم از بازیکنان اصلی تیم ملی بود. او در این مستند میگوید که مکتب ملوان به او آموخته است که چگونه برای رسیدن به موفقیت تلاش کند.
جوانترین استعدادی که از ملوان به تیم ملی رسید
این مستندساز به حضور سعید عزتالهی هم در مستند اشاره کرد و گفت: این بازیکن در ۱۶ سالگی وارد تیم ملوان میشود و بهعنوان یکی از جوانترین استعدادهای فوتبالی ایران به لیگ برتر معرفی میشود. همین مسئله هم باعث میشود که در سنین کم، حوالی ۱۹ سالگی مورد توجه کارلوس کیروش قرار بگیرد. او هم در مستند اذعان میکند که اگر ملوان نبود، شاید نمیتوانست در این سن کم کشف شود. صادق محرمی و کنعانیزادگان هم از دیگر فوتبالیستهای دعوت شده به تیم ملی هستند که سابقه بازی در تیم ملوان را داشتهاند.
رضاییزاده درباره جذابترین تجربه خود در فرآیند ساخت مستند «ملوانان تنها به دریا نمیروند» هم گفت: زمانی که با دوربین به میان هواداران ملوان میرفتیم، هر لحظهاش برایمان جذابیت خاص خودش را داشت. شاید برای مخاطب هم بخشهای مربوط به تاریخچه فوتبال ملوان، نسبت به بخشهای مربوط به هواداران، جذابیت کمتری داشته باشد. بخشهایی از روایت هواداران حتی برای مخاطب میتواند جنبه طنز هم داشته باشد و ثبت این حس و حال از هواداران برای خود ما هم بسیار جذاب بود. نریشنی هم در فیلم داریم که میگوید همه دلخوشی این مردم دو چیز است، دریا و تیم فوتبال ملوان، تیمی که هویت بیچون و چرای شهر ماست.
وی در پایان تأکید کرد: مستند «ملوانان تنها به دریا نمیروند» در واقع یک مستند جامعهشناسانه از یک تیم فوتبال است. ما از زوایای مختلف به موضوع هواداری در این فیلم پرداختهایم و حتی در بخشهایی آن را آسیبشناسی هم کردهایم. به قول محمد مایلی کهن که در فیلم میگوید، «هوادار» مانند یک چاقوی دولبه است که هم میتواند به یک تیم کمک کند و هم میتواند در جاهایی بهصورت ناخواسته به تیمش ضربه بزند. ما در فیلم این موارد را با نگاه جامعهشناسانه تحلیل کردهایم.
آخرین دیدگاهها