تصادف سه‌جانبه در محور مریوان – جانوره؛ ۱۱ نفر مصدوم شدند

به گزارش آرمان آرا، رئیس مرکز اورژانس پیش بیمارستانی و مدیریت حوادث دانشگاه علوم پزشکی کردستان ظهر جمعه با اعلام این خبر به رسانه‌های کردستان اعلام کرد: بر اثر برخورد سه دستگاه خودروی سواری در محور مریوان به سمت روستای جانوره، ۱۱ نفر مصدوم شدند که ۱۰ نفر از آن‌ها به بیمارستان بوعلی مریوان منتقل شدند.

بابک خدایی گفت: این حادثه صبح جمعه حوالی ساعت ۹:۱۴ دقیقه در محور مریوان به سمت روستای جانوره رخ داد و موجب مصدومیت ۱۱ نفر شد.

رئیس مرکز اورژانس پیش‌بیمارستانی و مدیریت حوادث استان کردستان، با اعلام این خبر اظهار داشت: پس از دریافت گزارش وقوع حادثه، سه دستگاه آمبولانس از نزدیک‌ترین پایگاه‌های اورژانس به محل اعزام و اقدامات درمانی اولیه برای مصدومان انجام شد.

وی افزود: از مجموع ۱۱ مصدوم این سانحه، ۱۰ نفر برای ادامه روند درمانی به بیمارستان بوعلی مریوان منتقل و یک نفر به صورت سرپایی در محل حادثه مداوا شد.

رئیس مرکز اورژانس پیش‌بیمارستانی استان کردستان ضمن قدردانی از همکاری مردم در صحنه، بر ضرورت رعایت قوانین رانندگی و احتیاط در جاده‌های پرخطر استان تأکید کرد.

رقم قرارداد علیرضا بیرانوند با تراکتور افشا شد

به گزارش آرمان آرا، در حالی که پس از انتقال علیرضا بیرانوند از پرسپولیس به تراکتور اعلام شد که این بازیکن حدود ۱۰۰ میلیارد تومان برای رفتن به تبریز دریافت کرده است، مالک تراکتور این رقم را تکذیب کرد.

محمدرضا زنوزی در مورد رقم قرارداد علیرضا بیرانوند با تراکتور گفت: ما پارسال به بیرانوند ۳۵ میلیارد تومان دادیم. امسال شنیده ام در یک تیم تهرانی به یک گلر ۱۲۰ میلیارد تومان داده شده است. این عدد در بازار بین المللی دو میلیون دلار است‌. کدام بازیکن است که با این رقم به تیم شما نیاید؟

ترافیک سنگین در جاده کرج – چالوس

به گزارش آرمان آرا، سرهنگ پیمان کرمی اظهار کرد: این بار ترافیکی از محدوده میدان امیر کبیر تا کیلومتر ۱۰ سنگین است.

وی اضافه کرد: اکنون ترافیک در آزادراه‌های تهران – شمال و تهران – کرج – قزوین عادی و روان گزارش شده است.

کرمی بیان کرد: پیش بینی می‌شود از عصر امروز به حجم ترافیک در جاده‌های این استان افزوده شود؛ که از ساعت ۱۳ محدودیت ترافیکی در آزادراه تهران – شمال و کرج -چالوس اعمال می‌شود.

نیمی از جاده ١٦٠ کیلومتری کرج – چالوس در حوزه استان البرز و نیمی دیگر در استان مازندران است.

آقای بنان شما با همین ترانه هم در تاریخ ماندید؛ عاشق و دلبسته این خاکم

به گزارش آرمان آرا، تولید آثار ملی میهنی همواره به عنوان یکی از دغدغه‌های مورد توجه هنرمندان عرصه موسیقی کشورمان مطرح بوده و چه قبل از پیروزی انقلاب و چه پس از آن دربرگیرنده تولید و انتشار محصولاتی است که اغلب آنها هم به لحاظ کیفیت و هم اثرگذاری در ردیف آثار پرمخاطب آن خواننده یا گروه اجرایی قرار گرفته‌اند و فضا را به سمتی برده‌اند که حتی همین آثار تبدیل به مهم‌ترین مؤلفه شناسایی سبک و سیاق هنرمند مورد نظر شده‌اند.

مسیری که در گونه‌های مختلف موسیقی کشورمان طی سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مشتمل بر تولید آثار زیادی بوده که بسیاری از آنها حتی با وجود سال‌های زیادی که از تولیدشان می‌گذرد، می‌توانند در بزنگاه‌هایی که مردم نیازمند شنیدن چنین آثاری هستند، پیش روی مخاطبان قرار گیرد و به سهم خود نقش مؤثری در ارتقای روحیه مردم داشته باشند. هریک از این محصولات به فراخور زمانی که برای ایجاد حس وطن دوستی و وحدت تولید شدند دربرگیرنده ویژگی‌هایی هستند که فارغ از سفارشی بودن یا نبودنشان می‌توانند جزو فهرست بهترین موسیقی‌های یک خواننده قرار گیرند.

آنچه می‌خوانید چهارمین شماره از سلسله گزارش‌های گروه هنر خبرگزاری مهر در حوزه معرفی آثار ملی میهنی طی سال‌های اخیر است که در بزنگاه‌های تاریخی مختلف پیش روی شنوندگان قرار گرفته و در این روزها که حس وطن پرستی و اتحاد بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده است، می‌تواند زنده نگهدارنده حال و هوای میهن پرستانه‌ای باشد که در این روزهای حساس باید آن را تقویت کرد.

آقای بنان شما با همین ترانه هم در تاریخ ماندید؛ عاشق و دلبسته این خاکم

تک آهنگ «ای ایران»؛ غلامحسین بنان

از جمله آثار ملی میهنی که هیچ گاه به عنوان سرود ملی کشورمان انتخاب نشد اما همچنان به عنوان یکی از محبوب‌ترین، بهترین و معتبرترین ملودی های مرتبط با میهن عزیزمان ایران مورد تکریم و توجه مخاطبان و شنوندگان موسیقی قرار گرفته، اثر «ای ایران» با شعری از مرحوم حسین گل گلاب، آهنگسازی زنده یاد روح الله خالقی و خوانندگی هنرمند فقید غلامحسین بنان است که در دهه بیست تولید و از آن روزگار تا امروز به عنوان اثری تاریخ ساز در دسترس مردم است. اثری ماندگار که اگر مرحوم بنان و دیگر دست اندرکاران پروژه در طول عمر فعالیت های هنری خود فقط همین یک قطعه را از خود بر جای می گذاشتند نیز در تاریخ موسیقی ایران زمین باقی می ماندند.

اگرچه درباره پیشینه سرود «ای ایران» روایت‌های متفاوتی وجود دارد، اما مرحوم روح الله خالقی آهنگساز این اثر و یکی از پیشگامان موسیقی ملی ایران که خدمات بسیار ارزنده‌ای را در این چارچوب انجام داده در کتاب معروف «سرگذشت موسیقی ایران» درباره پیشینه این سرود نوشته است: «در آن‌وقت کشور ما را قوای انگلیس و روس و آمریکا اشغال کرده بودند و جنگ بین‌الملل دوم هنوز دوام داشت. تظاهرات ملی نمی‌شد زیرا وضع آماده نبود ولی آهنگ و شعر این سرود احساسات ملی را سخت برانگیخت و مخصوصاً در مقابل خارجیان که در آن مجلس (نخستین اجرای سرود) هم بودند از طرف ایرانیان تظاهرات بیشتری شد و اولین ضربه‌ای بود که به‌طور غیرمستقیم بر پیکر ارتش خارجی که ناخوانده مهمان ما بودند زده شد.

برای شنیدن قطعه «ای ایران» به خوانندگی شادروان غلامحسین بنان اینجا را ببینید.

آقای بنان شما با همین ترانه هم در تاریخ ماندید؛ عاشق و دلبسته این خاکم

تک آهنگ «از پارس تا خزر»؛ خشایار اعتمادی

خشایار اعتمادی از جمله هنرمندان پیشگام موسیقی پاپ بعد از انقلاب اسلامی که سال‌هاست به گفته خود بنا به دلایل متعدد از موسیقی خداحافظی کرده چندین سال پیش بود که در قالب یک اثر ارکسترال با همراهی تعدادی از هنرمندان مطرح کشورمان در حوزه آهنگسازی، ترانه و نوازندگی قطعه ملی میهنی «از پارس تا خزر» را منتشر کرد.

خشایار اعتمادی که در همان دوران به عنوان یکی از سوپراستارهای موسیقی پاپ لقب گرفته بود، در این اثر موسیقایی که با ترانه‌ای از مرحوم افشین یداللهی و آهنگسازی شادمهر عقیلی تولید و ساخته شده بود، توانست اثر متفاوت و پرطرفداری را در این حوزه پیش روی مخاطبان قرار دهد. مسیری که بعدها از فراز و نشیب زیادی هم برخوردار شد اما هرچه بود به عنوان یکی از آثار ملی میهنی پرطرفدار جای خود در فهرست پرطرفدارترین های این عرصه باز کرد.

برای شنیدن قطعه «از پارس تا خزر» به خوانندگی خشایار اعتمادی اینجا را ببینید.

آقای بنان شما با همین ترانه هم در تاریخ ماندید؛ عاشق و دلبسته این خاکم

تک آهنگ «ای ایران» ؛ مجید اخشابی

«ای ایران» عنوان یکی دیگر از آثار تولید شده هنرمندان موسیقی کشورمان است که چندی پیش به خوانندگی مجید اخشابی در دسترس علاقه مندان قرار گرفت.

مجید اخشابی هم از جمله هنرمندانی است که طی چندین سالی که درعرصه موسیقی فعالیت می کند تلاش کرده در ساخت آثار سفارشی و مناسبتی فضای با کیفیتی را ارائه دهد و تلاش کند تا این آثار تبدیل به پروژه های ماندگاری شوند. مسیری که در ساخت تک آهنگ «ای ایران» هم برای او تکرار شد.

در این قطعه موسیقایی که طی زمان پخش خود توانست به عنوان یکی از پرطرفدارترین موسیقی های برنامه های مرتبط با محتوای ملی میهنی مورد توجه قرار بگیرد عبدالجبار کاکایی ترانه سرا و مجید اخشابی به عنوان آهنگساز و خواننده بخشی از عوامل اجرایی را تشکیل می دهد.

برای شنیدن قطعه «ای ایران» به خوانندگی مجید اخشابی اینجا را ببینید.

آقای بنان شما با همین ترانه هم در تاریخ ماندید؛ عاشق و دلبسته این خاکم

تک آهنگ «ایران»؛ آرون افشار

آرون افشار از خوانندگان فعال عرصه موسیقی در تازه ترین فعالیت موسیقایی خود اقدام به انتشار یک تک آهنگ ملی میهنی به نام «ایران» کرده است.

در این قطعه آرون افشار ترانه سرا، آهنگساز و تنظیم کننده، معین راهبر میکس و مسترینگ و نوازنده پیانو گروه اجرایی را تشکیل می دهند.

وی درباره این قطعه نوشت: «در کارنامه کاری من، جای قطعه ای برای وطنم خالی بود … این آهنگ را برای خاک پاک وطنم و مردم غیور و دلیرم ساختم. تقدیم به مردم سرزمینم که لایق بهترین ها هستند.»

آقای بنان شما با همین ترانه هم در تاریخ ماندید؛ عاشق و دلبسته این خاکم

برای شنیدن آهنگ «ایران» به خوانندگی آرون افشا ر اینجا را ببینید.

قفقاز روی خط بحران؛ تنش مسکو و باکو تا کجا پیش خواهد رفت؟

خبرگزاری مهر، گروه بین‌الملل: در سال‌های اخیر، قفقاز جنوبی بار دیگر به صحنه رقابت‌های ژئوپلیتیکی تبدیل شده است؛ منطقه‌ای که همواره در تقاطع منافع قدرت‌های بزرگ قرار داشته و کشمکش‌های تاریخی و منازعات قومی، بستر بروز تنش‌های جدید را فراهم کرده‌اند.

در این میان، روابط میان جمهوری آذربایجان و روسیه که تا پیش از این به‌عنوان «شریک راهبردی» تلقی می‌شد، به‌طور بی‌سابقه‌ای وارد مرحله‌ای از تنش و تقابل آشکار شده است. از اختلافات دیپلماتیک گرفته تا درگیری‌های رسانه‌ای؛ از حوادث نظامی تا برخوردهای تلافی‌جویانه امنیتی، همه و همه نشان‌دهنده شکاف عمیق و رو به گسترش در مناسبات این دو کشور هستند.

زمینه‌های تاریخی و ساختاری اختلافات روسیه و باکو

روابط میان روسیه و جمهوری آذربایجان ریشه در تاریخ پیچیده قفقاز دارد؛ جایی که امپراتوری روسیه پس از جنگ‌های گلستان و ترکمانچای در اوایل قرن نوزدهم، سرزمین‌های شمالی ایران را به قلمرو خود افزود و آذربایجان کنونی را تحت سلطه مستقیم خود قرار داد. این الحاق، سرآغاز تنش نظامی، سیاسی و فرهنگی در منطقه بود. در عصر اتحاد جماهیر شوروی، آذربایجان به‌عنوان جمهوری سوسیالیستی، به یکی از نقاط کلیدی تأمین نفت و انرژی برای مسکو بدل شد. برخی نارضایتی‌های شکل گرفته در این مدت، باعث شد که پس از فروپاشی شوروی به شکل جنبش‌های استقلال‌طلبانه و ملی‌گرایانه بروز کنند.

در سال‌های آغازین استقلال، جنگ اول قره‌باغ میان باکو و ایروان، روابط با مسکو را تیره‌تر کرد؛ چرا که روسیه با حمایت تسلیحاتی و لجستیکی از ارمنستان، در عمل به زیان آذربایجان وارد گود شد و این موضوع، زمینه بی‌اعتمادی ساختاری باکو به نقش روسیه در قفقاز را تقویت کرد.

تحولات پس از جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ نیز موجب تعمیق این گسست تاریخی شد. هرچند روسیه به‌عنوان میانجی صلح ظاهر شد و نیروهای حافظ صلح خود را به قره‌باغ اعزام کرد، اما از منظر باکو، رفتار منفعلانه روس‌ها در قبال محاصره منطقه و ناتوانی در جلوگیری از تسلط کامل آذربایجان بر قره‌باغ در سال ۲۰۲۳، نشانه کاهش اعتبار و کارآمدی مسکو در نگاه سران باکو بود. این وضعیت، به تقویت تمایل جمهوری آذربایجان برای کاهش وابستگی راهبردی به روسیه و جستجوی شرکای جدید از جمله ترکیه و رژیم صهیونیستی انجامید.

از سوی دیگر، در بُعد اجتماعی و فرهنگی، مقامات باکو بر این باورند که روسیه همواره میلیون‌ها آذربایجانی مهاجر را به‌عنوان ابزاری در سیاست‌های نفوذ فرهنگی و اقتصادی خود تلقی کرده است. برخوردهای اخیر امنیتی و بازداشت‌های گسترده شهروندان آذربایجانی در روسیه، موجب شده که باکو این موضوع را نه صرفاً یک موضوع کنسولی، بلکه تعرض به «حقوق ملی» خود تلقی کند.

در مجموع، آنچه امروزه به‌عنوان تنش دیپلماتیک میان مسکو و باکو مشاهده می‌شود، تنها محصول رخدادهای مقطعی مانند سقوط هواپیمای مسافربری یا بازداشت شهروندان نیست؛ بلکه ریشه در دهه‌ها بی‌اعتمادی متقابل، سیاست‌های مسکو در جنگ‌های قره‌باغ، عقب‌گرد تدریجی راهبرد نفوذ روسیه در قفقاز و شکل‌گیری یک هویت مستقل و غرب‌گرایانه در آذربایجان دارد؛ گسستی که به‌نظر می‌رسد در آینده نیز قابل ترمیم سریع نخواهد بود.

فصل جدید تنش‌ها؛ از فاجعه هوایی تا نبرد ژئوپلیتیک

روابط میان روسیه و جمهوری آذربایجان طی ماه‌های اخیر وارد فصل جدیدی از تنش‌های آشکار و عمیق شده است؛ تنش‌هایی که فراتر از اختلافات دیپلماتیک سنتی، ابعاد امنیتی، رسانه‌ای و ژئوپلیتیکی پیدا کرده‌اند و آینده مناسبات دو کشور را در هاله‌ای از ابهام فرو برده‌اند.

نقطه آغاز این بحران را می‌توان در سقوط مرگبار هواپیمای مسافربری «امبرائر ۱۹۰» خطوط هوایی آزال دانست؛ حادثه‌ای که در ۲۵ دسامبر گذشته در نزدیکی شهر آکتائو قزاقستان رخ داد و به مرگ ۳۸ نفر از جمله ۷ شهروند روسی انجامید. این هواپیما در مسیر باکو به گروزنی حامل ۶۷ سرنشین بود که بخش اعظم آنها شهروندان آذربایجانی محسوب می‌شدند.

جمهوری آذربایجان، سامانه‌های پدافند هوایی روسیه را در سرنگونی این هواپیما دخیل می‌داند؛ موضوعی که مسکو تاکنون مسئولیت رسمی آن را نپذیرفته است. این سانحه که در باکو «بی‌تفاوتی آشکار مسکو به جان شهروندان آذری» تعبیر شد، شعله‌های خشم و بی‌اعتمادی تاریخی را برافروخت و روابط دو کشور را وارد بحران جدیدی کرد.

پس از این حادثه، مرگ مشکوک دو شهروند آذربایجانی در بازداشتگاه‌های روسیه و افشای اسناد مربوط به شکنجه آنان، بار دیگر تنش‌ها را تشدید کرد. واکنش تند باکو با احضار سفیر روسیه، تعطیلی دفاتر رسانه‌ای نظیر اسپوتنیک و بازداشت متقابل اتباع روس همراه شد. در مقابل، کرملین که همچنان به دنبال حفظ اهرم‌های خود در قفقاز جنوبی است، از اقدام متقابل شدید پرهیز و تنها بر بازسازی کانال‌های دیپلماتیک تأکید کرد.

از نگاه ناظران، در ورای این بحران‌های ظاهری، سیاست خارجی آذربایجان به‌وضوح در حال تغییر مسیر است. نزدیکی روزافزون باکو به بلوک‌های غربی و منطقه‌ای مانند ترکیه، رژیم صهیونیستی و اوکراین، نشان‌دهنده تلاش این کشور برای خروج تدریجی از حوزه نفوذ تاریخی روسیه و بازتعریف جایگاه ژئوپلیتیکی خود است.

افزون بر همه این موارد، تقابل شدید رسانه‌ای و فرهنگی میان دو کشور، عملاً آخرین پل‌های دیپلماتیک سنتی را تخریب کرده است. در شرایطی که روسیه باکو را به ایجاد بی‌ثباتی در قفقاز متهم می‌کند، آذربایجان نیز مسکو را به نادیده‌گرفتن کرامت و حقوق شهروندان خود متهم کرده و در پی کاهش کامل نفوذ روسیه بر ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود است.

مجموع این رخدادها، از فاجعه هوایی تا جنگ رسانه‌ای و صف‌بندی‌های ژئوپلیتیکی، آغازگر فصل جدیدی از تنش‌های ساختاری میان باکو و مسکو هستند؛ تنش‌هایی که می‌توانند نه تنها آینده روابط دو کشور، بلکه موازنه قدرت در قفقاز جنوبی را به شکلی بنیادی دگرگون سازند.

از رقابت راهبردی تا مدیریت بحران؛ چشم‌انداز مبهم مناسبات مسکو-باکو

چشم‌انداز تنش‌های میان روسیه و جمهوری آذربایجان را باید در چارچوب یک مناقشه پیچیده ژئوپلیتیکی تحلیل کرد؛ بحرانی که نه صرفاً واکنش‌های هیجانی، بلکه منافع و ملاحظات راهبردی دو بازیگر را شکل می‌دهد.

جمهوری آذربایجان طی سال‌های اخیر تلاش کرده با استفاده از فضای به وجود آمده ناشی از جنگ اوکراین، جایگاه خود را در معادلات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بازتعریف کند و از انحصار ژئوپلیتیکی مسکو خارج شود. نزدیک‌شدن به ترکیه و رژیم اسرائیل، همکاری‌های انرژی با اتحادیه اروپا و روابط آشکار با اوکراین، نشانه‌های این تغییر مسیر تدریجی است.

باکو اکنون سعی دارد به عنوان یک بازیگر مستقل منطقه‌ای با سیاست خارجی چندجانبه، از وابستگی سنتی به روسیه فاصله بگیرد؛ هرچند محدودیت‌های ژئوپلیتیکی، اقتصادی و امنیتی این مسیر را برای باکو پرهزینه و چالش‌برانگیز کرده است.

در مقابل، روسیه همچنان نفوذ قابل توجهی در قفقاز جنوبی دارد و جمهوری آذربایجان را بخشی از حوزه نفوذ سنتی خود می‌داند. از منظر کرملین، روندهای اخیر تهدیدی برای منافع حیاتی روسیه در منطقه است. مسکو گرچه به دلیل درگیری در جبهه اوکراین و فشارهای اقتصادی، فعلاً از واکنش سخت خودداری می‌کند، اما ابزارهای اعمال فشار زیادی در اختیار دارد؛ از اهرم‌های انرژی و زیرساختی گرفته تا جمعیت گسترده آذری‌های مقیم روسیه و شبکه‌های رسانه‌ای و اطلاعاتی فعال در باکو. به همین دلیل، روسیه همزمان با نمایش خویشتن‌داری، در حال استفاده از فشارهای نرم و نیمه‌سخت برای کنترل تحولات است؛ از جمله محدودیت‌های تجاری هدفمند و بازسازی نفوذ اطلاعاتی و فرهنگی در منطقه.

در کوتاه‌مدت، به نظر می‌رسد روسیه و آذربایجان هر دو تمایل به جلوگیری از گسترش کنترل‌نشده بحران دارند و تنش‌ها در سطح اقدام‌های متقابل رسانه‌ای، دیپلماتیک و امنیتی باقی بماند. با این حال، در صورت عدم حل مسائل نمادین مانند سقوط هواپیمای مسافربری یا مرگ شهروندان آذربایجانی در بازداشتگاه‌های روسیه، این اختلافات می‌تواند به درگیری‌های طولانی‌مدت و فرسایشی در حوزه‌های اقتصادی و ژئوپلیتیکی تبدیل شود.

برای روسیه، حفظ آذربایجان در مدار ژئوپلیتیکی خود اهمیت راهبردی دارد، زیرا از دست دادن این کشور، علاوه بر تضعیف موقعیت مسکو در قفقاز، پیامدهای روانی و سیاسی جدی برای سایر متحدانش در آسیای مرکزی و ماورای قفقاز خواهد داشت.

از سوی دیگر، باکو نیز به خوبی آگاه است که استقلال ژئوپلیتیکی کامل از مسکو در کوتاه‌مدت ممکن نیست و هرگونه تنش کنترل‌نشده می‌تواند اقتصاد، تجارت و امنیت انرژی این کشور را تهدید کند. بنابراین، سیاست دوگانه آذربایجان بر مبنای حفظ پیوندهای حداقلی با مسکو، در کنار تقویت پیوندهای جایگزین با غرب و ترکیه، ادامه خواهد یافت.

در مجموع، آینده این بحران به دو عامل بستگی دارد: میزان موفقیت مسکو در بازیابی اهرم‌های نفوذ خود و توانایی باکو در توازن‌بخشی میان همکاری با غرب و مدیریت روابط با کرملین. در شرایط فعلی، نه روسیه قدرت حذف کامل آذربایجان از مدار خود را دارد و نه باکو امکان گسست کامل از مسکو را یافته است. آنچه محتمل به نظر می‌رسد، ورود روابط دو کشور به یک دوره «رقابت مدیریت‌شده» است؛ دوره‌ای که طی آن هر دو طرف می‌کوشند در عین حفظ کانال‌های دیپلماتیک و اقتصادی، برای تقویت موقعیت خود در قفقاز جنوبی و تعیین قواعد بازی آینده تلاش کنند.

مفاد توافق جدید رژیم الجولانی و رژیم صهیونیستی فاش شد

به گزارش آرمان آرا، شبکه المیادین به نقل از «دیده‌بان حقوق بشر سوریه» گزارش داد که توافقی میان رژیم صهیونیستی و دولت جدید سوریه با نظارت و میانجی‌گری ایالات متحده آمریکا حاصل شده است.

به گفته این نهاد حقوق بشری، ایالات متحده پرونده سویدا را به‌طور کامل در دست گرفته و اجرای مفاد توافق را پیگیری خواهد کرد.

طبق اطلاعات منتشرشده، مفاد این توافق شامل موارد زیر است:

-عقب‌نشینی کامل نیروهای عشایر و نیروهای امنیت عمومی سوریه به خارج از مناطق دروزی‌نشین.

-پاکسازی کامل روستاهای دروزی توسط گروه‌های محلی از هرگونه حضور نیروهای عشایر و نیروهای دولتی.

– تشکیل شوراهای محلی متشکل از اهالی منطقه سویدا برای ارائه خدمات عمومی.

-تشکیل کمیته‌ای برای مستندسازی موارد نقض حقوق بشر که موظف است گزارش‌های خود را به طرف آمریکایی ارائه کند.

خلع سلاح در مناطق قنیطره و درعا و تشکیل کمیته‌های امنیتی محلی در این مناطق که فاقد سلاح خواهند بود.

یک موسسه یهودی: اسرائیل فقط ۲۰۱ موشک از ۵۷۴ موشک ایران را رهگیری کرد

به گزارش آرمان آرا، مؤسسه یهودی امنیت ملی آمریکا (JINSA) گزارش داد که ارتش آمریکا در جریان رویارویی نظامی ماه گذشته با ایران، حدود ۱۴ درصد از موشک‌های رهگیر برد بلند خود از نوع «تاد» را شلیک کرده است و احیای کامل این ذخایر ممکن است ۳ تا ۸ سال زمان ببرد.

این گزارش بیان می‌کند در حمله موشکی ایران به اسرائیل، ارتش ایالات متحده ۹۲ موشک تاد را برای مقابله با موشک‌های بالستیک ایرانی به کار گرفته؛ رقمی که بخش قابل‌توجهی از مجموع ۶۳۲ موشک موجود در زرادخانه آمریکاست.

بنا بر این تحلیل، سیستم‌های تاد حدود نیمی از کل موشک‌های رهگیر شلیک‌شده برای دفاع از اسرائیل را شامل می‌شدند.

در مجموع، پدافند هوایی آمریکا و اسرائیل توانستند ۲۰۱ موشک از ۵۷۴ موشک پرتاب‌شده از سوی ایران را رهگیری و منهدم کنند. با این حال، مصرف بالای ذخایر رهگیر، نگرانی‌هایی را نسبت به توان دفاعی آمریکا در مقابله با بحران‌های احتمالی آینده، به‌ویژه در منطقه آسیا و اقیانوسیه، ایجاد کرده است.

آری سیکورل، معاون سیاست خارجی مؤسسه جینسا و نویسنده این گزارش، می‌گوید عملیات اخیر، پیامی قاطع به تهران، مسکو و پکن بود مبنی بر اینکه آمریکا در دفاع از نزدیک‌ترین متحد خود در خاورمیانه تردیدی ندارد.

با این حال، او تأکید کرد که واشنگتن باید به‌سرعت ذخایر دفاعی‌اش را نه‌تنها تا سطح قبلی بلکه فراتر از آن بازسازی کند.

او همچنین خاطرنشان کرد که هر موشک تاد حدود ۱۲.۷ میلیون دلار هزینه دارد و روند تأمین مجدد این تسلیحات به کندی پیش می‌رود.

طبق برآوردها، ایالات متحده در سال جاری تنها ۲۳ موشک جدید تاد تحویل خواهد گرفت و تا پایان سال مالی ۲۰۲۶ نیز احتمالاً ۲۵ تا ۳۷ فروند دیگر دریافت خواهد شد.

از سوی دیگر، فروش‌های تسلیحاتی آمریکا به کشورهای منطقه مانند عربستان و قطر، روند بازسازی ذخایر داخلی را با چالش روبرو کرده است. برای نمونه، قرارداد ۱۵ میلیارد دلاری با ریاض شامل ارسال ۷ سامانه تاد و ۳۶۰ موشک رهگیر است. قطر نیز در چارچوب توافق ۴۲ میلیارد دلاری خود با واشنگتن، بخشی از این سامانه‌ها را دریافت خواهد کرد.

در بخشی دیگر از گزارش آمده است که در دوره‌هایی که سهم سامانه تاد از شلیک‌ها بیش از ۶۰ درصد بوده، میزان اصابت موشک‌های ایرانی بین یک تا چهار درصد افزایش یافته که می‌تواند نشانه‌ای از محدودیت عملکرد این سامانه در شرایط حمله فشرده باشد.

طبق تحلیل جینسا، بخش زیادی از موشک‌های ایرانی به مناطق غیرمسکونی اصابت کرده‌اند.

در جریان این درگیری، آمریکا از سامانه‌های پاتریوت نیز برای حفاظت از پایگاه «العدید» در قطر بهره گرفت و حدود ۳۰ موشک شلیک کرد.

به گفته سیکورل، اگرچه موشک‌های پاتریوت هزینه کمتری دارند و با سرعت بیشتری تولید می‌شوند، اما توانمندی سامانه تاد را برای پوشش منطقه‌ای ندارند.

در پایان، این گزارش هشدار می‌دهد که کاهش شدید ذخایر موشک‌های رهگیر ممکن است کنگره آمریکا را وادار کند تا بودجه بیشتری برای تأمین مجدد این تجهیزات اختصاص دهد، به‌خصوص در شرایطی که ایالات متحده همزمان با چالش‌های نظامی در چندین نقطه از جهان مواجه است.

پاسخ مشاور فرمانده کل سپاه به احتمال دوباره جنگ

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • ایران رکن اساسی بازترسیم نقشه آینده منطقه؛ یمن، غرب را تسلیم کرد

    خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: «نجیبه محمد مطهر» مشاور دفتر ریاست جمهوری یمن در گفتگو با «ورده سعد» خبرنگار خبرگزاری مهر به مجموعه‌ای از سوالات در خصوص تازه‌ترین تحولات یمن به ویژه در جبهه پشتیبانی از غزه پاسخ داد که متن کامل این گفتگو را مطالعه می‌کنید؛

    طی هفته‌های اخیر عملیات‌های نیروهای مسلح یمن علیه رژیم صهیونیستی تشدید شده است. علت این موضوع چیست؟

    حجم جنایت‌های اشغالگران اسرائیلی در تخریب و ویرانی منازل و آواره کردن فلسطینیان و محدود کردن مقدسات اسلامی بسیار زیاد شده است. سکوت و ذلت بین‌المللی و عربی و اسلامی در این خصوص به شدت محکوم است.

    عملیات‌های نیروهای مسلح یمن علیه کشتی‌های اسرائیلی طی هفته‌های گذشته ادامه پیدا کرد. از سوی دیگر، این عملیات‌ها همچنین شامل شلیک موشک‌های مافوق صوت و پهپادها علیه اهداف صهیونیستی در یافا و نقب و ام الرشراش است. در همین رابطه عملیات نظامی دقیقی برای حمله به کشتی‌های تجاری که تصمیم ممنوعیت دریانوردی رژیم صهیونیستی را نقض کرده بودند، صورت گرفت که منجر به بسته شدن مجدد بندر ام الرشراش (ایلات) شد.

    این تنش نشان می‌دهد که یمن تنها به حمایت رسانه‌ای از غزه بسنده نمی‌کند، بلکه با وجود جنگ و محاصره تحمیلی علیه خود، گفته‌های خود را در عرصه میدانی نیز به اجرا می‌گذارد.

    چرا صنعا همیشه می‌تواند غافلگیری‌هایی در عرصه میدانی، چه از نظر ابزارها و راهکارها یا از نظر اهداف مورد حمله داشته باشد؟

    سخنرانی سید عبدالملک بدرالدین و تحلیل واکنش‌های غربی و نتایج استراتژیک سخنان در این خصوص به شرح زیر است:

    سید عبدالملک الحوثی در اظهاراتی ضمن اشاره به حجم بالای جنایت‌های رژیم صهیونیستی در غزه و خفت عربی و اسلامی و بین‌المللی در مقابله با این تجاوز، به بررسی موضع ثابت یمن در حمایت از فلسطین با وجود جنگ و محاصره پرداخت و تاکید کرد که در هفته گذشته ۱۱ عملیات نظامی در این جبهه صورت گرفت که اهداف صهیونیستی در مناطق مختلف فلسطین اشغالی را هدف قرار داد. وی تاکید کرد که ۲ کشتی وابسته به شرکت‌هایی که مصوبه ممنوعیت دریانوردی و تعامل دریایی با بنادر رژیم صهیونیستی را نقض کرده بودند، مورد هدف قرار گرفتند که این اقدام باعث بسته شدن مجدد بندر ایلات شد. وی تاکید کرد که یمن در این زمینه با هیچ تصمیمی که مخالف مصوباتش باشد، تعامل نخواهد داشت.

    گفتمان ملی یمنی‌ها نیز نشان دهنده تحرکات گسترده مردمی در حمایت از غزه بود. طی هفته گذشته بیش از ۱۲۰۰ راهپیمایی و تظاهرات در مناطق مختلف برگزار شد که نشان دهنده عمق ارتباط ایمانی و قدرت اراده یمنی‌ها در حمایت از موضوع فلسطین با وجود تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی و سیاسی بود.

    در عرصه بین‌المللی نیز این گفتمان فاش کرد که تناقض آشکاری بین مواضع غرب و سازمان ملل متحد وجود دارد؛ چرا که از یک طرف جنایت‌های اشغالگران صهیونیست را نادیده می‌گیرد و از طرف دیگر شانتاژ رسانه‌ای گسترده‌ای در خصوص حمله یمن به کشتی‌های ناقض تحریم اسرائیل به راه می‌اندازد. گفتمان غرب در این عرصه تنها یک واکنش رسانه‌ای نیست، بلکه نشان دهنده تحولات استراتژیک و برداشت‌های دقیق از منافع امنیت ملی و اقتصادی کشورهای غربی به شمار می‌رود.

    یمن در حال حاضر یک تهدید اساسی برای رژیم صهیونیستی است و این موضوع از طریق عملیات نظامی دریایی یمنی‌ها که با غرق شدن ۲ کشتی «ماجیک سیز» و «انترنیتی سی» بعد از رد پذیرش مطالبات یمن در ممنوعیت تعامل با رژیم صهیونیستی به اوج خود رسید.

    این عملیات در شرایطی انجام شد که کشورهای غربی و سازمان ملل جنایت‌های اشغالگران را نادیده می‌گرفتند و «هانس گروندبرگ» فرستاده سازمان ملل در یمن در قبال تجاوزهای رژیم صهیونیستی سکوت می‌کرد، اما به صورت فوری و سریع از عملیات یمنی‌ها شکایت می‌کرد. این موضوع نشان دهنده ناتوانی آشکار آنها در برابر رژیم صهیونیستی است.

    تحلیل این مواضع نشان می‌دهد که حمله به کشتی‌های اسرائیلی در چارچوب بازدارندگی قاطع یمنی‌ها در مقابل همکاری‌های دریایی با رژیم صهیونیستی صورت می‌گیرد. اما این تصمیم شامل کشتی‌های تجاری عادی که ارتباطی با اسرائیل ندارند، نمی‌شود و گزارش‌های اطلاعاتی بین‌المللی نشان می‌دهد که هدف قرار گرفتن این ۲ کشتی نیز به علت تعامل آنها با بنادر صهیونیستی بود.

    از سوی دیگر نیروهای غربی مدعی هستند که این چالش، دریانوردی بین‌المللی را به خطر می‌اندازد و به همین علت به عنوان بهانه‌ای برای تقویت حضور نظامی در مناطق استراتژیک نظیر دریای سرخ و تنگه هرمز به کار گرفته می‌شود. آنها می‌گویند که این اقدامات باعث تشکیل ائتلاف‌های دریایی به رهبری آمریکا و ناتو و افزایش فشارها و تحریم‌ها و تبلیغات رسانه‌ای می‌شود و حتی ممکن است به سمت اجرای عملیات نظامی محدود نیز پیش برود.

    آنها مدعی هستند که در صورتی که این تنش ادامه پیدا کند، کشورهای غربی مجبور خواهند بود برای تغییر مسیر حمل و نقل دریایی یا سرمایه‌گذاری در گزینه‌های دیگر زمینی وارد عمل شوند که این موضوع فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی را بر این کشورها افزایش داده و تأثیرهای زیادی در هزینه بیمه کشتی‌ها و آزادی کشتیرانی خواهد داشت.

    اظهارات و مواضع دولت‌های آمریکایی و اروپایی و کابینه رژیم صهیونیستی می‌تواند به عنوان دستاویزی برای افزایش موجودیت نظامی غرب در مناطق حساس (نظیر دریای سرخ و تنگه هرمز و دریای چین جنوبی) به بهانه حمایت از آزادی کشتیرانی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین ممکن است ائتلاف‌های بین‌المللی دریایی به رهبری آمریکا یا ناتو شکل گیرد یا مأموریت‌های جدیدی به این نیروها واگذار شود.

    در صورتی که مخاطرات نیروهای مسلح یمن علیه کشتیرانی رژیم صهیونیستی افزایش پیدا کند، ممکن است کشورهای غربی به دنبال جایگزین کردن مسیرهای دریایی یا سرمایه‌گذاری در مسیرهای زمینی (نظیر خط آهن در آسیای مرکزی) باشند. این روند باعث افزایش فشارهای دیپلماتیک بر کشورهای مذکور می‌شود و آنها را مجبور می‌کند مواضع واضح‌تری نسبت به این تهدیدات از خود نشان دهند. در نتیجه این اقدامات، هزینه‌های اقتصادی شدیدتر می‌شود، مثلاً هزینه بیمه کشتی‌هایی که از مناطق مورد نزاع عبور می‌کنند، افزایش پیدا می‌کند که فشار غیرمستقیم اقتصادی به این کشورها وارد می‌کند.

    دولت‌های تحت تأثیر این حملات، حتی ممکن است به دنبال تقویت توان دریایی خود باشند که این اتفاق، تنش‌ها میان اردوگاه غربی و دیگر اردوگاه‌های بین‌المللی از جمله روسیه و چین و محور مقاومت را افزایش خواهد داد و زمینه‌های گسترش تنش‌های مستقیم دریایی را فراهم می‌کند.

    در صورتی که غرب بخواهد حضور نظامی خود را بدون تفاهم‌های سیاسی موازی در منطقه گسترش دهد، باعث افزایش مخاطرات خواهد شد.

    برخی رسانه‌های کشورهای حاشیه خلیج فارس معتقدند که توافق احتمالی در غزه تمرکز رژیم صهیونیستی را روی یمن و عراق خواهد آورد که بخشی از روش آمریکا و رژیم اسرائیل برای ضربه زدن به نیروهای مقاومت جهت باز ترسیم نقشه منطقه است، شما در این خصوص چه دیدگاهی دارید؟

    این دیدگاه که رسانه‌های عربی خلیج فارس نیز به آن پرداخته‌اند، با مفاهیم استراتژیک گسترده‌تر در خصوص باز ترسیم درگیری‌ها بعد از چندین ماه جنگ در غزه و پیامدهای منطقه‌ای آن تطابق دارد. این تحلیل دور از واقع نیست و باید در ۲ سطح فرضیه‌های اساسی و پیامدهای احتمالی مورد بررسی قرار گیرد.

    واشنگتن اصرار دارد که جبهه غزه را قبل از رسیدن به پاییز سر و سامان بدهد. در عین حال اسرائیل نیازمند یک پیروزی استراتژیک جایگزین است تا شکست در حذف حماس را جبران کند. از سوی دیگر یمن و عراق و لبنان به عنوان یک محیط بازدارندگی آینده به ویژه در سایه استمرار حملات آنها علیه منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی مطرح هستند.

    در نتیجه این داده‌ها، آمریکا از چندین ماه پیش تاکنون تلاش کرده جبهه غزه را از دیگر عرصه‌ها شامل یمن و لبنان و عراق جدا کند.

    خاورمیانه در حال حاضر شاهد جنگ فرسایشی در غزه است که پیامدهای عمیقی در عرصه منطقه‌ای به جای گذاشته است و نزدیک شدن به پایان آن، می‌تواند درگیری‌ها را به سمت باز ترسیم نقشه‌های نفوذ به ویژه در جبهه‌های یمن و عراق سوق دهد. در این رابطه شاخص‌های زیادی از برجسته شدن نقش ثابت و محوری مقاومت، به رهبری ایران وجود دارد.

    از سوی دیگر جنگ غزه نقطه تحول اساسی در روند درگیری‌های منطقه‌ای بوده و میزان شکنندگی موازنه‌های قدرت در منطقه را ثابت کرد. لذا با نزدیک شدن به پایان آن، نگاه‌ها متمرکز بر شکل‌گیری مجدد نقشه نفوذ در خاورمیانه می‌شود و جبهه‌های یمن و عراق در صدر اولویت‌های استراتژی آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار می‌گیرد تا شاید آنها بتوانند از تأثیر محور مقاومت به رهبری ایران بکاهند.

    ثبات قدم ایران و شکستن هیبت دشمن توسط این کشور تا چه حدی باعث هم خوردن موازنات منطقه‌ای شده است؟

    ایران نقش اساسی در بر هم زدن موازنات منطقه‌ای ایفا می‌کند که باعث شکل‌گیری رویکرد جدید در واقعیت‌های منطقه‌ای طی مرحله آینده می‌شود. این واقعیت‌ها را می‌توان در موارد زیر برشمرد:

    ۱. محور مقاومت این مرحله را به عنوان مرحله قبل از «جنگ بزرگ» می‌داند.

    ۲. واکنش‌ها برای جلوگیری از بروز جنگ فراگیر، حساب شده خواهد بود و تأثیرات استراتژیک طولانی‌تری خواهد داشت.

    ۳. واشنگتن و تل‌آویو روی تجزیه عرصه درگیری‌ها حساب کرده‌اند، اما واقعیت موجود نشان می‌دهد که محور مقاومت از یک طرف مورد حمله قرار می‌گیرد و در طرف دیگر واکنش نشان می‌دهد به این معنا که وحدت اعلام نشده‌ای میان جبهه‌های فعال وجود دارد. به عبارت دیگر ایران و مقاومت استراتژیک آن در قلب تحولات منطقه، عاملی محوری در باز ترسیم و به هم خوردن موازنات منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد بود.

    ثبات قدم ایران هیبت و بازدارندگی رژیم صهیونیستی را در هم شکسته و تزلزل سامانه‌های دفاعی غربی را ثابت کرد.

    ایران طی ماه‌های اخیر در این عرصه‌ها نقش آفرینی کرده است:

    ۱. ایران در برابر سیاست آمریکایی فشار حداکثری کوتاه نیامده است.

    ۲. ایران با وجود تمامی مخاطرات و نفوذها به حمایت میدانی از متحدان خود ادامه داده است.

    ۳. تهران به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به حملات صورت گرفته واکنش نشان داده است.

    ۴. ایران در آوریل ۲۰۲۴ و در واکنش به حمله موشکی به کنسولگری خود در دمشق برای اولین بار در تاریخ درگیری‌ها، موشک‌ها و پهپادهای خود را به سمت اراضی اشغالی شلیک کرد.

    ۵. ایران نقش عمده‌ای را در بازترسیم تحولات منطقه‌ای ایفا کرده است.

    ۶. در تحولات جدید منطقه، رژیم صهیونیستی دیگر تنها بازیگر منطقه‌ای که قادر به ایجاد بازدارندگی و سلطه بر خاورمیانه باشد، نیست.

    ۷. در این تحولات، آمریکا بیش از پیش در موضع دفاعی قرار گرفته و به جای حمله مجبور به حفاظت از پایگاه‌های خود در عراق و سوریه و یمن است.

    ۸. کشورهای حاشیه خلیج فارس در محاسبات خود تجدید نظر کرده‌اند. برخی از آنها به دنبال همگرایی با ایران هستند و برخی دیگر در پیوستن به ائتلاف‌های مختلف برای حمله به ایران درنگ کرده‌اند.

    ایران موفق شده در تحولات اخیر ایستادگی کرده و حضور خود را در عرصه تحولات تثبیت کند و مانع از انزوای خود و تثبیت جنگ به نفع دشمن شود. این اتفاق باعث تغییر محاسبات دشمنان شده و آینده‌ای جدید در منطقه رقم می‌زند.

    تحولات اخیر ثابت کرد که ایران و محور مقاومت عامل اساسی در باز ترسیم نقشه‌های نفوذ در آینده منطقه خواهند بود و هیچ طرفی نمی‌تواند بدون در نظر گرفتن این واقعیت، سلطه یک جانبه خود را در منطقه ایجاد کند؛ لذا تصمیم سازان منطقه‌ای و بین‌المللی باید موازنه‌های جدید مبتنی بر حضور مقاومت در معادلات منطقه را به رسمیت بشناسند و از ورود به جنگ نامحدود با این محور که می‌تواند منطقه را در موجی از خشونت و نابسامانی گرفتار کند، خودداری کنند.

    حضور صدیقی در جلسه کمیته بازاریابی و توسعه فدراسیون ووشو آسیا