شریک جرم

به گزارش آرمان آرا، با وجود وقوع فاجعه‌ای تمام عیار در غزه و مرگ انسان‌های بیگناه و کودکان به‌واسطه گرسنگی تحمیلی از سوی صهیونیست‌ها، اما جامعه بین‌المللی صرفاً تماشاچی این تراژدی است؛ در این میان دولت‌های عربی و اسلامی به وظیفه و تکلیف خود جامه عمل نمی‌پوشانند و نه تنها به تحریم صهیونیست‌های کودک‌کش روی نمی‌آورند که حتی از حجم مراودات تجاری خود با اسرائیل نیز نمی‌کاهند. در سال ۲۰۲۳ یعنی در اوج تجاوزات رژیم صهیونیستی به باریکه غزه، کشورهای عربی رکورد تجارت با اسرائیل را شکستند و چهار میلیارد دلار با صهیونیست‌ها مراوده مالی و تجاری کردند.

امارات، بزرگ‌ترین شریک تجاری اسرائیل در منطقه

امارات متحده عربی به عنوان نخستین کشوری که به پیمان ننگین موسوم به آبراهام در خصوص عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی پیوست، حجم صادراتش به اراضی اشغالی را طی دو سال اخیر، پنج برابر کرده است؛ طلا، نفت و فولاد بالاترین سهم را در تجارت میان ابوظبی و تل‌آویو دارد. میزان تجارت دوجانبه بین امارات و اسرائیل به بالاترین حد ممکن رسیده و با وجود اینکه شهروندان اماراتی در سطح ایدئولوژیک مخالف روابط با اسرائیلی‌ها هستند، اما ابوظبی به گسترش مناسبات خود با تل‌آویو به‌ویژه در حوزه اقتصاد ادامه می‌دهد.

چندی پیش سفیر اسرائیل در امارات، یوسی شیلی، از تصویب یک توافق اقتصادی استراتژیک دیگر میان تل‌آویو و ابوظبی خبر داد که هدف آن تقویت همکاری دوجانبه در زمینه امور گمرکی است. یوسی شیلی در پیامی در حساب کاربری خود در پلتفرم ایکس (توئیتر سابق) نوشت: توافق‌نامه همکاری و کمک متقابل در امور گمرکی، روابط اقتصادی میان دو کشور اسرائیل و امارات را تقویت کرده و به رشد و همکاری مستمر میان ما کمک خواهد کرد.
امارات و اسرائیل در سال ۲۰۲۳ توافق‌نامه‌ای تحت عنوان شراکت اقتصادی جامع امضا کردند که هم‌اکنون در حال اجراست. این توافق به شرکت‌های اماراتی اجازه می‌دهد به بازار اسرائیل دسترسی یابند. تجارت بی‌سابقه امارات با اسرائیل در اوج جنگ غزه، موضوعی است که قابل کتمان نیست؛ صادرات میلیارد دلاری در حوزه جواهرات و تجهیزات صنعتی از ابوظبی به تل‌آویو، خشم طرفداران آرمان فلسطین را به دنبال داشته است.

داده‌های رسمی منتشرشده از سوی مرکز آمار اسرائیل، ابعاد بی‌سابقه‌ای از تجارت میان امارات و اسرائیل را در طول جنگ غزه آشکار می‌کند. این داده‌ها که دوره زمانی از اکتبر ۲۰۲۳ (آغاز جنگ) تا فوریه ۲۰۲۵ را پوشش می‌دهند، نشان می‌دهد که امارات بیشترین میزان صادرات محصولات با منشأ داخلی را در میان کشورهای عربی به اسرائیل داشته است.

بر اساس تحلیل داده‌ها، امارات طی این بازه زمانی ۱۳۷۷ نوع محصول با منشأ داخلی را به اسرائیل صادر کرده که این اقلام در ۸۱ دسته کالایی اصلی جای می‌گیرند. مهم‌ترین گروه‌های صادراتی شامل جواهرات، اشیای هنری، تجهیزات صنعتی و فلزات خام بوده‌اند. در صدر این فهرست، صادرات مروارید، سنگ‌های قیمتی و مصنوعات طلا به ارزش ۵۸۴.۹ میلیون دلار قرار دارد. همچنین صادرات کودهای شیمیایی، مواد غذایی (از جمله میوه و سبزیجات)، نوشیدنی‌ها، سیمان، نمک، گوگرد، دارو، اسباب‌بازی و پوشاک در فهرست کالاهای صادرشده دیده می‌شود. در مجموع، صادرات محصولات اماراتی با منشأ داخلی به اسرائیل در بازه ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵ به ۱.۲ میلیارد دلار رسید. این میزان در اکتبر ۲۰۲۳ تنها ۳۲.۶ میلیون دلار بود، اما در اکتبر ۲۰۲۴ به ۱۴۸.۴ میلیون دلار رسید و اکنون افزایشی پنج برابری را تجربه می‌کند.
در سوی مقابل، امارات ۷۶۳ نوع کالای اسرائیلی را در همان دوره وارد کرده که ارزش آنها به ۷۳۷ میلیون دلار می‌رسد. بخش عمده این واردات شامل جواهرات، ابزارهای اپتیکی و پزشکی (به ارزش ۱۵۹.۶ میلیون دلار)، تجهیزات الکترونیکی (۸۰.۲ میلیون دلار) و مواد غذایی و نوشیدنی‌ها (۲۶.۲ میلیون دلار) بوده است. امارات به بزرگ‌ترین شریک تجاری عربی اسرائیل در دوره جنگ غزه تبدیل شده است؛ به‌طوری که حدود دو سوم کل تجارت اسرائیل با کشورهای عربی شامل مراودات تل‌آویو و ابوظبی می‌شود.

اردن، مصر و بحرین، حریص در تجارت با آدمکش‌ها

اردن طی یک سال، حدود ۵۰۰ میلیون دلار صادرات به اراضی اشغالی داشته است؛ دولت اردن، فولاد و برق به اسرائیل می‌دهد و متقابلاً از قاتلان مردم فلسطین، گاز و آب می‌گیرد.
مصر به عنوان نخستین کشوری که با صهیونیست‌های آدمکش صلح کرد، حجم تجارتش با اسرائیل را ۱۶۸ درصد افزایش داده است! این یعنی وقتی دنیا از مظلومیت غزه داد سخن سر می‌داد، قاهره در حال فاکتور پُر کردن برای صهیونیست‌ها بود!
بحرین نیز حجم مراودات تجاری‌اش با صهیونیست‌ها را ۱۲ هزار درصد بیشتر کرده است؛ آل‌خلیفه در بحرین، به صهیونیست‌ها آلومینیوم و آهن می‌دهد تا صنعت بمب‌سازی و کشتار جمعی اسرائیل دچار وقفه نشود.

ترکیه؛ دوستی پشت پرده با اسرائیل ت

رکیه نیز از غافله تجارت با صهیونیست‌های اشغالگر و وحشی جا نمانده است؛ آنکارا در سال حدود هفت میلیارد دلار با تل‌آویو مراوده مالی و تجاری دارد؛ دولت اردوغان در مقطعی برای تطهیر چهره‌اش و به صورت ریاکارانه اعلام کرد که به سبب افزایش جنایات اسرائیل در غزه، مراودات مالی‌اش با رژیم صهیونیستی را قطع می‌کند، اما این اعلام دولت ترکیه صرفاً یک شوآف و نمایش بود و حسب مستندات موجود، ترکیه در همان مقطع، از طریق یونان در حال صادرات اجناس و اقلام به اسرائیل بود!
متین جیحان، کنشگر سیاسی و روزنامه‌نگار سرشناس ترکیه‌ای، چندی پیش افشاگری شوکه‌کننده‌ای درخصوص مراودات مالی دولت متبوعش با اسرائیل داشت. او گفت: ما همچنان نیاز ارتش اسرائیل به فولاد را تأمین می‌کنیم، اما در اسناد گمرکی به‌دروغ به نام فلسطین ثبت می‌کنیم. TRT هم بدون شرمندگی گزارش می‌دهد که بیشترین افزایش در صادرات فولاد به فلسطین بوده است!

افزایش ۳۰۹۳۰ درصدی رخ داده است. سال گذشته مبلغ صادرات ۱۵۶ هزار دلار بوده و امسال به ۶۸ میلیون دلار رسیده است. به‌طور خلاصه، تأمین فولاد برای ارتش اسرائیل به مدت یک‌سال بدون وقفه ادامه داشته است. بدتر از آن، برای پنهان‌کردن این واقعیت، از فلسطین به‌عنوان پوشش استفاده می‌کنند.
اما هنوز کنشگران سیاسی و رسانه‌ای منطقه از شوک افشاگری‌های این روزنامه‌نگار ترکیه‌ای خارج نشده بودند که وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی گفت: اردوغان دوست ماست که در نقش دشمن ظاهر می‌شود؛ اسرائیل به کمک و لطف اردوغان به بزرگ‌ترین دستاوردها دست یافته است!
شهریورماه دو سال پیش بود که اردوغان در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل، در پشت درهای بسته با نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی دیدار کرد؛ بنا به نقل رسانه‌های عبری، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در جریان آن دیدار از کمک‌های اطلاعاتی آنکارا به تل‌آویو قدردانی کرد! اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی نیز در ۱۸ اسفندماه سال ۱۴۰۰ در سفر به آنکارا با اردوغان دیدار کرده بود.

نقاب «مبارزان آزادی»!

به گزارش آرمان آرا، مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفت: «براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید… کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می‌تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند… از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می‌دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد… علاوه بر آن، ضدهوایی و موشک سام ۷ هم که داریم… هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به‌همراه ستون‌ها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشین‌ها به صورت ستون حرکت می‌کنند.»

در تیر ماه سال ۶۷، صدام حسین طی یک نطق تلویزیونی اعلام کرد: «… بعد از مدتی خواهید دید که چگونه منافقین به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همین‌طور پیوستن مردم ایران به صفوف آنها را خواهید دید.» به این ترتیب ۶ روز پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، نیروهای عراقی توافقات این قطعنامه را زیر پا گذاشته، مجدداً در جنوب و حوالی خرمشهر حمله کردند تا راه نفوذ برای ارتش منافقین باز شود و حتی توانستند تا آستانه تصرف آن پیش روند. به این ترتیب نیروهای دفاعی ایران در جبهه‌های جنوبی مستقر شدند. در این زمان سازمان مجاهدین عملیاتی با نام فروغ جاویدان را از مرزهای غرب ایران آغاز کرد.

به‌رغم آنچه خواندید، عملیات مرصاد در صبح روز پنج مرداد به فرماندهی شهید علی صیاد شیرازی با رمز «یا علی» آغاز شد و با حمله پر قدرت رزمندگان اسلام، تنگه چارزبر تبدیل به جهنمی برای یاران وفادار صدام حسین شد. اما چگونه منافقین چنین یاران وفاداری جمع کرده بودند و آنان را در صف همراهان خود نگه داشته بودند؟ در این متن، به مناسبت سالگرد عملیات مرصاد، به شیوه‌های تبلیغات و پروپاگاندای منافقین از ابتدا تا کنون پرداخته‌ایم.

سرمایه‌گذاری برای مشروعیت

عملیات مرصاد که در اواخر جنگ ایران و عراق رخ داد، یادآور حمله‌ای نظامی از سوی منافقین (سازمان مجاهدین خلق) به خاک ایران بود که با شکست سنگین و تلفات گسترده‌ای برای این گروهک همراه شد. در حالی که منافقین، این واقعه را یک نبرد قهرمانانه برای «آزادی ایران» معرفی می‌کنند، تحلیلگران و کارشناسان بسیاری آن را نمادی از اقدامات تروریستی، بی‌رحمی و همکاری با دشمن خارجی در زمان جنگ می‌دانند. این روایت‌های متضاد، ماهیت اصلی منافقین را به نمایش می‌گذارد: یک ماشین تبلیغاتی پیچیده و یک فرقه سیاسی که برای بقای خود، از هر ابزاری استفاده می‌کند.

در ادامه، این متن به بررسی عمیق‌تر استراتژی‌های تبلیغاتی و پروپاگاندای این سازمان می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه منافقین تلاش کرده در دهه‌های اخیر، تصویر خود را از یک گروه ستیزه‌جو به یک نیروی سیاسی مشروع تغییر دهد. یکی از مؤثرترین ابزارهای پروپاگاندای منافقین، لابی‌گری گسترده و پرهزینه در پایتخت‌های غربی، به‌ویژه در واشنگتن دی‌سی و بروکسل است. این گروهک میلیاردها دلار صرف شرکت‌های حقوقی و لابی‌گران قدرتمند کرده تا صدای خود را به گوش سیاستمداران و مقامات ارشد برساند. گزارش‌های متعددی از سوی اندیشکده‌ها و رسانه‌های معتبر، این سرمایه‌گذاری هنگفت را تأیید کرده‌اند.

توهم حمایت بین‌المللی

یکی از بزرگ‌ترین اقدامات منافقین در این حوزه، خروج از لیست سازمان‌های تروریستی ایالات متحده و اتحادیه اروپا بود. در سال ۲۰۱۲، وزارت خارجه آمریکا به رهبری هیلاری کلینتون، نام این سازمان را از لیست خارج کرد. این تصمیم پس از سال‌ها کمپین فشار سیاسی و لابی‌گری شدید صورت گرفت. منافقین توانستند با جذب سیاست‌مداران بازنشسته و فعال به‌عنوان سخنران در نشست‌های خود، تصویری از حمایت گسترده و مشروعیت به نمایش بگذارند.

همچنین، منافقین در گردهمایی‌های سالانه خود در پاریس یا آلبانی، سخنرانان پرنفوذی را دعوت می‌کنند که در ازای دریافت مبالغ هنگفت، از مواضع این گروهک حمایت کنند. افرادی مانند رودی جولیانی، جان بولتون و دیگر مقامات سابق آمریکایی و اروپایی، در این نشست‌ها حضور یافته و از سازمان به‌عنوان «تنها جایگزین دموکراتیک برای حکومت فعلی ایران» یاد کرده‌اند. روزنامه گاردین در گزارشی در سال ۲۰۱۹، به پرداخت مبالغ گزاف به این سیاستمداران اشاره کرد و ماهیت «خدمات در ازای پول» را در روابط آنها با سازمان افشا کرد. این استراتژی به سازمان کمک کرده تا در رسانه‌های بین‌المللی، به‌عنوان یک اپوزیسیون مشروع و دموکراتیک معرفی شود و از سابقه تروریستی خود فاصله بگیرد.

در سال‌های اخیر، گروهک تروریستی منافقین تحت رهبری مسعود و مریم رجوی، به‌طور مداوم تلاش کرده است تا با نمایش پیوندهای سطحی با مقامات غربی، تصویری جعلی از مشروعیت ایجاد کند. در واقع فرقه رجوی به دنبال سیاستمداران بازنشسته و سالخورده از اروپا و ایالات متحده است تا توهم «حمایت بین‌المللی» را ایجاد کند. نمونه بارز این فریب، مصاحبه اخیر با دیوید جونز، کننده سابق پارلمان ولز است که در رسانه این گروه به نام «سیمای آزادی» پخش شد. جونز که مدت‌هاست از سیاست فعال بازنشسته شده، به هیچ وجه کننده موضع رسمی دولت بریتانیا نیست. این تاکتیک فراتر از دیوید جونز است. در طول سال‌ها، منافقین از حضور یا اظهارات افرادی مانند:
جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ایالات متحده
رودی جولیانی، وکیل سابق دونالد ترامپ
پاتریک کندی، کننده سابق کنگره ایالات متحده
اینگرید بتانکور، سیاستمدار بازنشسته کلمبیایی
آلخو ویدال‌کوادراس، نایب‌رئیس سابق پارلمان اروپا
جولیانو پیزاپیا، کننده سابق پارلمان ایتالیا
و دیگر شخصیت‌های بازنشسته که یا کمک‌های مالی دریافت کرده‌اند یا به دلیل مواضع ضدایرانی خود – خواسته یا ناخواسته – به ماشین تبلیغاتی فرقه رجوی خدمت کرده‌اند، بهره‌برداری کرده است. هیچ‌یک از این افراد، به‌ویژه در نقش‌های کنونی خود، نفوذی در نهادهای تصمیم‌گیری رسمی ندارند. مشارکت آنها در رویدادهای منافقین نشان‌دهنده سیاست‌های دولت‌های مربوطه نیست و گاهی اوقات انتقاد رسانه‌ها و عموم را به دنبال داشته است. همچنین در ژانویه سال میلادی جاری، مایک پومپئو پس از دیدار با مریم رجوی توییت کرد که دولت ایران به‌زودی سرنگون خواهد شد!

هزینه‌های سخنرانی منافقین

این تصویر، گرفته‌شده از یک شرکت رزرو سخنران و مجری، قیمت رزرو مایک پمپئو برای هر سخنرانی را نشان می‌دهد. او برای همسویی با فرقه تروریستی افراطی رجوی چقدر دریافت می‌کند؟ وب‌سایت نشان می‌دهد که استخدام او به‌عنوان سخنران بین ۷۵ هزار تا ۱۴۹ هزار دلار هزینه دارد. سندی که نشان می‌دهد هر کسی می‌تواند او را دعوت کند تا دیدگاه‌هایش را به نفع خود بیان کند.

مایک پمپئو بار دیگر در ازای ۲۱۰ هزار دلار از منافقین تمجید کرده است. بااین‌حال، موضوع با پمپئو به پایان نمی‌رسد. مقامات دیگری نیز هستند که در ازای مبالغ هنگفت حاضرند به نفع منافقین صحبت کنند. مانند مایک پنس که برای مدت کوتاهی نامزد ریاست‌جمهوری ایالات متحده بود. او مجبور بود اسناد مالی خود را ارائه دهد.

حمایت خودجوش!

علاوه بر این، تظاهرات ضد ایرانی که منافقین در هشت فوریه سال میلادی جاری در پاریس برگزار کردند، مثل همیشه جنجالی بود. علاوه بر پرچم‌های متعدد اوکراینی که حضور صدها پناهجوی اوکراینی را در این رویداد نشان می‌داد، گزارش‌هایی از نارضایتی این شرکت‌کنندگان فریب‌خورده نیز منتشر شد.
تصویری که بیش از همه در شبکه‌های اجتماعی دیده شد و دست‌به‌دست شد، توییتی از یک شرکت‌کننده اوکراینی بود که نارضایتی خود را از خدمات ارائه‌شده توسط برگزارکنندگان تظاهرات ابراز کرد و آنها را بر اساس عملکرد فریبکارانه منافقین سرزنش کرد.

البته این شرکت‌کننده اوکراینی در توییت خود نوشته بود: «ایرانی‌ها (!) فریبکار و دروغگو هستند. دیروز یک سازمان ایرانی من را به تظاهراتی علیه روسیه و برای حمایت از کشورم دعوت کرد و وعده مهمان‌نوازی و تور پاریس داد، اما سپس متوجه شدم که این دروغ بود و در ابتدای مراسم پرچم‌های کشورم را از من گرفتند. همین کلاهبرداران متحد روسیه هستند». این در حالی است که شورای ملی مقاومت، به‌عنوان ویترین تبلیغاتی منافقین، در گزارش‌های خود ادعا کرده که اوکراینی‌ها به‌صورت خودجوش! به تظاهرات ضد ایرانی آنها پیوسته‌اند. برای مثال، گزارش یورونیوز به یک پرستار ۳۷ ساله اوکراینی که اکنون در آلمان زندگی می‌کند، به‌عنوان «یکی از افرادی که برای پیوستن به معترضان ایرانی به پاریس آمده» اشاره می‌کند. برای یک اوکراینی جنگ‌زده که با هزاران سختی در کشورهای اروپایی ساکن شده، تور پاریس می‌تواند سفری رویایی باشد که با اتوبوس‌های منافقین محقق می‌شود. ممکن است کمی انگیزه سیاسی و احساسات ضدایرانی مشترک نیز چاشنی این دوستی پاریسی باشد، اما ظاهراً اشتباه منافقین در طول تظاهرات و پذیرایی باعث رسوایی شده است. روایت‌ها نشان می‌دهد، این اولین بار نیست که فرقه رجوی پناهجویان و آوارگان آسیب‌پذیر از سراسر اروپا را با وعده ناهار و ساندویچ و تور پاریس به پاریس می‌فرستد.

کنترل روایت آنلاین

در دنیای امروز، فضای مجازی میدان نبرد جدیدی برای پروپاگاندا است. منافقین نیز به خوبی این موضوع را درک کرده و یک سیستم پیچیده و گسترده آنلاین را برای کنترل روایت‌ها به کار گرفته است.

مزارع ترول و حساب‌های جعلی

گزارش‌های پژوهشی از سازمان‌هایی مانند SpecialEurasia و رسانه‌های معتبر، از وجود «مزارع ترول» (Online Troll Farms) در پایگاه‌های این سازمان، به ویژه در آلبانی خبر می‌دهند. اعضای منافقین با استفاده از هزاران حساب کاربری جعلی و واقعی، محتواهای جانبدارانه را در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کنند. این حساب‌ها به صورت هماهنگ، به انتقاد از سیاست‌های حکومت ایران می‌پردازند و در عین حال به هرگونه محتوایی که علیه منافقین باشد، حمله می‌کنند. هدف از این کار، مهندسی افکار عمومی و القای این تصور است که سازمان از حمایت مردمی گسترده‌ای برخوردار است.

علاوه بر انتشار محتوا، این حساب‌ها برای حمله به روزنامه‌نگاران، کارشناسان و دانشگاهیانی که به نقد این گروهک می‌پردازند نیز استفاده می‌شوند. بسیاری از خبرنگاران بین‌المللی که گزارش‌هایی انتقادی در مورد منافقین منتشر کرده‌اند، از دریافت پیام‌های توهین‌آمیز و تهدیدآمیز از سوی این حساب‌ها خبر داده‌اند. این تاکتیک یک استراتژی ارعاب است که به منظور ساکت‌کردن منتقدان و جلوگیری از انتشار گزارش‌های منفی به کار می‌رود.

پوستری که نماد ریاکاری منافقین شد

در ماه‌های اخیر (فوریه ۲۰۲۵)، عکسی از کنفرانس منافقین در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شده و باردیگر توجه منفی کاربران را به خود جلب کرده است. این عکس از کنفرانس اخیر به‌اصطلاح شورای ملی مقاومت در پایگاه منافقین در پاریس گرفته شده است. چندین مقام غربی و تعدادی از اعضای منافقین، حامیان و اعضای زن در این به‌اصطلاح کنفرانس حضور دارند، اما نکته اصلی پوستری است که در انتهای سالن نصب شده است. ابعاد این پوستر و زاویه فیلم‌برداری به‌گونه‌ای است که در پس‌زمینه جمعیت واقعی حاضر در جلسه، حضور جمعیتی بزرگ‌تر در سالن را القا می‌کند. این نمایش ریاکارانه از اندازه مخاطبان منافقین کافی بود تا باردیگر هشتگ‌های ضدمنافقین در شبکه‌های اجتماعی ترند شود.

با این‌حال، جزئیات بیشتری درباره روش‌های فریبکارانه منافقین را می‌توان در پست‌های اعضای جدا شده از این گروه یافت. محمدرضا ترابی، سرباز کودک سابق منافقین، در پستی در حساب X خود زیر این عکس، تاکتیک منافقین برای بزرگ‌نمایی اندازه مخاطبان خود را «یک روش شناخته‌شده دستکاری» توصیف کرد که «به‌طور مکرر توسط منافقین استفاده می‌شود.» او سپس درباره اولین مواجهه خود با چنین پدیده‌ای در روزهای اولیه حضورش در منافقین نوشت: در سال ۱۹۹۹، همان سالی که به‌عنوان سرباز کودک استخدام شدم، این سازمان رویدادی در پاریس برگزار کرد و ادعا کرد که ۲۰,۰۰۰ نفر در آن شرکت کرده‌اند. در آن زمان منافقین اغلب رویدادهای فرهنگی و کنسرت‌هایی را برای جذب حامیان از دیاسپورای ایرانی برگزار می‌کردند. با این حال، سالنی که برای این رویداد اجاره کرده بودند – و تعداد صندلی‌های خالی که در دوربین دیده می‌شد – داستان دیگری را روایت می‌کرد. مشخص بود که تعداد شرکت‌کنندگان بسیار کمتر از ادعاهای آنها بود و این موضوع شایعاتی را در واحد ما که عمدتاً از تازه‌واردان تشکیل شده بود، برانگیخت.

چند روز بعد مهوش سپهری، معروف به خواهر نسرین، فرمانده ارشد منافقین جلسه‌ای با ما برگزار کرد تا به این موضوع رسیدگی کند. هنوز به‌وضوح سخنان او را به یاد دارم که با عصبانیت اعلام کرد: «البته که ۲۰ هزار شرکت‌کننده نبود! فکر کردید چه؟! وقتی پای دشمنان ما در میان باشد، ما هیچ «صداقت و فداکاری» (شعار منافقین) نداریم. ما می‌توانیم و اعداد را بزرگ‌نمایی می‌کنیم!»

ترابی که ۱۸ سال عضو منافقین بوده و در بخش‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و مالی این سازمان خدمت کرده است، اذعان می‌کند که دستکاری اعداد و ارقام یک فرهنگ فریب است که «عمیقاً در ساختار سازمانی» این گروه ریشه دوانده است. این عضو سابق منافقین که امروز منتقد سرسخت این گروهک است و تلاش می‌کند سیاستمداران غربی را از ماهیت آن آگاه کند، سوال اساسی را از مخاطبان هدف خود، یعنی سیاستمداران غربی فریب‌خورده و رشوه‌گرفته، مطرح می‌کند: اگر منافقین مایل به استفاده از پوسترها برای جعل مخاطبان بزرگ‌تر در رویدادهای خود هستند، باید پرسید: در چه جای دیگر و چگونه شما را فریب می‌دهند؟

ماشینی برای تولید پروپاگاندا

یکی از مهم‌ترین ابعاد وجودی منافقین که کمتر در رسانه‌های جریان اصلی موردتوجه قرار گرفته، ساختار فرقه‌ای آن است. بسیاری از تحلیلگران، فعالان حقوق‌بشر و اعضای سابق این سازمان را یک فرقه سیاسی-ایدئولوژیک می‌دانند که اعضای خود را از دنیای بیرون جدا کرده و بر تمام جنبه‌های زندگی آنها کنترل دارد. این ساختار، به سازمان اجازه می‌دهد تا یک ماشین پروپاگاندای کارآمد و بی‌وقفه را مدیریت کند.

انزوای فیزیکی و ذهنی

اعضای منافقین در کمپ‌های ایزوله مانند اشرف در عراق و پس از آن در اشرف سه در آلبانی زندگی می‌کنند. آنها از ارتباط با خانواده و دوستان خود در ایران منع شده‌اند. این انزوا، به رهبری سازمان اجازه می‌دهد تا تنها روایت خود را به اعضا منتقل کند و از دسترسی آنها به اطلاعات دیگر جلوگیری کند. گزارش‌های دیده‌بان حقوق‌بشر (Human Rights Watch) و شهادت‌های اعضای سابق، حکایت از کنترل شدید برزندگی شخصی، ممنوعیت ازدواج و حتی جداشدن زوج‌ها دارد. علاوه بر این اعضای سازمان در کمپ‌های خود، به صورت شبانه‌روزی مشغول تولید محتوای تبلیغاتی هستند. آنها از برنامه‌های کامپیوتری و نرم‌افزارهای پیچیده برای طراحی پوستر، تولید کلیپ‌های ویدئویی و انتشار اخبار در شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. این سیستم به این گروهک امکان می‌دهد تا در هر لحظه، رویدادها را به نفع خود تفسیر کرده و آنها را در فضای مجازی بازتاب دهد.

تحریف تاریخ و بازنویسی روایت‌ها

یکی از برجسته‌ترین اقدامات پروپاگاندایی منافقین، تلاش برای تحریف تاریخ و بازنویسی روایت‌های مربوط به گذشته خود است. این سازمان به جای پذیرش مسئولیت اقدامات خشونت‌آمیز خود، آنها را به‌عنوان مبارزات انقلابی معرفی می‌کند.

همان‌طور که پیشتر اشاره شد، عملیات فروغ جاویدان (نامی که منافقین به این حمله دادند) از سوی رسانه‌های داخلی و بسیاری از کارشناسان خارجی، به‌عنوان یک اقدام تروریستی در راستای همکاری با رژیم صدام حسین در اواخر جنگ، شناخته می‌شود. با این حال، منفقین در روایت‌های خود، این عملیات را نمادی از رشادت و از خودگذشتگی اعضا برای «آزادی ایران» معرفی کرده و از اشاره به همکاری با رژیم بعث خودداری می‌کنند. از سوی دیگر منافقین در دهه ۱۳۶۰ مسئولیت ترورهای متعددی از مقامات رسمی ایران را بر عهده گرفت. در حالی که این اقدامات از سوی بسیاری به‌عنوان تروریسم شناخته می‌شود، منافقین آنها را به‌عنوان «اعدام انقلابی» و «پاسخ به سرکوب» توصیف می‌کنند. این بازنویسی تاریخی، به این گروهک کمک می‌کند تا از سابقه خشونت‌آمیز خود فرار کرده و چهره‌ای مشروع به خود بگیرد.

با این اوصاف، بررسی اقدامات و استراتژی‌های منافقین نشان می‌دهد که این گروه، فراتر از یک گروهک سیاسی معمولی، یک فرقه ایدئولوژیک با به کار گیری توانایی‌های گسترده در لابی‌گری، پروپاگاندا و کنترل اعضا است. درک این ابعاد، برای تحلیل درست از ماهیت و اهداف این سازمان ضروری است.

کشتی‌گیران نوجوان ایران حریفان خود را شناختند؛ آغاز مسابقات از صبح فردا